دوباره بازیچه شدم توی تئاتر زندگیتو این نمایشنامه دل شکسته شد به سادگینقشِ نبودن واسه تو نقشِ شکستن واسه منصندلی خالی از تو شد ای بی صدا حرفی بزنپیاده تا نبودنت رفتم و تنهاتر شدمتوی تئاتر زندگی بغض ِ یه بازیگر شدمپیاده تا نبودنت رفتم و تنهاتر شدمتوی تئاتر زندگی بغض ِ یه بازیگر شدمدنیایِ ما کاغذی بود٬ فقط دکور بود و همینگلوله های برفیمون آب نشدن روی زمینقصه به آخرش رسید٬ تکرارِ تلخ خواهشمتو صحنه بی تو حالا من٬ غمگین ترین نمایشمپیاده تا نبودنت رفتم و تنهاتر شدمتوی تئاتر زندگی بغض ِ یه بازیگر شدم-به تو مدیونم همیشهمگه میشه بی تو باشماز شبی که روبرومهچه جوری بی تو رها شمبه تو مدیونم همیشهمثه شب به صبح فردامثه موج سرد و تنهابه نگاه نازه دریابه تو مدیونم همیشهمن خسته من ویرونمثه خاکی سرد و تشنهبه نوازشای بارونبه تو میرسم دوبارهزیر رگبار ستارهوقتی بارون نگاهترو حریر شب میبارهاگه پایانی نباشیواسه بغض و خستگی هامچه جوری برگردم از اینجاده های بی سرانجامتو خدای عاشقاییبه تو مدیونم همیشهوقتی اسمتو میارمنبض لحظه تازه می شهبه تو مدیونم همیشهمن خسته من ویرونمثه خاکی سرد و تشنهبه نوازشای بارونبه تو میرسم دوبارهزیر رگبار ستارهوقتی بارون نگاهترو حریر شب میباره