شما هرکجا که هستید باید حواستان باشد، چراکه همه محیطها ناامن هستند و بازار سهام نیز از این قاعده مستثنا نیست. در طول تاریخ همیشه افراد فریبکار وجود داشتهاند، اما شناسایی حیله گران دنیای سرمایه گذاری و بهخصوص بازار بورس کار راحتی نیست و نمیتوان آنها را بهراحتی همچون شعبدهبازهای حاضر در سیرک شناخت. چراکه تقلبها و فریبکاریهای مختلفی در این حوزه وجود دارد. بگذارید سه مورد از آنها را باهم بررسی کنیم.
- بالا بردن و پایین آوردن قیمتها
پر کردن و خالی کردن نوعی از کلاهبرداری در بازار سهام است که در آن برخی سرمایه گذاران (مانند کلاهبرداران) باعث میشوند که قیمت یک سهم به شکل مصنوعی بالا برود. آنها قیمت یک سهم را «بالا میبرند» تا به حدی نجومی برسد… سپس آن را «پایین میآورند». بهاینترتیب سود بسیار زیادی را از تفاوت قیمت خریدوفروش به دست میآورند. شارلاتانها با بالا و پایین بردن قیمتها در وهله اول تلاش میکنند تا برای خود موقعیتی در یک سهم به وجود بیاورند. در بسیاری از مواقع سهام موردنظر سهام بیارزشی از کار درمیآید که پیشتر درباره آنها اینگونه فکر نمیشده است.
توجه کنید که منظور از سهام بیارزش سهامی هستند که گراناند و بهسختی در بازار نقد میشوند. این وضعیت خطرناک است، چراکه وقتی بازیگران متقلب قیمتها را بالا میبرند و سرمایه گذاران میفهمند چه اتفاقی رخ داده، دیگر برای آنها سخت خواهد بود که از شر این نوع سهمها خلاص شوند… بهاینترتیب وحشت شایع میشود و قیمتها سقوط میکنند.
برای مثال، گروهی از سرمایه گذاران (شاید کلاهبرداران J) هزاران سهم از یک شرکت را به قیمتی پایین میخرند. سپس شروع به پخش شایعههایی درباره عالی و بینظیر بودن سهام میکنند و سرمایه گذاران بیاطلاع را تشویق به خرید سهام موردنظر خود میکنند. پس از بالا رفتن قیمت این سهم، این افراد کمکم شروع به فروختن سهام خود و نقد کردن آن میکنند. بهاینترتیب سود کلانی به جیب میزنند و قیمت سهم را بهشدت کاهش میدهند.
سابقه این ترفند به قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد. این شیوه کلاهبرداری با باز کردن سندیکای فرانکلین توسط ویلیام میلر و کلاهبرداری بیش از یکمیلیون دلار آغاز شد. این شیوه تقلب به اسم چارلز پانزی مشهور گردید که در قرن بیستم از این ترفند استفاده کرد. ایده اصلی این ترفند آن است که یک سازمان یا شرکت شروع به جذب سرمایه افراد عادی با وعده پرداخت سود مشارکت سرمایه گذاری به نرخی بیشتر از نرخ معمول بازار میکند. به این صورت سرمایه گذاران بسیاری جذب این شرکت میشوند و پساندازهای خود را در اختیار آن قرار میدهند. شرکت نیز با استفاده از پولی که سرمایه گذاران جدید میپردازند مبالغ وعده دادهشده را به سرمایه گذاران پیشین پرداخت میکند. بهاینترتیب هرروز افراد بیشتری جذب شرکت سرمایهپذیر میشوند و درست زمانی که از سرعت سرمایه گذاریها کاسته شود، کلاهبرداری اتفاق میافتد.
برای مثال، شرکتی سرمایه گذاران را با قولهایی از جنس بازدههای بسیار بالا فریب میدهد. سپس پول سرمایه گذاران را بهجای آنکه سرمایه گذاری کند در حسابی بانکی نگه میدارد. اگر یکی از مشتریان پولش را بخواهد، شرکت با استفاده از پول موجود در حساب بانکی یا آورده یکی دیگر از سرمایه گذاران پول او را به وی پس میدهد. افرادی که برای این شرکت کار میکنند گزارشهای مبادلهای جعلی ایجاد میکنند تا میزان بازده موردنظر را به سایر سرمایه گذاران نشان دهند. برای مثال: ما توانستهایم روی سهام فرضی سپیدنام ۱۰ درصد سود بگیریم، این هم سود سرمایه گذاریتان است که تقدیمتان میکنیم!
اما این شرکت حتی یک ریال هم سرمایه گذاری نکرده است و تمامی این مبادلات هم جعلی هستند…
حال اگر شرایط تغییر کند و به علت رکود اقتصادی یا بیاعتمادی یا جو روانی، سرمایه گذاران بهیکباره تصمیم بگیرند همه سرمایه خود را خارج کنند؛ سرمایهای بسیار عظیم باید از شرکت خارج شود. این شرکت مطمئناً این مقدار پول نقد را در حساب بانکی خود ندارد و شاید تنها درصدی از آن را در دسترس داشته باشد. این شرایط دقیقاً مانند زمانی است که بانکی از مشتریانش پول میگیرد اما توانایی آن را ندارد تا در یکلحظه تمام حسابها را بازپرداخت کند؛ در این صورت دردسرهای شرکت آغاز میشوند و ممکن است منجر به ورشکستگی و افشای تمامی تخلفات شود.
با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوانید نمونههایی از این اتفاق را در سالهای اخیر پیدا کنید و داستان آنها را بخوانید.
این کلاهبرداری زمانی اتفاق میافتد که یک کارگزاری از اطلاعاتی که از مشتریانش در دست دارد برای معاملات خود یا شرکای تجاریش استفاده میکنند. فرض کنید که شما کارگزار سهام هستید و هزاران مشتری دارید که میتوانید سفارشهای خرید آنها را ببینید و متوجه میشوید که حجم عظیمی تقاضا برای سهم فرضی زرهسازان وجود دارد. اگر هزاران سفارش خرید برای سهم شرکت وجود دارد، شما میدانید که این اتفاق مطمئناً منجر به افزایش قیمت سهم میشود، بهاینترتیب در بهترین زمان اقدام به خرید این سهم میکنید. بهاینترتیب شما معاملات لازم را صورت میدهید، کنار میایستید تا قیمتها بالا بروند و سپس سهام خود را با سودی عالی میفروشید. بازی خوب و آسانی است نه؟
البته تعجبآور نباید باشد که این اقدام غیرقانونی است. بااینکه دیوانگی به نظر میرسد اما شرکتهای بسیاری در دنیا ازجمله مدافعان کارایی و شفافیت صنعت مالی اقدام به اینگونه کارها میکنند. تلخترین نکته در این رابطه آن است که این امکان به شرکتها بزرگ اجازه میدهد تا سریعتر وارد شوند و بتوانند در معاملات مختلف سودهای اندک بیشتری ببرند. این سودهای اندک در تعداد سفارشهای زیاد با حجم معاملات بالا بهیکباره جمع میشوند و سودهای کلانی را برای این شرکتها به بار میآورند.
حالا شما و بقیه سرمایه گذاران درستکار در بازار چه باید بکنید؟
خب… واقعاً کار زیادی از شما در برابر این کلاهبرداریها ساخته نیست. بهترین کار آن است مراقب موضوعات و مواردی باشید که بیشازحد عالی به نظر میرسند و همیشه حواستان را جمع کنید و تا اطلاعات کاملی در مورد یک سرمایه گذاری به دست نیاوردهاید، اقدام به خرید یا سرمایه گذاری نکنید.
منبع: مدیرمالی