بازدید 16084
۱

برائت از مشرکین، بدعت یا دستور الهی

حميد پارسانيا
کد خبر: ۷۴۶۵۱
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۸۸ - ۱۷:۵۰ 25 November 2009
خطيبان جمعه مسجد نبوي و مسجدالحرام، در دو جمعه گذشته، عليه مراسم برائت از مشركين در ايام حج سخن گفتند؛ آنان برائت را منافي مناسك حج دانستند و بلكه آن را بدعت خواندند و بر اين نكته تأكيد كردند كه آيات سوره برائت كه در حج اعلام شد، تنها براي يك سال و در شرايطي بوده است كه مشركين در مكه حضور داشتند و امروز هيچ مشركي در سرزمين وحي نيز حضور ندارد. متن زير مطلبي است كه در پاسخ به خطبه‎ هاي مذكور تهيه شده است.

بسم‎الله الرحمن الرحيم

 الحمدالله رب العالمین و الصلوة و السلام علي من لا نبي بعده، و الصلوه و السلام علي اهل بيته الاكرمين و صحبه المنتجبين

تعاليم قرآن كريم گواه بر اين است كه زندگي دنيوي گسسته از زندگي اخروي نيست و احكام و دستورات شريعت اسلام نيز مختص زندگي اخروي نبوده و ناظر به زندگي دنيوي و مصالح و منافع آن نيز هست. نماز كه ستون دين است، علاوه ‎بر آن‎كه ارتباط انسان با خداوند و ياد پروردگار و عبوديت او را تأمين مي‎كند، بازدارنده انسان از فحشا و منكر است: «انّ الصلوة تنهي عن الفحشا و المنكر و لذكر الله اكبر» (عنكبوت/ 45) و كعبه با آن‎كه بيت‎الله است، خداوند سبحان آن را مايه قوام مردمان گردانيده است: «جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس» و حج با آن‎كه تجلي‌گاه توحيد و جايگاه ذكر خداوند است، محل حضور منافع آدميان نيز مي‎باشد: «ليشهدوا منافع لهم و یذكروا اسم الله» (حج/ 28)

حج عبادتي است كه مسلمانان در پرتو تمسك به خداوند و دعوت او جمع مي‎شوند تا در اين كنگره عظيم به منافع خود كه منافع امت اسلامي است بنگرند. شواهد تاريخي از صدر اسلام تاكنون نشان مي‎دهد كه خلفا، مسلمين و اصحاب رسول‎الله(ص) احكام حكومتي و مسائل و يا مصائب امت اسلامي را در ايام حج مطرح مي‎كردند و براي حل آنها نيز دست به دعا به پيشگاه خداوند سبحان برمي‎داشتند. ذكر مسائلي كه در ساليان اخير بر ملت مسلمان گذشته است، از سوي خطيبان جمعه و جماعات در ايام حج، نمونه‎اي از اين سنت حسنه اسلامي است. مانند طرح مصائبي كه بر مردم بوسني و يا افغانستان گذشت.

از جمله وظايف شرعي اجتماعي كه مسلمانان برعهده دارند، برائت از مشركين و تظلم نسبت به رفتار ظالمين است. برائت از مشركين يك حكم مستقل شرعي است كه از آيات مختلف قرآن به‎طور مستقيم يا غيرمستقيم قابل استفاده است. قرآن كريم تبري جستن از مشركان را سنت حسنه باني بيت‎الله و بنيانگذار مناسك حج، ابراهيم خليل ـ علي نبينا و آله و عليه الصلوه و السلام ـ ياد كرده و مي‎فرمايد: فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه (توبه/ 114) چون براي ابراهيم روشن شد كه او دشمن خداست، از او تبري جست. ابراهيم عليه‎السلام برائت خود از مشركان را نيز اعلام كرده و فرمود: «انني براء مما تعبدون (زخرف/ 26) من از آنچه شما مي‎پرستيد مبري هستم.»

قرآن كريم برائت از مشرك و مشركين را نه‎تنها به ابراهيم، بلكه به ابراهيميان نسبت داده و از مسلمانان مي‎خواهد تا كار ابراهيم و همراهان او را از اسوه خود بدانند: «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم و الذين معه اذ قالوا لقومهم انا براءوا منكم و مما تعبدون من دون‎الله كفرنا بكم و بدا بينا و بينكم العداوه و البغضاء ابدا حتي تؤمنوا بالله وحده...» (ممتحنه/ ٤) ابراهيم خليل و همراهان او براي شما اسوه و الگويي پسنديده است. هنگامي كه به قول خود گفتند ما از شما و آنچه جز خداوند مي‎پرستيد، بيزاريم. به شما كفر مي‎ورزيم و بين ما و شما همواره و تا هنگامي كه ايمان به خداوند يگانه آوريد، دشمني و بغض است.

وظيفه مستقل برائت كه وظيفه ‎اي الهی است، باید علنی و آشکار انجام شود و کنگره عمومی حج یکی از بهترین مکان‎ها و زمان‎ها برای اظهار آن است و خداوند سبحان نیز ضمن آن‎که در موارد مختلف با بیان‎های گوناگون از برائت رسول خداوند و مؤمنان نسبت به کفار و مشرکین خبر می‎دهد، در سال نهم هجری، در حج اکبر برائت خود و رسول خود را نسبت به مشرکین آن زمان، به همه مردم اظهار می‎دارد. «و اذان من ‎الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله برئ من المشرکین و رسوله» (توبه/3) اعلامی است از جانب خداوند و رسول او به‎سوی مردمان در روز حج اکبر که خداوند رسول او از مشرکان بیزارند.

اینک جای این سوال است که آیا این آیه که حکایت از اعلان همگانی برائت خدا و رسول او نسبت به مشرکان آن زمان می ‎کند، دلالت بر این دارد که اعلان برائت نسبت به دیگر مشرکان جایز نیست؟ و آیا دلالت بر این می‎کند که اعلان برائت در دیگر زمان‎ها و سال‎ها حرام است و آیا حکایت از این دارد که اعلان برائت از مشرکان در دیگر مکان‎ها نباید انجام شود؟ آیا این آیه دلالت بر حصر اعلان برائت تنها نسبت به یک گروه از مشرکان آن هم در یک سال خاص و تنها در یک مکان مخصوص دارد؟ و یا آن‎که آیه از یک مصداق برائت خبر داده و دلالتی بر تقید حکم برائت نسبت به افرادی خاص در زمان و یا مکان مخصوص ندارد.

بر اهل ادب پوشیده نیست که از آیه نمی‎توان حرمت اعلان برائت در دیگر زمان‎ها و مكان‎ها نسبت به دیگر مشرکان را استفاده کرد، بلکه از آیات دیگر قرآن کریم می‎توان جواز استحباب و یا وجوب برائت از مشرکان را به ويژه نسبت به مواردی که مشرکان متعرض امت اسلام شده باشند، استفاده کرد.

جمع این آیات نشان می‎دهد که آیه سوره توبه در مقام بیان یکی از مصادیق برائت است و تعیین مصداق هرگز مخصص عموم و اطلاق عبارت دیگر نیست.

از جمله آیاتی که به‎طور مستقیم جواز و یا وجوب برائت از مشرکین را به‎طور مطلق می‎توان استفاده کرد، موارد زیر است:

1- آیه سوره ممتحنه که اعلام برائت ابراهیم خلیل و همراهان او را اسوه از برای دیگران می‎داند.

2- قول خداوند سبحان: لا یحب‎الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم. (نساء/148) این آیه زبان به اعتراض گشودن کسانی را که تحت ظلم واقع شده‎اند جایز می‎داند و اعتراض را به مکان و زمان خاصی مقید نکرده است. پس مسلمانان هرگاه تحت ظلم دیگران و به ويژه مشرکان قرار گیرند، می‎توانند زبان به اعتراض گشایند و ناخشنودی خود را نسبت به کار آنها اظهار کنند.

3- خداوند سبحان می‎فرماید: لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار. این آیه سکوت و تمکین در برابر ظلم را سبب وقوع در آتش می‎داند و چون گریز از آتش لازم است. هر فعل و گفتاری که اعتراض، نسبت به ظلم را آشکار کند، لازم و ضروری است و از جمله اموری که ارکان ظلم و خصوصا ظلم مشرکان به جهان و امت اسلام را در هم فرو می‎ریزد، اعلام برائت از آنان است. پس اعلان برائت از مشرکان به‎عنوان یکی از مصادیق این آیه لازم و ضروری است.

4- خداوند سبحان درباره پیامبر خاتم و مؤمنان به او می‎فرماید: محمد رسول‎الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.
اعلان برائت نسبت به مشرکان بدون شک یکی از مصادیق اشداء علی الکفار است و شدت بر کفار اوصاف پیامبر (ص) و همراهان اوست. بنابراین اعلان برائت نه‎تنها جایز، بلکه وصفی محمود است.

هر یک از آیات فوق به تناسب جواز و یا ضرورت وجوب برائت از مشرکان را به‎ طور مطلق و یا در حالی که تجاوز به امت اسلامی داشته باشند، اثبات می‎کند.

هیچ‎یک از این آیات جواز و یا ضرورت برائت را مقید به زمان و یا مکان خاصی نمی‎کند.

آیا در حج مانعی وجود دارد که اطلاق آیات را مقید گرداند؟ به بیان دیگر آیا حج مقید به این است که در آن اعلان برائت نسبت به مشرکان و یا کسانی که جهان اسلام را مورد تعرض قرار می‎دهند، نشود؟

برخی از مسلمانان گمان برده‎اند که آیه مربوط به رفع جدال فسوق و رفث در حج، مانع از اجرای اعلان برائت از مشرکان است و این گمان باطل است؛ زیرا:

اولا: این آیه به نفی جر و بحث، سوگند خوردن و جدال بین حاجیان می‎پردازد، در واقع برخورد ناصواب مسلمین با یکدیگر را در ایام حج به گونه‎ای مؤکد نفی می‎کند و نظر به همکاری و تعاون مسلمانان در اظهار برائت نسبت به مشرکان ندارد. ترک رفث، فسوق و جدال مصداق این وصف پیامبر اسلام و همراهان اوست که: رحماء بینهم، در بین خود رحمت دارند و اعلان برائت، اشداء علی الکفار است.

ثانیا: اگر ترک جدال و نزاع در ایام حج دلالت بر نفی برائت کند، پس بین این آیه و آیه سوره توبه که به برائت خداوند و رسول او در حج اکبر در سال نهم هجری دالات دارد، باید تعارض باشد. و حال آن‎که کسی تعارضی بین این دو آیه نمی‎بیند تا به حل آن بپردازد.

ثالثا: بر فرض که بین این آیه با آیاتی که دلالت بر جواز برائت می‎کند تعارض باشد، آیه لا یحب‎ا... الجهر بالسوء من القول الا من ظلم، نسبت به بسیاری از موارد رفع تعارض می‎كند؛ زیرا آیه دلالت بر این می‎کند گرچه خداوند زبان به اعتراض گشودن نسبت به دیگران را نمی‎پسندد، لکن اعلان اعتراض را نسبت به کسانی که مورد ظلم قرار گرفته‎اند، جایز می‎داند.

گاه نیز گفته می‎شود برائت از مشرکین در ایام حج بدعت است. استدلال‎هایی که بر جواز و یا ضرورت ارعلان برائت بیان شد، بر بدعت نبودن آن دلالت می‎کند. آری، هر وظیفه و عمل مستقل که همراه با عمل دیگر انجام شود، حتی هنگامی که انجام آن به همراه عملی دیگر بهتر و مناسب‎تر باشد، اگر به صورتی واقع شود که به‎عنوان جزء و یا شرط عمل دیگر در نظر گرفته شود، انجام آن بدعت خواهد بود. یعنی کسی که گمان کند برائت جزیی از اجزای حج است و مانند طهارت نسبت به نماز شرطی از شرایط حج است، که یک عبادت شرعی است، شرط و یا جزیی را که مربوط به آن نیست افزوده است، در این صورت بدعتی رخ داده است.

برائت شرط جزء و یا شرط حج نیست. وظیفه دینی است که هم در ایام حج بهتر قابل انجام است و هم انجام آن بااهداف حج سازگار است. اعلان برائت یعنی علنی کردن برائت وظیفه اسلامی است، برائت اگر در خلوت و یا در جمع محدود انجام شود، اظهار و اعلان نمی‎شود. برائت از مشرکان هنگامی که در اجتماع جهانی امت اسلامی انجام شود، هم مصداق کامل خود را پیدا می‎کند و هم با نشان دادن وحدت امت اسلامی، قوت و قدرت امت اسلامی را برای مسلمانان و مشرکان آشکار می‎گرداند. و این امر به نوبه خود به تقویت قدرت اسلام و تضعیف روحیه مشرکان منجر می‎شود و این هم بخشی از منافع امت است که در اثر اعلان برائت از مشرکان در کنگره جهانی حج نصیب مسلمانان می‎شود و حج جایگاهی است که خداوند سبحان فرمان داده است مسلمانان در آن شاهد منافع خود باشند.

پس اعلان برائت از مشرکان هم در حد ذات خود مطلوب و مشروع، بلکه ضروری و واجب است؛ و هم ایام حج، به دلیل مسلمانان مختلف در آن، ظرفی مناسب برای تحقق اعلان برائت از مشرکان است، بلکه با حضور مسلمانانی که نمایندگی بخش‎های مختلف امت اسلامی را بر عهده دارند، بهترین مصداق آن محقق می‎شود.

مسلمانان در اجتماع حج که ظرف یاد خدا و روی آوردن به اوست، با توجه به مشرکینی که سر ستیز با امت اسلامی دارند، با اظهار مصائب و مشکلات جهان اسلام دست به دعا به نزد خداوند سبحان برمی‎دارند و دفع شر مشرکان و اصلاح امور امت را از او طلب می‎کنند.

تردیدی نیست که امت اسلامی اگر از این فرصت الهی استفاده شایسته نکند، با آن‎که حج را انجام داده است از اثر و نفع مهمی که حج برای مسلمانان دارد، محروم می‎ماند و چون نظر بر منافع مسلمانان از اهداف و اغراض حج است، حجی که با انجام این مهم همراه نباشد، حجی کامل نیست. پس می‎توان گفت با اعلان برائت از مشرکین در ایام حج، هم برائت مصداق کامل پیدا می‎کند و هم مصداقی کامل از حج تحقق می‎یابد.

اشکال دیگری که بر اعلان برائت در ایام حج بیان شده، این است که امروز در مکه و مدینه مشرکی وجود ندارد تا نیاز به برائت باشد. این اشکال پس از عدول از اشکالات سابق قابل طرح است؛ یعنی این اشکال براساس این فرض است که اولا مناسک حج در حد ذات خود منافاتی با اعلان برائت ندارد و ثانیا اختصاص به سال نهم ندارد و در سال نهم که انجام شده است، به این دلیل بوده است که مشرکانی که نقض عهد می‎کردند و یا بر پیمان خود باقی نبودند، یا حج را به‎صورتی غیر اسلامی به‎جا می‎آوردند، وجود داشته‎‎اند.

محور اصلی اشکال این است که برائت از مشرکین تنها در صورتی جایز است که مشرکان در مکه و مدینه و یا در حجاز و شبه‎جزیره عربستان حضور داشته باشند.

پاسخ به این اشکال نیز روشن است، زیرا:

اولا: دلایلی که برائت از مشرکان را جایز یا لازم می‎داند، اختصاص به مشرکان حاضر در مکه و مدینه ندارد. این دلایل ناظر به مشرکان و یا مشرکانی است که پیمانی با مسلمانان نداشته و یا بر پیمان آنان اعتمادی وجود ندارد و به تعبیر قرآن کریم: لا ایمان لهم.

ثانیا: شاید اشکال از این جهت مطرح شده است که اعلام برائت در سال نهم متوجه مشرکان مکه و مدینه بوده است، حال آن‎كه اختصاص یافتن اعلان برائت در آن سال به مشرکان مکه از این جهت بوده است که دامنه اسلام در آن زمان به شبه جزیره محدود می‎شده است و پیمان‎شکنی‎های آنان در این محدوده بوده است. و حال آن‎که امت اسلامی در بخش‎های وسیعی از جغرافیای سیاسی جهان امروز حضور دارند و خطراتی که امت اسلامی را تهدید می‎کند، مختص به شبه‎جزیره نمی‎باشد؛ چه این‎که مناسک حج نیز مختص به ساکنان این منطقه نیست. قرآن کریم همه مسلمانان را دعوت به فریضه حج کرده و همه امت اسلامی در این مراسم حاضر می‎شوند. مسلمانان در مکه با صرف‎نظر از زبان، نژاد و مکانی که به آن تعلق دارند، موظف به رعایت مصالح و نظر به منافع امت اسلامی هستند.

مسلمانان امت واحده هستند و مشرکان در هر بخش از جهان اسلامی که به نقص پیمان بپردازند و دست تعدی و تجاوز و ظلم بگشایند، همه مسلمانان موظف به اظهار برائت از آنان هستند.

مگر امروز قبله نخستین مسلمانان، بیت‎المقدس عزیز، تحت اشغال صهیونیسم بین‎الملل نیست و مگر اسرائیل غاصب درصدد گسترش تجاوز خود نبوده و به‎دنبال آن نیست تا با توسعه شهرک‎های صهیونیست‎نشین به اخراج مسلمانان از بیت‎المقدس پرداخته و حضور خود را در قبله اول مسلمین کاملا رسمیت بخشد و آ‎نجا را به‎عنوان پایتخت اسرائیل درآورد؟

مگر افغانستان و عراق، اینک در تحت سلطه نیروهای نظامی مشرکین، آمریکا و کشورهای اروپایی به ويژه انگلستان نیستند؟ و مگر بخش‎های دیگر جهان اسلام در ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حتی علمی در تحت فشار و سلطه مشرکان قرار ندارند؟

مگر مسلمانانی که در کشورها و دول غیر اسلامی زندگی می‎کنند، به‎عنوان شهروندان درجه دوم مورد تعرض قرار نمی‎گیرند؟ آیا مسلمانان در کشورهای اروپایی به‎خاطر رعایت احکام دینی و از جمله زنان مسلمان به‎دلیل حجاب از بسیاری از حقوق شهروندی محروم نمی‎شوند؟

آیا امت اسلامی که از دورترین نقاط جهان اسلام به مکه مشرف می‎شوند، در این اجتماع عظیم الهی تنها در صورتی می‎توانند اعلام برائت نسبت به مشرکین بپردازد که مشرکین به‎طور مستقیم در مکه حضور داشته باشند؟ و آیا خطر مشرکینی که اینک مسلمانان را در دیگر نقاط اسلامی به‎طور مستقیم تحت فشار قرار می‎دهند، به‎طور غیر مستقیم متوجه مسلمانان شبه ‎جزیره نیست؟ آیا اگر مسلمانان نسبت به مشرکین تا هنگام ورود به مکه سکوت نمایند، آنان پس از حضور در این منطقه اجازه برگزاری حج و یا اعلام برائت را می‎دهند؟

در پایان جای این پرسش باقی است که در شرایط کنونی یعنی در شرایطی که کفر به‎صورت امتی واحده در قبال بیداری اسلامی و حضور مجدد فرهنگ و تمدن اسلامی به موضع‎گیری نشسته است و همه همت و تلاش خود را در جهت مقابله با حرکت تمدنی جهان اسلام به‎کار می‎برد، پیشگیری اعلام برائت آن‎هم در مکه مکرمه که کانون حرکت توحیدی اسلام است، به‎نفع کدام جبهه تمام می‎شود؟ آیا به‎نفع امت اسلامی است و یا به ‎نفع دشمنان اسلام؟!
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
زیاد بود نخوندم!
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست