اخبار بدی که به سمت جامعه شلیک میشود؛
تعلیقهای ورزشی؛ خودزنی به سبک ایرانی!
آیا این خودزنی نیست که وقتی میدانیم بیتوجهی به تهدیدهای مرجع جهانی فلان رشته ورزشی پیشتر هم به تعلیقمان ختم شده و ورزشکارانمان را خانهنشین کرده، باز در صدد آزمودن آزمودهها برمیآییم؟ یک روز عملکرد مدیر را بهانه میکنیم و با عزل نسنجیدهاش، ورزش را در سطح ملی به چالش میکشیم و یک بار هم خبرهای مگویی مانند «برخی از اعضای تیم ملی میخواستند تبعه شوند» را طرح کرده و فاجعه بارترین روش را برای رسیدن به خواستههایمان به کار میبندیم!
«تعلیق شنا، اشک ملی پوشان را درآورد!»؛ این تیتر خبر چند روز پیش کیهان است که به بازماندن ملی پوشانی که پس از شش ماه تمرین پیاپی از حضور در رقابتهای جهانی محروم شدهاند، اشاره کرده و میافزاید: «تیم ملی واترپلوی جوانان ایران از راهیابی به مسابقههای آسیایی قزاقستان بازماند و سهمیه حضور در مسابقههای جهانی سال آینده را نیز از دست داد تا عملا یک نسل از واترپلوی جوانان ایران در توفان امروز ورزش کشور از دست برود». در ماههای اخیر چند خبر از این دست شنیدهاید؟به گزارش «تابناک»، ماجرای تعلیقهای رخ داده در چند رشته ورزشی در چند ماه اخیر، از آن دست موضوعات ناخوشایندی است که نه تنها فراموش نشده، بلکه همچنان تداوم یافته و نگرانیهای بسیاری پدید آورده است؛ ماجرایی که با تعلیق دو فدراسیون پیش از مسابقات المپیک سیام آغاز شده اما به رغم پایان خوش المپیک برای ورزش کشور، همچنان ادامه یافته و هر روز بحرانیتر از پیش جلوه میکند و حتی به مواردی مانند «تعلیق ورزش ایران» هم کشیده است.
همه اینها یک گونه رخ میدهند: با تغییرات ناگهانی رئیس یک فدراسیون و یا ساده انگاری اولتیماتومهای وارده از یک نهاد بینالمللی، نخست شایعاتی مبنی بر هشدار فلان فدراسیون جهانی مطرح شده و در چند نوبت و توسط چند مقام گوناگون ورزشی و گاه سیاسی تکذیب میشود تا اینکه یک روز ناگهان (!) درمییابیم کار از کار گذشته و بخشی از ورزش کشورمان با تعلیق روبهرو شده و به دنبال آن، انبوه ورزشکاران آن رشته خاص ـ و زیر مجموعهها، خانوادههای ورزشکاران و... ـ باید تا مدتها در خوف و رجا بمانند که آیا نحسی وارده بر سرنوشتشان پایان خواهد یافت؟
بیایید برشهایی از اخبار مشابه در چند وقت اخیر را مرور کنیم:
وزير ورزش و جوانان صبح امروز در حاشيه جلسه هيأت دولت در پاسخ به سوالی در مورد تغيير يك دفعه چندين رييس فدراسيون و واكنشهايي كه در اين ارتباط ايجاد شده، گفت: «اين واكنشها مصنوعي بود و برخي از رسانهها با تباني با اين افراد اين كار را كرده بودند كه انشاءالله خدا شفايشان بدهد!» / 17 خرداد
عضو هيأت اجرايي كميته ملي المپيك از ارسال نامه جديد از سوي كميته بينالمللي المپيك به ايران براي ارائه توضيحات بيشتر در مورد تغييرات روساي فدراسيونها و برگزاري انتخابات جديد خبر داد و گفت: «در مورد تغيير چند رييس فدراسيون و همچنين برگزاري انتخابات چند فدراسيون ديگر اشاره شده و به اين مساله اعتراض داشتند كه مشكل خاصي نيست و قابل حل است؛ اين نامه مبني بر تعليق نبوده و خيلي هم محكم نيست.» / 5 تیر
فدراسيون جهاني تير اندازي با كمان در نامه ديگري به رئیس کمیته ملی المپیک اعلام كرد كه همچنان كريم صفايي [رئیسِ برکنار شده] را به عنوان رئيس فدراسيون به رسميت ميشناسد و اگر تا سه ماه آينده مجمع عمومي برگزار نشود، ممكن است تيراندازي با كمان ايران تعليق شود. / 24 تیر
به فاصله نه روز مانده به المپیک و در حالی که معاون وزیر ورزش [همانی که میگفت «بايد نام نيك از خود به يادگار بگذاريم»] به صراحت ميگويد: «از تعليق ترسي نداريم»، سرپرست جديد فدراسيون تيرو كمان ـ كه نيامده حسابي گرد و خاك به راه انداخته و حتي المپيكيها را هم عوض كرده، از دست رفتن احتمالي سهميه ايران را تأييد ميكند: «شايد سهميه ايران از دست برود.» / 28 تیر
با وجودي که پيش از اين، مسئولان وزارت ورزش بحث تعليق را چندان جدي نميدانستند، اما متأسفانه كاناپلوئيستها نخستين قرباني تعليق شدند. /31 مرداد
تعلیقهای تأیید شده به سرعت افزایش مییابد؛ تا کنون دو فدراسیون کشورمان با تعلیق مواجه شدهاند اما رييس كميته ملي المپيك در واکنش به این موضوع رویکردی عجیب در پیش گرفته و میگوید: «نميخواهيم زير بار نام تعليق برويم؛ اين براي جمهوري اسلامي ايران در سطح بينالمللي خوشايند نيست اما واقعيت اين است كه پيش از المپيك،IOC در نامهاي از ما خواسته بود كه بلافاصله بعد از حضور در شهر لندن با حضور وزير، بنده و آقاي افشارزاده [دبیر کمیته] جلسهاي را برگزار كنيم تا ابعاد قضيه براي همه روشنتر شود اما متاسفانه جناب وزير به دليل آنچه كه ترافيك خواند [مشخص نشده که ترافیک کاری مد نظر است یا مثلا ترافیک سنگین در خیابان های لندن] به جلسه نيامد.» / 5 شهریور
مثالهایی از این دست بسیار است؛ اما گاه نکات دیگری هم هستند که به رغم پتانسیل بسیار بالا در خطرآفرینی برای بخشی از ورزش کشور، به آسانی هر چه تمامتر مغفول مانده و در تمدید جو پر التهاب جامعه نقش ایفا میکنند؛ مواردی مانند اعزام تیم فوتسالی که قهرمانیاش به دلیل اثبات تبانی پس گرفته شده اما نامش به عنوان نماینده اعزامی کشورمان در یک تورنمنت بینالمللی مطرح میشود تا خطر تعلیق بر سر این ورزش هم سایه بگستراند.
به نمونه خاصی که درباره فدراسیون غرورآفرین کشتی مطرح است، دقت کنید:
رافائل مارتینتی در حاشیه بازی های المپیک در یک گفتوگوی تلویزیونی تأکید کرد که به فدراسیون کشتی ایران تذکر داده که اگر تا پایان سال 2012 انتخابات این فدراسیون برگزار نشده و رئیس جدید معرفی نشود، فدراسیون کشتی ایران تعلیق خواهد شد. / 27 شهریور
اکنون با یادآوری این نکته که حضور نیافتن نماینده کمیته بینالمللی المپیک، سبب شد که به رغم برگزاری مجمع فدراسیون دوچرخه سواری و انتخابات جدید، دوچرخه سواری کشورمان همچنان از دید فدراسیون جهانی این رشته تعلیق باشد، رویکرد مشابه مسئولان برای مقابله با این تهدیدات در یک فدراسیون دیگر را هم به نظاره بنشینید:
مجمع انتخاباتی فدراسیون تیراندازی با کمان صبح یکشنبه، دوم مهر با حضور همه اعضا و به ریاست حمید سجادی، معاونت ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان برگزار خواهد شد؛ پیش از کمیته بینالمللی المپیک در نامهای رسمی اعلام کرده بود که نباید هیچ مجمعی در ایران برگزار شود. / 1 مهر
اکنون بیایید فارغ از هر گونه نگاه سیاسی به ماجرا و تنها با تکیه بر اصل پیشگیری از وارد آوردن تنش به جامعه، به ریشهیابی اتفاقات رفته بر ورزش بپردازیم تا دریابیم که چرا تعلیق سالهای گذشته فدراسیون فوتبال، آخرین تجربه تلخ محروم شدن ملی پوشانمان در راه میادین جهانی نشده است.
