سرویس بین الملل ـ در «نیوز اینترنشال»، بازوی انگلیسی امپراتوری «مرداک» در همیشه بر اصل سکون می چرخیده: «هیچ چیز را به هیچ کس بیرون از خانواده نگویید، وگرنه دنبالتان خواهم آمد». این را یکی از سردبیران پیشین مرداک می گوید؛ کسی که سیستم او را به خوبی می شناسد. حالا که اوضاع به هم ریخته و همه دنبال مقصر می گردند، همه شروع کرده اند به حرف زدن. اوضاع به جوخه آتش مدور می ماند؛ همه به هم شلیک خواهند کرد و اکنون پدر خوانده به تکاپو افتاده است، خائن باید بمیرد، کسی که اسرار روزنامه را به بیرون داده، لایق زنده ماندن نیست.
نخستین تیر پدر خوانده هم، پس از افشاگری به قلب «شین هوار»، افشا کننده شنودهای تلفنی برخورد کرد. جسد شین هوار که برای نخستین بار از شنود تلفن های مردم انگلیس توسط نیوز انترنشال پرده برداشت، شب گذشته در خانه اش پیدا شد.
«ایندپندنت » گزارش داده است که پلیس، زمان مرگ هوار را ساعت ده و چهل دقیقه روز گذشته اعلام کرده، ولی با وجود این، هنوز جزییات بیشتری درباره مرگ هوار منتشر نشده است.
به گزارش «تابناک»، شین هوار پیش از آنکه در نیوز اینترنشال مشغول به کار شود، گزارشگر روزنامه «سان» بود و پس از این بود که «کالسون»، سربیر سابق نیوز اینترنشال، او را به استخدام این روزنامه درآورد و همین استخدام ساده بود که سرانجام لرزه بر اندام مرداک انداخت.
در این باره، «گاردین» گزارش داده است که شین هوار، برای نخستین بار در مصاحبه ای با «نیویورک تایمز» از ماجرای شنود تلفنی روزنامه مرداک پرده برداشت.
وی در این مصاحبه اعلام کرد که کارمندان نیوز اینترنشال به آخرین تجهیزات پلیسی برای شنود تلفن های مردم مجهز هستند.
وی همچنین در این مصاحبه به نیویورک تایمز گفت که خود وی، نخست در نشریه سان پیام های تلفنی مردم را ضبط و پیاده می کرده و سپس آن را در اختیار کالسون، سردبیر نیوز اینترنشال می گذاشته است. مدتی بعد، کارلسون، شین هوار را به نیوز اینترنشال می برد تا در آنجا نیز همین کارها را انجام دهد.
وی ادامه داده است که خبرنگاران به میز سردبیری فراخوانده می شدند، سخنان افراد هدف را می شنیدند و بدون اینکه به آنان اجازه داده شود، پرسشی در این باره بپرسند، به آنان دستور داده می شد که کارشان را به درستی انجام دهند.
«رابرت فیسک»، از روزنامه نگاران سابق نیوز اینترنشال نیز می نویسد: نمی خواهم بگویم مرداک در همه مطالب روزنامه هایش دست می برد، چرا که اصلا نیازی به این کار نبود. مرداک زیر دستانش را به گونه ای وابسته می کرد که دیگر نیازی به خود او احساس نمی شد، سردبیر ها و دبیرها، خودشان را با مواضع او تعریف می کردند.
مسئولیت مرداک در اقدامات غیراخلاقی نشریه اش به اندازه مسئولیت دیکتاتوری که حمام خون به راه می اندازد، پنهان و غیر مستقیم است. مرداک به مانند همه دیکتاتورها، می تواند زیر دستانش را در چنگال قانون ببیند؛ اما خودش هیچ گاه سقوط نمی کند.
در دنیای مرداک ها مردم اهمیتی ندارند. در این دنیا می توانی از فناوری روز دنیا استفاده کنی و مکالمات خصوصی مردم را گوش کنی، اگر تلاش نکنی دستت خالی خواهد ماند. باید به هر قیمت ممکن، پدر خوانده باقی بمانی و اینک مرداک به عنوان پدر خوانده جوخه آتشش را می چرخاند؛ تیر نخست به شین هوار برخورد کرد.
و اکنون این پرسش مطرح است که هدف بعدی پدر خوانده چه کسی خواهد بود؟ این روزها این گفته مرداک در گوش همه روزنامه نگاران و سیاستمداران مرتبط با او زمزمه می شود: هیچ چیز را به هیچ کس بیرون از خانواده نگویید، وگرنه دنبالتان خواهم آمد.
داستان آقای مرداک در سراشیب عمرش به سربالایی سرنوشت سازی رسیده است؛ اما آقای پدر خوانده آنقدر عصبی و پریشان می نماید که ممکن است، دستاورد همه بردهای عمر خود را بر سر بازی آخر بگذارد؛ آیا او از این گردنه جان به در خواهد برد؟