یاران موافق همه از دست شدنددر پای اجل یکان یکان پست شدندخوردیم ز یک شراب در مجلس عمردوری دو سه پیشتر ز ما مست شدنداين قافله عمر عجـب ميگذرددرياب دمي کـه با طرب ميگذردچون عهده نمی‌شود کسی فردا راحالی خوش دار این دل پر سودا رامی نوش به ماهتاب ای ماه که ماهبسیار بتابد و نیابد ما را