در حالی که چند ماه از تعلیق برخی فدراسیونهای ورزشی میگذرد، هنوز نه هیأتی رهسپار رایزنی با فدراسیونهای جهانی شده و نه رویه منجر شده به این تحریمها در یک نهاد تصمیمگیری مورد ارزیابی قرار گرفته تا شاید به این روش از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری شود؛ البته از این روی بروز خطا را قطعی میدانیم که اگر خلاف این بود و مثلا فدراسیون جهانی قوانین را نقض کرده بود، باز هم جا داشت که با طرح شکایت در دادگاههای بینالمللی نسبت به احقاق حق ورزشکارانمان اقدام کرده و از موضع انفعال به ماجرا نمینگریستیم!
اکنون بیایید از این زوایه به ماجرا بنگریم که تعلیق فدراسیونهای ورزشی کشورمان کاری سیاستی است که از جانب دشمنان به کار گرفته شده تا به کمک آن فشار دوچندانی به کشورمان وارد کنند. ظاهر این فرضیه شاید کمی عجیب به نظر برسد، ولی وقتی بدانیم که برخی مسئولان با بیان «تعلیقها تأثیر ندارد»، به دنبال طرح این دیدگاه هستند، این پرسش بیشتر در ذهنمان تقویت خواهد شد که آیا اقدامات ما در راستای تقویت این کارهاست یا ضدیت با آنها؟
چگونه میشود به رغم وجود نامه تهدیدگونه یک مجمع جهانی مبنی بر تعلیق ورزش کشورمان دوباره به فکر برگزاری مجمعی باشیم که بر پایه قوانین بینالمللی با حضور نماینده کمیته بینالمللی المپیک رسمیت مییابد؛ اما گاه بدون دعوت از ناظران برگزارش میکنیم؟ آیا چنین ریسکی توجیهپذیر است یا قصدمان فشار آوردن بر یک نهاد بینالمللی است؟
ماجرا وقتی عجیبتر میشود که موضوعاتی مانند مشکلات مطرح در راه حضور بانوان ورزشکار ایرانی در میادین رقابت جهانی را هم در نظر گرفته و به این نکته توجه کنیم که در سالهای اخیر، همواره مدیران ورزشی گوناگون، سعی بر اقناع رؤسای فدراسیونهای مختلف جهانی داشتهاند تا لباس اسلامی بانوان را به رسمیت شناخته و در راه توسعه ورزش بانوان سنگ اندازی نکنند؛ آیا این رویه کنونی با آن رایزنیها همخوانی دارد؟
ظاهرا ماجرا به اندازهای برایمان عادی شده که حتی هشدارهای پیدرپی درباره تعلیق هم سبب نمیشود، تکانی به خود داده و مثلا انتخابات فدراسیون کشتی را برگزار کنیم. در چنین شرایطی، اصلا عجیب نیست که زمزمههایی مبنی بر تعلیق دیگر فدراسیونها به گوش رسیده و شايبههایی مانند تسویه حساب شخصی مدیران ورزشی کاری کند که ناامیدی بزرگی به ورزش کشور تزریق شود، چراکه ترکش همه تصمیمهای مدیران ورزش مستقیم به ورزشکاران خورده و در مباحثی چون نشاط آفرینی، سلامت، مقابله با معضلات اجتماعی نظیر اعتیاد و... به مثابه سمی مهلک کار خواهد کرد.
بدین ترتیب گویا، آنچه آینده ورزش کشور را به مخاطره انداخته است، تصمیمات ساده انگارانه و دم دستی برخی مسئولان بیش نیست، وگرنه چگونه میشود که وقتی قصد برکناری مدیری را داریم که به زعممان عملکرد قابل قبولی ندارد، حتی تلاش نمیکنیم که با استخدام یک وکیل کارآزموده به گونهای کار کنیم که کمترین ضرر و زیان متوجه ورزش کشور شده و سرمایههای اجتماعی به دست آمده در سالهای پیاپی به آسانی آسیب نبیند!
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱۴
انتشار یافته: ۱۲
برکنار شود.......
ثانیاً: شاید اینها آقایان هم این نامه هارا مانندقطعنامه های شورای امنیت کاغذ پاره ای بیش نمی دانستند.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟





