بازدید 25511
۶

قناری فروشی که زن ماساژور را کشت

کد خبر: ۹۸۱۷۰۵
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۴ 31 May 2020

مرد جوان که زن ماساژوری را پس از قتل در داخل کانال آب رها کرده بود صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به ‌گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از سال 97 آغاز شد زمانی که مردی با مرکز فوریت‌های پلیسی تماس گرفت و اعلام کرد که جسد زن جوانی در داخل یک کانال آب در حومه تهران افتاده است.

مأموران پس از آن به محل رفتند و پس‌ از جست‌وجو جسد زن را پیدا کردند اما از تماس گیرنده خبری نبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد که مقتول بر اثر ضربات متعدد به ناحیه جمجمه فوت کرده و دست و پاهایش نیز بر اثر ضربه‌های سخت شکسته بود.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که زری -مقتول پرونده- 37 ساله بوده و ردیابی و بررسی آخرین تماس‌های تلفنی او نشان داد با فردی به‌ نام صابر ملاقات داشته است.

در ادامه صابر شناسایی و بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل اعتراف کرد. این متهم صبح روز گذشته در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه

در ابتدای جلسه محاکمه صابر، برادر مقتول که به نمایندگی از سایر اولیای دم در دادگاه حضور داشت از قضات برای متهم پرونده درخواست قصاص کرد.

پس‌ از آن متهم در جایگاه قرار گرفت و در تشریح ماجرای قتل گفت: من کارمند یکی از شرکت‌های مخابراتی بودم و در کنار آن قناری‌های خاص پرورش می‌دادم و در شبکه‌های مجازی آنها را می‌فروختم. روزی در حال فعالیت در یکی از شبکه‌های مجازی بودم که با تبلیغ ماساژ توسط یک خانم مواجه شدم و از سر کنجکاوی با شماره آن تماس گرفتم و پس از توافق اولیه با او قرار گذاشتم.

پس از آنکه زری به‌عنوان ماساژور به سر قرار آمد آنقدر وضعیت ظاهری و پوشش نامناسبی داشت که ترسیدم کسی ما را ببیند به‌همین خاطر او را سوار خودروام کردم تا از محل دور شویم بین راه هم به او گفتم پشیمانم و از ماساژ منصرف شده‌ام اما او به یکباره روسری اش را برداشت و شروع به جیغ و داد کرد و گفت که اگر پولش را ندهم آبرویم را می‌برد این کشمکش چندباری تکرار شد تا اینکه آنقدر عصبانی شدم که چند ضربه با مشت به سر و صورتش زدم تا ساکت شود. چند لحظه بعد در حالی که فکر می‌کردم بیهوش شده اما متوجه شدم که او فوت کرده است. بعد در یک لحظه فکر کردم که بهتر است او را در کنار یک کانال آب رها کنم. به همین خاطر زری را داخل یک پتوی مسافرتی گذاشتم و زمانی که قصد داشتم او را کنار کانال رها کنم ناگهان به داخل کانال افتاد و دست و پاهایش هم شکست.

وی در پایان دفاعیاتش گفت: من قصد کشتن او را نداشتم فقط از ترس آبرویم خواستم او را ساکت کنم که این اتفاق افتاد حالا هم از خانواده مقتول حلالیت می‌طلبم و امیدوارم که من را ببخشند.

پس از این اظهارات قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
ازکجا معلوم همه حرفهات دروغ نباشه...
درضمن اگرهم راست گفته باشی بامشت به سرش زدی احتمالا بیهوش شده بود کمی صبرمیکردی بهوش میومد به کشتنش نمیدادی بااینکار
با یه ماشاژور قرار گذاشته، بعد میگه ایشون حجابش درست نبود من ترسیدم!! ما هم که گوشامون دراز :|
برخی مردان میهنمان درک عجیب و مرگباری از "آبرو" دارند: یکی برای آبرو سر دختربچه اش را از بدن با داس جدا می کند، دیگری خواهرش را آتش می زند و این یکی هم زن غریبه ای را زیر ضربات مشت می کشد. یکی به این وحشی های درنده یاد بده که چیزی از خشونت علیه زنان و دختران بی آبرو تر و بی ناموسی تر نیست. آبرویتان را بردارید و بروید به جهنم، ولی زنان و دختربچه ها را قربانی تفکر بدوی و احمقانه تان نکنید.
چقدر قتل راحت و الکی اتفاق می افته. در خبر قبلی دو پسر نوجوان هفده ساله عاشق دختری می شوند و یکیشون دیگری رو رو پل مدیریت با چاقو می زنه و میکشه و میگه قصد کشتنشو نداشتم. در اینجا یه مرد با یه زن ماساژور در فضای مجازی آشنا میشه بعد قرار میذارن و سوار ماشین میشن مرد منصرف میشه زن روسریشو برمیداره و جیغ و داد میکنه مرد هم با چند ضربه مشت و لگد، زن رو میکشه. چقدر چرت و پرت، ما آدما قاتل و مقتول میشیم.
تو گفتی وماهم باور کردیم !!!!خواستی پول ماساژ رو ندی وبقول معروف دو در کنی که دستت رو خونده و......
تو که راست میگی
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل