سرمايه، رضا غيبي: بررسي درآمد حاصل از فروش نفت خام نشان ميدهد متوسط درآمد سالانه دوره دولت احمدي نژاد 5/2 برابر متوسط درآمد سالانه دوره خاتمي، 2/4 برابر دوره هاشمي، 8/4 برابر دوره موسوي و پنج برابر دوره 9 ساله پهلوي بوده است.
به نوشته «سرمايه»، متوسط درآمد حاصل از فروش نفت خام ايران در چهار سال گذشته44/64 ميليارد دلار بوده که اين رقم در دوره هشت ساله اصلاحات 71/25 ميليارد دلار، در دوره هشت ساله سازندگي 44/15 ميليارد دلار، در دوره بعد از انقلاب سال 57 و هشت سال نخست وزيري موسوي 27/13 ميليارد دلار و در 9 سال پاياني حکومت محمدرضا پهلوي 76/12 ميليارد دلار بوده است. پس از وقايع سال 57 و تصميم دولت موقت براي کاهش توليد نفت خام، توليد نفت با بيش از 50 درصد کاهش به 3/2 ميليون بشکه در روز رسيد. با کاهش توليد نفت خام درآمد حاصل از صادرات نفت نيز کاهش پيدا کرد.
پس از کاهش توليد نفت خام در سالهاي اول انقلاب، سطح توليد هيچ گاه به شش ميليون بشکه در روز نرسيد و به آن دوران بازنگشت ولي با افزايش بهاي نفت خام درآمد حاصل از صادرات نفت افزايش پيدا کرد. درآمد حاصل از صادرات نفت خام بعد از انقلاب 57 و تا پايان دوره نخست وزيري ميرحسين موسوي 146 ميليارد دلار بوده است. در هشت سال رياست جمهوري هاشمي و دوران سازندگي درآمد حاصل از فروش نفت خام کشور به 5/123 ميليارد دلار رسيد. با افزايش نسبي توليد نفت و بهاي آن درآمد حاصل از صادرات نفت در دوره اصلاحات و رياست جمهوري خاتمي رشد قابل توجهي داشت و در هشت سال 84- 77 بالغ بر 7/205 ميليارد دلار شد.
درآمد دولت نهم 35 درصد کل درآمد 30 سال اخير
درآمد حاصل از فروش نفت خام در دولت نهم بالغ بر 258 ميليارد دلار بوده که 35 درصد کل درآمد 735 ميليارد دلاري بعد از وقايع سال 57 را شامل ميشود. همچنين اين ميزان درآمد دولت نهم، 30 درصد کل درآمد حاصل از فروش نفت در 40 سال گذشته را شامل ميشود. اگر درآمد نفت را به تفکيک دولتهاي موسوي، هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدي نژاد مورد توجه قرار دهيم تا مشخص شود در دوره زمامداري هر دولت دقيقاً چقدر نفت فروخته شده است ميتوان دريافت در دولت موسوي درآمد نفت معادل 72/102 ميليارد دلار، در دولت هاشمي رفسنجاني 6/123 ميليارد دلار، در دولت خاتمي 176 ميليارد دلار و در دولت احمدي نژاد نيز 270 ميليارد دلار فروش نفت رخ داده است.
ارزيابي درآمد نفت و کاهش ارزش دلار در 40 سال گذشته
کارشناسان، در ارتباط با قدرت خريد دلار يا قدرت برابري دلار در برابر سبد کالاها، معتقدند ارزش برابري دلار در مقابل کالا، حداقل به ميزان سه تا چهار برابر تضعيف شده است. به عنوان مثال در سالهاي 1352 تا 1357 که نرخ دلار معادل هفت تومان بوده، قيمت گوشت قرمز کيلويي 3 تا 4 تومان و قيمت يک پاکت سيگار وينستون سه تومان بوده و با يک دلار يا هفت تومان امکان خريد دو کيلو گوشت يا دو پاکت سيگار وينستون فراهم ميشد. اين در حالي است که براي خريد يک کيلو گوشت به قيمت 10 هزار تومان بايد 10 دلار يا براي خريد دو پاکت سيگار بايد چهار دلار پرداخت شود. به عبارت ديگر ارزش دلار در برابر خريد کالا يا قدرت برابري آن چهار تا 10 برابر در مورد گوشت و سيگار خارجي تضعيف شده است. برخي کارشناسان معتقدند اگر سياست دولت مبني بر حفظ ارزش ريال اجرا نميشد نرخ دلار بايد به 2500 تومان ميرسيد و در آن صورت قيمت يک کيلو گوشت چهار دلار ارزشيابي ميشد.
در هر صورت کاهش ارزش دلار در برابر سبد کالاها قطعي و حتمي است و براين اساس، بايد ميزان درآمد نفت سالهاي قبل از انقلاب را با دلار پرقدرت ارزيابي کرد و بر مبناي همين مثالهاي ساده ارزش
115 ميليارد دلاري درآمد 9 ساله قبل از انقلاب معادل حدود 450 تا 500 ميليارد دلار فعلي است. به همين ترتيب بايد در مورد ارزش دلار در سالهاي اول انقلاب با شرايط فعلي به ارزيابي ارزش دلار در برابر سبد کالا توجه شود زيرا دلار به تدريج و طي 40 سال گذشته ارزش خود را از دست داده و بعد از پايان حاکميت سيستم بر تن وودز (پايه طلا) ارزش دلار به طور مستمر کاهش داشته و شايد از همين رو است که اعضاي اوپک معتقدند بايد نفت را بر پايه ارزهاي ديگري بفروشند.