بازدید 9944
۱

مدال‌های خونين قهرمان رزمی‌كار

کد خبر: ۳۶۹۶۵۱
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۰ 07 January 2014
مدال‌هاي خونين قهرمان رزمي‌كار راز مخوفي داشت كه پنج سال در دل همسرش نهفته بود. در يك جنايت خاموش مهمان خانه مرد رزمي‌‌كار به قتل رسيد و جسدش در بيابان آتش‌زده شد.

به گزارش ایران، ساعت 6 عصر 11 اسفندماه سال 86 جسد سوخته مردي در اتوبان تهران-قم پيدا شد و يك جنايت آتشين را پيش روي بازپرس جنايي پايتخت قرار داد.

در صحنه پيداشدن جسد سوخته هيچ مدرك شناسايي‌اي به دست نيامد و بررسي صحنه جرم نشان داد مرد ناشناس ابتدا در جاي ديگري كشته شده و عاملان جنايت جسد را به بيابان انتقال داده و در آنجا به آتش كشيده‌اند.

مأموران با دستور بازپرس شعبه 2 دادسراي امور جنايي تهران به تجسس‌هاي ويژه‌اي پرداختند و در بررسي آلبوم مردان گمشده پي‌بردند همزمان با پيدا شدن جسد مرد سوخته، زني نزد پليس رفته و ادعا كرد شوهرش آخرين بار خانه را ترك كرده و ديگر برنگشته است.

اين زن به مأموران گفت: ناصر شغلش آزاد بود و صبح روز گذشته تلفني با يكي از آشنايان صحبت كرد و سپس از خانه بيرون رفت. ساعت‌ها از رفتن همسرم مي‌گذشت اما خبري از وي نشد چرا كه سابقه نداشت وي وقتي از خانه بيرون مي‌رود براي ناهار برنگردد. در حالي كه دلواپس بودم چندين بار به موبايلش زنگ زدم اما خاموش بود، مي‌ترسم اتفاق بدي برايش رخ داده باشد.

با ادعاهاي اين زن مشخص شد جسد سوخته، هيچ‌كس جز ناصر نيست. بدين ترتيب، پليس در تحقيقات ميداني دريافت يك زن و مرد آخرين بار تلفني با ناصر در ارتباط بوده‌اند. بدين ترتيب اين زوج كه سودابه و اصغر نام دارند به عنوان نخستين مظنونان پرونده جسد سوخته به دادسراي امور جنايي تهران احضار شدند. اصغر كه رزمي‌كار است، در بازجويي‌ها گفت: ناصر از دوستان صميمي‌ام بود طوري كه با من رفت و آمد خانوادگي داشت، از آنجا كه چند مدال و جام قهرماني گرفته بودم از ناصر خواستم آن‌ها را برايم بفروشد و قرار بر اين شد وي با همسرم سودابه هماهنگ باشد و من از ناپديدشدن ناصر اطلاعي ندارم.

مأموران با توجه به اعتراف‌هاي اين مرد رزمي‌كار، سودابه را نيز تحت بازجويي قرار دادند. اين زن در بازجويي‌ها گفت: ساعت 6 صبح 11 اسفند 86 ناصر با من تماس تلفني گرفت و گفت: مي‌خواهم براي گرفتن مدال‌ها و جام به خانه‌تان بيايم اما از آنجا كه شوهرم در خانه نبود، به وي گفتم روز ديگري بيايد تا اصغر هم باشد، باور كنيد من از مرگ وي هيچ خبري ندارم.

با توجه به اين‌كه اسناد و مدارك قانوني مبني بر اين‌كه اين زن و شوهر در قتل ناصر دخالت داشته‌اند وجود نداشت، بازپرس پرونده آن‌ها را آزاد كرد و تلاش پليس در شاخه‌هاي مختلفي براي رديابي و دستگيري عاملان جنايت آتشين ادامه داشت اما به بن‌بست خورد.

شكايت در چالوس

24 بهمن ماه سال 91 اصغر پاي در دادسراي چالوس گذاشت و از سودابه به خاطر خيانت شكايت كرد.

سودابه به خاطر خيانت به همسرش تحت بازجويي قرار گرفت. سرانجام پس از گذشت پنج سال پرده از راز يك جنايت آتشين برداشت و گفت: يازدهم اسفندماه سال 86 ناصر با من تماس تلفني گرفت و براي خريد مدال و جام شوهرم به خانه‌مان آمد، وقتي ديد در خانه تنها هستم با زور مرا تسليم خواسته‌هاي سياهش كرد.

بر سر همين موضوع از وي كينه به دل گرفته و به فكر انتقام افتادم و در آشپزخانه چندين ضربه چاقو به سينه‌اش زدم. سپس با شوهرم تماس گرفتم و موضوع قتل را به وي اطلاع دادم، وي باور نمي‌كرد چرا كه من شيشه مصرف مي‌كنم و تصورش اين بود دچار توهم شده‌ام و دروغ مي‌گويم. بنابراين با داوود كه دوست خانوادگي‌مان است تماس گرفتم و از وي كمك خواستم.

وقتي داوود به خانه‌مان آمد با كمك وي جسد ناصر را با خودروي پرايدش به اتوبان تهران-قم منتقل كرديم و در آنجا با ريختن بنزين جسدش را به آتش كشيديم و خودرويش را نيز همانجا رها كرديم. شوهرم وقتي به خانه آمد و قطرات خون را ديد باورش شد من ناصر را به قتل رسانده‌ام.

اين زن در بازجويي‌ها مدعي شد داوود چند سال پيش دست به خودكشي زده است.

زن شيشه‌اي وقتي به قتل دوست همسرش اعتراف كرد، براي انجام تحقيقات بيشتر به دادسراي امور جنايي تهران انتقال يافت.

سودابه در بازجويي‌ها جرمش را به گردن گرفت و روانه زندان شد همچنين اصغر نيز به خاطر پنهان كردن مدارک جرم تحت بازجويي قرار گرفت.

آرش سيفي داديار اظهارنظر دادسراي جنايي تهران با مطالعه و بررسي دقيق اين جنايت آتشين پرونده را با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران فرستاد.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
افرین بر این زن که ادم کثیفی رو کشته مسحق ازاد شدن است
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان