بازدید 9457

انسجام اسلامی و پاسخ به تهدیدات نظامی دشمن در سیره حضرت علی (ع)

حضرت پیش از عظیمت به بصره در خطبه ای می فرمایند: «دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود، کوچکترین سستی آن را تباه می کند و کوچکترین فردی آن را تباه وارونه می نماید».
کد خبر: ۷۰۴۱۰۱
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۲ 16 June 2017
حضرت علی در دوران حاکمیت‌شان بر مسلمین، رویه‌های متفاوتی در پیش گرفتند که همچنان یک الگو است. وحدت و انسجام بین مسلمین در دو دوره از زندگی آن حضرت قابل بررسی است: دوره نخست پیش از خلافت حضرت و دوره دوم پس از خلافت.
 

1. دوره پیش از خلافت

مهم ترین عاملی که سبب شد حضرت پس از جریان سقیفه از اقدام نظامی علیه خلفا امتناع ورزد مصلحت حفظ نظام اسلامی بود، تا در سایه آرامش سیاسی و پرهیز از تفرقه ریشه نهال نو پای حکومت اسلامی استوار شود. دکتر شریعتی در این باره پس از طرح نظریه های وحدت، بهترین نظریه را وحدت بر اساس سیره علی(علیه السلام) می داند «در این راه سوم که با حفظ اصول اعتقادی شیعی خودمان و اختلافاتی که از نظر فکری و عملی با آنها داریم، می توانیم با آنها یار و همدست و متحد در برابر دشمن مشترک باشیم.
 
این شعار و راهی است که برای اولین بار در تاریخ شخص علی بن ابیطالب اعلام کرده و وضع کرده است. ین است که من معتقدم اسلام ماندن خودش را کمتر مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت او و تحمل اوست. شمشیر در کار خلق قدرت اسلام [بود [، اما سکوت او در کار ماندن اسلام بزرگترین نقش را داشته است. او بنیانگذار حفظ اختلافات اعتقادی خودمان است در برابر مخالفت داخلی و وحدت خودمان و نیروهای اجتماعی خودمان در برابر دشمن خارجی.... این است که علی بنیانگذار وحدت است»(3)
 
علی (علیه السلام) خود تصریح می کند که سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آنرا که به مصلحت اسلام نزدیکتر بود انتخاب کردم:« در اندیشه بودم که آیا با دست تنها، برای گرفتن حق خود به پا خیزم ؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم ؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد !. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.»(3)

سیره امام علی (علیه السلام) در حوادث پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بهترین گواه بر خیراندیشی، مصلحت جویی و وحدت طلبی آن بزرگوار است.(4) آنجا که دردمندانه شاهد به غارت رفتن میراث خویش شده،رفتار ناجوانمردانه قوم با خویشان پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دیده ولی به خاطر مصلحت عمومی امت نه تنها سکوت کرده و آرام می گیرد بلکه آستین یاری خلفا بالازده و برترین جلوه از خودگذشتگی و ایثار را در تاریخ به نمایش می گذارد.
 
در تأیید این مطلب شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه سخنی را از حضرت نقل می فرماید: «به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان (اصحاب سقیفه) طور دیگری بود».

حضرت پیش از عظیمت به سوی بصره در خطبه ای می فرمایند: «دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود کوچکترین سستی آنرا تباه می کند و کوچکترین فردی آنرا تباه وارونه می نماید».
 
ایشان در پاسخ شخصی که اشعاری مبتنی بر ذی حق بودن حضرت و ذم مخالفینش سروده بود که در واقع نوعی تحریک بود، وی را از چنین کاری نهی کرده فرمودند «برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و با ارج تر است».(5)

امروزه دیگر نمی توان جنبه مصلحت جویی و وفاق گرایی و شکیبایی بیست و پنج ساله امیر مومنان در عهد خلفای سه گانه را نادیده گرفت، که اگر این نبود می بایست از آغاز دست به شمشیر برده و مخالفت آشکار کرده و بیعت کسانی را که می خواستند در برابر خلیفه اول با او بیعت کنند می پذیرفت و یا دست کم از صحنه سیاست خلفا کنار می رفت و با انزوا گزینی همه حمایت های خود را از دستگاه حاکم دریغ می نمود.
 
در حالی که هیچ یک از این دو راه را برنگزید، بلکه بر خود فرض دانست به رغم اختلاف ها به یاری وضع موجود شتافته و تا می تواند در اصلاح امور بکوشد. و بدین سبب بارها و بارها در مواقع خطیر به دستگاه حاکم یاری رسانده و درست ترین راه را به آنان نشان داده است.(6)

امام (علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر، هدف خود از این گونه رفتار را بازگو می کند: «در آغاز دست خود باز کشیدم تا اینکه دیدم گروهی از مردم از اسلام روی برگردانده و مردم را به نابود ساختن آیین محمد فرا می خوانند در این وقت ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم، آنچنان رخنه یا ویرانی را در آن ببینم که مصیبت آن بر من سخت تر از دست رفتن حکومت شما باشد که روزهایی چند است و چون سرابی نهان می شود و یا چون ابر گرد نیامده پراکنده می گردد. پس در میان این آشوب و غوغا برخاستم تا باطل محو و نابود شد و دین استوار گردید و بر جای خود آرام گرفت».(7)

در جریان شورای شش نفره ای که برای تعیین خلیفه پس از ترور عمر تشکیل شد گرچه هواخواهی و غرض ورزی بعضی از حاضران در انجمن سبب شد بار دیگر امر خلافت به بیراهه رود، ولی آن حضرت همچنان به استراتژی مدارا و مسالمت خود ادامه داد. او می گفت: «همانا می دانید که من از دیگران به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند همچنان سازش خواهم کرد چندان که امور مسلمانان سلامت باشد و تنها به من جفا رفته باشد، این کار من در تمنای پاداش و فضیلت آن و نشانه بی میلی من به زر و زیوری است که شما بر سر آن به رقابت برخاسته اید.»(8)
 

رفتار حضرت با خلفا

1. حضرت با خلفا روابط خانوادگی داشت، در نماز جماعت ایشان حاضر می شد و به آنها در امور مهم مشورت می داد. تأثیر حضرت در خلیفه دوم به حدی بود که دستور داده بود که با حضور علی در مسجد هیچ کس حق رأی و فتوا ندارد.

2. آن بزرگوار اصحاب خود را از کارهای تفرقه انگیز مانند سب و لعن که نشانگر تعصبات جاهلانه و خود برتر بینی گروهی است به شدت نهی می فرمودند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید ! اما اگر کردار شان را یاد آور می شدید و گمراهی ها و کارهای ناشایسته آنها را بر می شمردید به راست نزدیکتر و معذور تر بود.» (9)

3. نویسنده مقاله اهل بیت(علیهم السلام) و وحدت اسلامی در بیان شیوه های برخورد آن بزرگوار با مسایل اختلافی می گوید: «... در تعبیری دیگر، حضرت علی(علیه السلام) که به وحدت و اتحاد مسلمین بسیار علاقه مند بود و در راه آن متحمل انواع رنجها و مشقت ها شد، در نصایح و سفارشات خود به مسلمین، آنها را از طرح مسایل اختلافی مربوط به گذشته و امور اختلاف بر انگیز، برحذر می دارد و اینطور برداشت می شود که در صورت طرح نیز، حضرت تشریح و توضیح اختلافات و زیاده از حد باز نمودن آنرا جایز ندانسته اند. حتی اگر به قصد وحدت باشد. چون این کارها اثر سوء خود را می گذارد. در مقابل حضرت، مسلمانان را به مسایل و مشکلات روز که با آنها دست به گریبانند، متوجه و آگاه می سازد»(10) از این روی حضرت در حل مسائل و مشکلات روز با خلفا همکاری می کرد تا مبادا مشکلات داخلی جهان اسلام را در برابر جهان کفر ناتوان نشان دهد.
 

دو دوره پس از خلافت

زمانی که بر اثر بدرفتاری خلیفه و دستیارانش آشوب به پا شده و اعتراض های مردمی بالا گرفت، امام(علیه السلام) خیرخواهانه برای اصلاح امور و آرامش جامعه کوشید و با میانجیگری های متعدد کوشید از بروز فتنه ای خونین مانع شود. او پس از قتل خلیفه واقعه را اینگونه ارزیابی نمود:« او استبداد ورزید بد گونه استبدادی و شما برافروختید و بدگونه بیتابی کردید و خداوند در قیامت نسبت به خودخواه و ناشکیبا داوری کند».(11)
 
بر خلاف موضع شکیب و مدارای امام(علیه السلام) آنگاه که خلافت به خواست و اصرار مردم به ایشان رسید، فتنه جویانِ بی تاب از عطش قدرت، ناجوانمردانه از هر سو سربرداشته و آتش ها برافروختند. آنان با این اقدام خود دانسته ساز تفرقه نواختند و هزاران مسلمان را به پای منافع و امیال خود به دم تیغ سپردند.
 
در این اوضاع امام(علیه السلام) در نهایت صبوری برای جلوگیری از بروز فتنه کوشید و تا مجبور نشد دست به تیغ نبرد و هر فرصتی را برای بازگشت آرامش مغتنم شمرد. ایشان پیش از هر جنگی با روش های مختلف از جمله صحبت با سپاه دشمن و یا نامه نگاری برای مخالفین( به ویژه معاویه که به سبب نقض فرمان عزل حضرت درصدد ایجاد تفرقه بود) سعی در جلوگیری از جنگ و حل مسالمت آمیز اختلافات داشتند و تا جایی برخی در به تعلل ایشان در آغاز جنگ اعتراض کردند.
 
در جریان داوری صفین در نامه ای به ابوموسی اشعری اینگونه نوشت: «بدان که هیچ کس در گرد آوردن امت محمد و سازگاری آنان با یکدیگر از من حریص تر نیست. من بدین کار پاداش نیکو و جایگاه گرامی را نزد خداوند خواهانم...»(12)
 
 
سیره امام علی(ع) در پاسخ به تهدیدات نظامی دشمن
 
تهدید نظامی یکی از شگردها و ترفندهای دشمن برای به هم ریختن روحیه مردم و مسئولان یک نظام به حساب می آید. نکته مهم، نوع نگرش به تهدید نظامی و جهت گیری و اتخاذ اقداماتی است که با توجه به همان نگرش شکل می گیرد. از آنجایی که تهدید نظامی، خاص دوران ما نبوده و در تاریخ شیوع داشته است، برای پی بردن به جواب این سؤال که در مقابل تهدیدات دشمن چگونه باید پاسخ داد؟
 
بهترین راه نظر به سیره امام متقین علی(ع) است. ایشان در مدت حکومت و رهبری خود بر امت اسلام، با تهدیدات مکرر از سوی دشمنان مواجه بودند. یکی از دشمنان اصلی حضرت و به تعبیری اصل و ریشه فتنه ها در زمان حضرت که فتنه های دیگر از او نشأت گرفته بود، معاویه و بنی امیه بود. در این مجال برآنیم تا با توجه به پاسخ حضرت به تهدیدات نظامی و به تعبیر بهتر گزینه نظامی معاویه، الگوی مناسبی درخصوص جهت گیری ها در برابر تهدیدات نظامی به دست آوریم.
 

1-بی اهمیت جلوه دادن تهدیدات نظامی

 از دیدگاه حضرت اولین مرحله مقابله با تهدیدات نظامی دشمن به سخره گرفتن و بی اهمیت دانستن و بی اهمیت جلوه دادن تهدیدات نظامی است. این عمل دو کاربرد دارد ابتدا افزایش روحیه نیروهای خودی و همچنین بی اثر کردن بار روانی این تهدیدات بر نیروها.
 
به همین جهت حضرت در پاسخ تهدید نظامی معاویه می فرمایند: «و ذکرت انه لیس لی و لأصحابی عندک الا السیف فلقد أضحکت بعد استعبار. نوشته ای که نزد تو برای من و یاران من چیزی جز شمشیر نیست در اوج گریه انسان را به خنده وا می دارد»[13] لازم به ذکر است که این امر نباید با بی توجهی و عدم رصد تحرکات دشمن و یا دست کم گرفتن آنان، اشتباه گرفته شود.
 

2-یادآوری شجاعت و سلحشوری نیروهای نظامی

نکته دوم در پاسخ حضرت به گزینه نظامی دشمن، یادآوری شجاعت و سلحشوری خود و نیروی نظامی خودی برای دشمن است. بازگو کردن رشادت ها و مبارزات نیروی نظامی خودی و ضربات سخت آنان بر دشمن در گذشته نیز از یک سو موجب تضعیف روحیه دشمن شده و از سوی دیگر روحیه سلحشوری نظامیان خودی را افزایش می دهد.
 
به همین جهت حضرت در ادامه می فرمایند: «متی الفیت بنی عبدالمطلب عن الاعداء ناکلین و بالسیف مخوفین فلبث قلیلا یلحق الهیجا حمل فسیطلبک من تطلب و یقرب منک ما تستبعد. فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدی که پشت به دشمن کنند و از شمشیر بهراسند پس کمی صبر کن که هماورد تو به میدان آید آن را که می جویی به زودی تو را پیدا خواهد کرد، و آنچه را که از آن می گریزی در نزدیکی خود خواهی یافت.»
 
(همان) بیان دفاع جانانه عزت مندانه رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس در برابر حمله نظامی نه تنها عراق بلکه دنیای استکبار و مزدورانشان و ده ها عملیات غرورآفرین رزمندگان در جبهه ها با وجود حداقل امکانات ممکن، که فرماندهان کارکشته نظامی دنیا را به شگفتی و تعجب واداشت و صحنه های بزرگ رقم خورده در این هشت سال که الگو گرفته از صحنه ها و ایثارگری های عاشورای حسینی بود، موجب افزایش روحیه شجاعت و دلاوری در نیروهای نظامی خودی و همچنین تضعیف روحیه نیروهای دشمن خواهد شد.
 
فرمایش های مقام معظم رهبری در همین جهت است: «من تعجب می کنم. چرا از وضع گذشته عبرت نمی گیرند؟ چرا حاضر نیستند ملت ما را بشناسند؟ مگر نمی دانند که این ملت، ملتی است که در روزی که دو ابرقدرت در این دنیا بودند که تقریباً در همه موضوعات باهم مخالف بودند، جز در دشمنی با جمهوری اسلامی- فقط در دشمنی با جمهوری اسلامی این دو ابرقدرت: ابرقدرت آمریکا و شوروی سابق، باهم متحد بودند- ایستاد و هر دو ابرقدرت را به زانو درآورد. چرا شما عبرت نمی گیرید؟ امروز شما قدرت آن روز را هم ندارید. جمهوری اسلامی امروز چندین برابر قدرتمندتر از آن روز است، باز با این زبان ها حرف می زنید؟ استکبار یعنی این. از موضع تکبر حرف زدن با یک ملت، کار را با تهدید پیش بردن؛ اگر چنین نکنید، چنان خواهد شد. ملت ما هم می گوید که ما می ایستیم.»[14]
 

3-نمایش و مانور قدرت نظامی

نکته سوم در پاسخ به تهدیدات و گزینه نظامی، نمایش و به تصویر کشیدن قدرت نظامی خودی و به تعبیر امروزی مانور نظامی است. اگرچه در مانور نظامی امکانات و تسلیحات به نمایش گذاشته می شود، مهمتر از نمایش تسلیحات، نمایش قدرت ایمان و اعتقاد و روحیه دلاوری و شهادت طلبی نیروهاست که در دل دشمن ایجاد رعب و وحشت می کند، همچنان که ما در دفاع مقدس این مسأله را به خوبی درک کردیم.

نکته اینکه هرچند در زمان حضرت امکانات رسانه ای برای به نمایش گذاردن قدرت نظامی وجود نداشته است، اما حضرت با ترسیم و ایجاد تصویر ذهنی برای دشمن، گویی مانوری نظامی، ذهنی و روانی را دنبال می کنند: «و أنا مرقل نحوک فی جحفل من المهاجرین و الانصار و التابعین لهم باحسان شدید زحامهم ساطع قتامهم متسربلین سرابیل الموت احب اللقاء الیهم لقاء ربهم. و من در میان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشکریانی که جمعشان به هم فشرده، و به هنگام حرکت، غبارشان آسمان را تیره و تار می کند. کسانی که لباس شهادت بر تن، و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است.»[15]
 

4-تکیه بر نیروهای جوان


نکته پایانی در فرمایش های حضرت در نامه28، تکیه بر نیروی جوان و به تعبیری تابعین و دنباله کنندگان منش و مرام شهداست. کسانی که حضرت با تعبیر «فرزندان» از آنان یاد می کنند: «و قد صحبتهم ذریه بدریه و سیوف هاشمیه. همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر، و شمشیرهای هاشمیان می آیند»[16]

امام علی(ع) با این بیان به دشمنان می فهمانند که راه و سیره شهدا از یادها نرفته و نیروی نظامی حضرت جوانانی هستند که خود را مدافع و تابع سیره و مسلک شهدا در دفاع از آرمان ها و ارزش های الهی می دانند و همین نیروست که مانند شهدا پیروزی آفرین هستند. باید دانست که منظور حضرت از فرزندان دلاوران بدر، تنها اشاره به فرزندان نسبی آنان نیست بلکه نقطه اتصال آنان و وجه اشتراکشان روحیه دلاوری و ایثار و نترسیدن از دشمنان است.
 
به نظر می رسد مصداق کلام حضرت علی(ع) در زمان ما جوانان بسیجی هستند. جوانانی که روحیه و عملکرد به موقع شان موجب وحشت دشمنان خواهد شد: «بسیج عبارت است از مجموعه ای که در آنها پاک ترین انسان ها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند... مجموعه ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند.[17]
 

دیدگاه مقام معظم رهبری در مواجهه با تهدیدات نظامی دشمن


نقش بسیج به عنوان ادامه دهندگان راه و مسیر شهدا از دیدگاه مقام معظم رهبری مانند شهدا، ناامیدکننده دشمن از تسلط بر کشور و همچنین بی اثر کننده تهدیدات نظامی دشمن است: «نسل قبل از شما در مقابل وابستگی کشور و زیاده طلبی های دشمنان ایستاد و در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، از هویت و شخصیت ملی خود، جانانه دفاع کرد و اکنون نوبت شما جوانان است که اگر با همین ایمان و شور در صحنه بایستید، هیچ سلاحی قادر نخواهد بود ملت ایران را به زانو درآورد.»

آنچه مسلم است، عملی کردن تهدیدات نظامی از سوی قدرت ها منوط به اطمینان خاطر طرف مقابل در موثر دانستن حمله نظامی است. حمله نظامی زمانی مؤثر است که دشمن از عدم بازدارندگی یا ضعف بازدارندگی طرف مقابل اطمینان حاصل نماید. از همین رو یکی از اقدامات دشمن پیش از حمله نظامی تلاش در تضعیف و یا متوقف کردن قدرت بازدارندگی کشوری است که قصد حمله به آن را دارد. لذا رهبر معظم انقلاب در بیانات خود تأکید می کنند که: «ما عناصر قدرت فراوانی داریم. اینها را باید حفظ کنیم و روزبه روز افزایش دهیم. ما ضعیف نیستیم، باید در مقابل تهدید آمادگی داشته باشیم. اگر نداریم، باید آمادگی ایجاد کنیم و اگر داریم، حفظ کنیم و افزایش دهیم.»[18]

بنابراین تا زمانی که دشمن از سود و بهره بردن از حمله نظامی خود اطمینان حاصل نکند، محال است تهدیدات را عملی کند. با توجه به اینکه به فضل الهی و با تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری و تلاش جهادگونه نیروهای نظامی، جمهوری اسلامی ایران اکنون به جایگاهی دست یافته است که به قول رهبر معظم انقلاب «حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران برای هیچ کشوری مقرون به صرفه نیست.»[19]

در چنین وضعیتی تهدیدات نظامی دشمنان بیشتر جنبه جنگ روانی و سنجش میزان قوا و امکانات دفاعی طرف مقابل خواهد بود. 
 

3. علی شریعتی، کتاب علی بنیانگذار وحدت، نشر نصر سخنرانی در آبان سال 1350، از ص52-48 و نیز در مورد فلسفه سکوت مراجعه کنید به سید محمد باقر حکیم، الوحدت الاسلامیه من منظور الثقلین، نشر مجمع العالمی لاهل بیت ص. 133.
 
3. «و طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذاء آو اصبر علی طخیة عمیاء یهرم فیها الکبیر، و یشیب فیها الصغیر، و یکدح فیها مومن حتی یلقی ربه. فرایت آن الصبر علی هاتا احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا» نهج البلاغه، ترجمه استاد محمد دشتی، خطبه3 (شقشقیه).
 
4. ر.ک فخلعی، محمد تقی، کتاب مجموعه گفتمان های مذاهب اسلامی.
 
5. استاد مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، انتشارات صدرا، بخش پنجم. ص181-179
 
6. علامه عبدالحسین امینی در موسوعه الغدیر موارد زیادی را بر شمرده اند که علی(علیه السلام) به یاری خلفا شتافته و آنها را از فرو افتادن نگاه می داشت و راهکارها را به آنان نشان می داد. ر.ک.ر: امینی، الغدیر، ج6، ص325 83، دارالکتب الاسلامیة، تهران و نیز نهج البلاغه، خطبه134 و خطبه 146
 
7. «فأمسکت یدی حتی رأیتُ راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد صلی الله علیه و اله فخشیت إن لم أنصر الاسلام و أهلَه أری فیه ثلماً أوهدماً تکونُ المصیبةُ به علیَّ أعظم من فوت ولایتکم الَّتی انَّما هی متاع ایّام قلائل یزول منها، ما کان کما یزول السَّراب أو کما یتقشع السَّحاب فنهضتُ فی تلک الأحداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأنّ الدین و تنهنه...» نهج البلاغه، نامه 62.
 
8. «لقد علمتم أنّی أحق بها من غیری والله لأسلمن ما سلمت أمور المسلمین و لم یکن فیها جورٌ إلاّ علیَّ خاصهً التماساً لأجر ذلک و فضله و زهداً فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه.» نهج رالبلاغه خ74.
 
9. ر.ک. نهج البلاغه خطبه 206 .
 
10. ر.ک. عثمان رادپی، مقاله ائمه اهل بیت و وحدت اسلامی، چهارمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی خرداد 80. انتشارت دانشگاه مذاهب اسلامی.
 
11. «إستأثر فأساء الاثرة و جزعتم فأسأتم الجزع و لله حکمٌ واقعٌ فی المستأثر و الجازع» پیشین، خطبه30.
 
12. «لیس رجلٌ فاعلم أحرصُ علی جماعة محمد صلی الله علیه و اله و أُلفتها منِّی أبتغی بذالک الثَّواب و کرم المأب...» پیشین، نامه 78.

13. (نهج البلاغه، نامه28)

14. (88/8/12)

15. (نهج البلاغه، نامه28)

16. (نهج البلاغه، نامه28)

17. (بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج 76/9/5)

18. (1380/12/27)

19. (1393/4/16)

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل