بازدید 35471
هوشمندانه‌ترین مهندسی برای شکوفایی نبوغ

گفت‌وگو با مادر کم‌سن‌ترین دانشجوی ایران

زمانی که کودکی 5 ماهه بود با کالسکه او را بیرون می‌بردم و نوشته‌های خیابان را برایش می‌خواندم تمام توجهش را به کار می‌گرفت تا یاد بگیرد. به خاطر دارم زمانی که یک و نیم ساله بود درس‌هایی چون ریاضی، انگلیسی، فارسی و... را درک می‌کرد. خیلی زود حرف زدن را شروع کرد درست است که ژنتیک در افزایش هوش نقش دارد اما یک مادر می‌تواند کودک خود را به مسیری درست هدایت کند.
کد خبر: ۴۲۷۲۹۶
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۸ 20 August 2014
وقتی قدم به دنیای کودکانه گذاشت و در آغوش مادری مهربان جا گرفت انگار باهمه آنچه دور و برش اتفاق می‌افتاد، آشنایی داشت. مادر خیلی زود حتی زودتر از آنچه بتوان تصورش را کرد تعلیم و تربیت و آموزش را شروع کرده بود،‌حالا وقتی دفتر زندگی آرمیتا فرید، دختر 14 ساله‌ای که از سن 13 سالگی وارد دانشگاه شده ا ست را ورق می‌زنی، تلاش‌های بی‌وقفه مادری را می‌بینی که به گفته آرمیتا بهترین معلمش بوده است.

تولد یک ستاره


نوشادی فر، مادر آرمیتا فرید،  از دو سالگی تلاش هایش را برای آموزش دخترش آغاز کرد، او در این مورد می‌گوید:  بهمن سال 78 در یزد متولد شد، هر کودکی که به دنیا می‌آید خداوند یک سری ویژگی‌ها و استعدادهایی را در وی نهفته می‌کند و با تلاش و کوشش پدر و مادر است که آن‌ها شکوفا می‌شوند.  برخی از والدین به دلیل توانایی در آموزش،‌مهارت‌های خاصی را به فرزندان خود می‌آموزند و برخی دیگر ممکن است توانایی کمتری داشته باشند و زیاد به این مسائل اهمیتی نمی‌دهند. برخی از والدین هم به واسطه مشغله کاری و ساعت کاری زیاد زمانی برای کار کردن و آموزش دادن فرزند ندارند. اما من همیشه حتی قبل از اینکه ازدواج کنم این حس را داشتم  و مدام در خود تقویت می‌کردم که اگر یک روز مادر شوم باید بتوانم تمام مسئولیت‌های کودکم را به عهده بگیرم و تمام وظایفی را که به عهده دارم پذیرفته و به آن عمل کنم.وی ادامه می‌دهد: به همین علت هم قبل از دوران بارداری کتاب‌های زیادی را راجع به کودکان مطالعه می‌کردم. در کشورمان منابع گسترده‌ای در خصوص کتاب‌های مربوط به کودکان وجود دارد که می‌توان از آن‌ها برای تربیت بهتر فرزند بهره‌مند شد. هر پدر و مادری نباید فقط روی بحث آموزش و پرورش کودک خود وقت گذارند،  بلکه یک کودک برای مفید بودن در جامعه باید بعد از آموزش، به لحاظ تربیتی،‌مذهبی،‌فکری و.... در حد مطلوبی قرار داشته باشد مجموعه این عوامل در کنار هم که قرار می‌گیرند،  پاسخ مثبتی پیش رو می‌گذارند. از این رو سعی کردم بهترین راه را برای آموزش و تربیت فرزندم انتخاب کنم. مطالعه را خیلی دوست داشتم و درست زمانی که متوجه شدم باردار هستم فارغ از اینکه فرزندم چه جنسیتی دارد شروع به مطالعه کردم،‌کتاب‌هایی را می‌خواندم که خود بچه‌ها هم علاقه‌مند بودند. کتاب‌های شعر و قصه کودکانه را بارها و بارها می‌خواندم.

مادر در مورد چگونگی ایجاد ارتباط با نابغه‌ای که هنوز دوران جنینی را می‌گذراند می گوید:‌ در ماه‌های اول بارداری موسیقی با ریتم‌های آرام گوش می‌کردم که به خود و فرزندم آرامش می‌داد همچنین هر روز از خواب بلند می‌شدم با او صحبت می‌کردم زمانی هم که به دنیا آمد همین روش را ادامه دادم و در مورد مسائل پیرامون با او حرف می‌زدم.در ساعات اولیه  تولدش وقتی با او حرف می‌زدم نسبت به حرف هایم واکنش نشان می‌داد و مانند فردی بود که همه چیز را می‌فهمد. برخی مادران فکر می‌کنند که فرزند باید در سن خاصی باشد تا مفهوم برخی مسائل را درک کند،  اما من از همان روزهای اول بارداری و تولد تمام مفاهیم را به فرزندم آموخته بودم و آرمیتا هم  تمام واکنش‌های مرا درک می‌کرد.

 راهی بزرگ


تمام هدفش را برای رسیدن کودک به پله‌های ترقی سرمایه گذاری کرده بود. مادر آینده‌ای روشن را برای آرمیتا در ذهن می‌پروراند و زمانی که متوجه استعدادهای کودک اش  شد برای رسیدن به خواسته‌ای بزرگ  برنامه ریزی کرد. نوشادی فر در ادامه می‌افزاید: تمام مکان‌هایی را که برای کودکان طراحی شده بود، پیدا کردم،‌ آرمیتا را به موزه‌های مختلف شهر و پارک‌هایی که شهرداری برای کودکان قرار داده بود حتی رصدخانه و.... می‌بردم و در برنامه‌ها و همایش‌هایی که برای گروه سنی آرمیتا بود شرکت می‌کردم. با این شیوه آرمیتا در دو سالگی موفق شده بود تا به طور کامل خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. زمانی که کودکی 5 ماهه بود با کالسکه او را بیرون می‌بردم و نوشته‌های خیابان را برایش می‌خواندم تمام توجهش را به کار می‌گرفت تا یاد بگیرد. به خاطر دارم زمانی که یک و نیم ساله بود درس‌هایی چون ریاضی، انگلیسی، فارسی و... را درک می‌کرد. خیلی زود حرف زدن را شروع کرد درست است که ژنتیک در افزایش هوش نقش دارد اما یک مادر می‌تواند کودک خود را به مسیری درست هدایت کند. خداوند درون این کودک استعدادی قرار داده بود که با تلاش‌های خانواده و همکاری خودش شکوفا شده و  به موفقیت دست پیدا کرد.

نخستین یادگار


وقتی برای نخستین بار مداد را در دستان کوچکش گرفت  روی کاغذ برای مادر نوشت. مادر هنوز هم در صندوقچه خاطرات کودکی فرزند آن‌ها را نگه داشته است و می‌گوید: آرمیتا روی کاغذ نوشته بود "می خواهم وقتی بزرگ شدم دکتر بشم "، وقتی این نوشته را خواندم تعجب کردم چون هیچ وقت در این خصوص با او صحبت نکرده بودم. از آنجا بود که متوجه علاقه او به رشته پزشکی شدم. از آن زمان بود که تصمیم گرفتم اطلاعات زیادی در خصوص این کودکان جمع‌آوری کنم،‌در 5 سالگی او را با مشاغل مختلف آشنا کردم  قبل از اینکه وارد نظام آموزشی کشور شود مشاغل را از نزدیک دیده بود. آرمیتا را به حوزه علوم و فنون بردم تا ماشین‌سازی را از نزدیک ببیند و بداند که هر شغل چه کارایی دارد و نسبت به مشاغل آگاهی پیدا کند. وقتی به شهرهای مختلف مسافرت می‌کردیم به محض ورود به شهر دوست داشت وارد بیمارستان شود و محیط آنجا را خیلی دوست داشت  و با لذت به پیرامون خود نگاه می‌کرد.در این خصوص سؤالات زیادی می‌کرد و شغل پزشکی برایش جذاب بود.

وی ادامه می‌دهد: به هر کتابفروشی که می‌رفتیم با اینکه کتاب‌های متنوعی در خصوص سنش وجود داشت اما می‌گذاشتم کتاب‌هایی را انتخاب کند که علاقه زیادی به خواندن آن‌ها داشت  او به سراغ کتاب‌هایی می‌رفت که کتاب‌های پزشکی بودند وقتی ورق می‌زد با علاقه به عکس‌ها نگاه می‌کرد و آزادانه اجازه می‌دادم تا کتاب موردعلاقه اش را بخرد. پرس و جو کردم متوجه شدم بچه‌ها از سن 6 سالگی وارد مدرسه می‌شوند و راهکار دیگری وجود ندارد که از سن پایین‌تر وارد نظام آموزشی شوند. برای ورود به نظام آموزش و پرورش مراحل مختلفی را طی کردیم تا مجوز بگیریم در 6 سالگی پایه پنجم ابتدایی را گرفت. سال 86 بود که امتحانات شهریور را با موفقیت گذراند. در همان سال وارد مقطع راهنمایی شد و سال 88 وارد دبیرستان شد. اما در نظام دبیرستان جهشی وجود نداشت و مجبور بود 4 سال دبیرستان را کاملاً عادی طی کند  رشته علوم تجربی را انتخاب کرد و در سن 13 سالگی درکنکور شرکت کرد و با کسب رتبه 231 منطقه یک رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شد.

یا پزشکی یا هیچ


خیلی از افراد خانواده پیشنهاد می‌دادند که آرمیتا را به خارج از کشور ببریم اما او به خودش ایمان داشت که پزشکی قبول می‌شود همیشه می‌گفت همه تلاشم را می‌کنم تا به خواسته ام برسم. نوشادی فر ادامه می‌دهد: برای روحیه دادن به او روی دیوارهای اتاقش هر سه روز یک‌بار یک متن با جملات مثبت و قشنگ می‌نوشتم تا انرژی بگیرد. من و پدرش برایمان فرقی نمی‌کرد در کدام دانشگاه و چه رشته‌ای پذیرفته می‌شود اما آرمیتا با جدیت می‌گفت حتماً رشته پزشکی قبول خواهد شد. ماه‌های آخر باقی مانده به کنکور رقابت شدید شده بود و تلاش‌های آرمیتا هم چند برابر شده بود. مدام به او می‌گفتم شاید سر جلسه کنکور مانعی وجود داشته باشد و احتمال و شانس موفقیت را کاهش دهد. اما آرمیتا می‌گفت یا رشته پزشکی یا در هیچ رشته‌ای ادامه تحصیل نمی‌دهم.

مادر آرمیتا در خصوص استرس‌های سر جلسه کنکور می‌گوید: استرس دخترم قبل از کنکور  زیاد بود. سعی می‌کردم با حرف هایم او را آرام کنم مدام به او می‌گفتم اضطراب و استرس طبیعی است حتی افراد در سن بالا هم وقتی اسم امتحان می‌آید استرس تمام وجودشان را می‌گیرد از این رو نباید همیشه جنبه‌های منفی استرس را نگاه کرد بلکه در برخی موارد استرس باعث پیشرفت می‌شود فقط باید بتوانی آن را مهار کنی و تحت کنترل خود در آوری. وقتی نگاهم به دستان کوچک آرمیتا می‌افتاد دعا می‌کردم خداوند به دستانش قوت دهد تا بتواند در  مدت 4 ساعت و 10 دقیقه، 270 سؤال را پاسخ دهد.

خبر قبولی دخترم در کنکور مرا خوشحال کرد.  احساس من با احساس مادران دیگر هیچ فرقی نداشت زیرا هر مادری که فرزندش به  آرزوهایش دست یافته حس خوبی دارد. هیچ وقت نمی‌گذاشتم این احساس را در خود پرورش دهد که با کودکان دیگر و همسن و سالان خود تفاوت دارد به او می‌گفتم تو هم مثل دیگران هستی خداوند درون هر فردی استعداد‌هایی قرار داده است که به واسطه تلاش و کوشش به موفقیت دست پیدا می‌کند بنابراین تو هم مثل بقیه هستی به همین علت یکی از دلایل موفقیت آرمیتا این بود که هیچ وقت تفاوتی در خود با دیگران احساس نمی‌کرد. به او یاد داده بودم که همیشه زیبایی‌ها و خوبی انسان‌ها را ببیند و  به انسان‌ها به خاطر کارهای درستی که انجام می‌دهند،  احترام بگذارد. دلم نمی‌خواست آرمیتا را یک دختر تک بعدی بار بیاورم به نظر من همه چیز در زندگی علم نیست، بلکه نحوه برقراری تعامل با دیگران و روابط اجتماعی نیز مهم است. دوست داشتم او هم مثل دیگران در اجتماع باشد و کنار افراد دیگر رشد کند وقتی وارد دبیرستان شد با  دوستانش که همگی از او بزرگتر  بودند، ارتباط خوبی برقرار کرد. خیلی برایش مهم بود که افراد به او مثل یک فرد عادی نگاه کنند و بزرگ جلوه اش ندهند. وقتی دخترم وارد مرحله جدیــدی از زندگی اش شد از خدا خواستم اگر به صلاحش است وارد این مرحله شود و انگار خواست خدا بود که تا این مرحله پیش برود  تمام لحظات زندگی ام این کلمه را تکرار می‌کردم و دعای هر لحظه ام بود. عشق مادرانه ام باعث شد تا او در هر مرحله از زندگی نکته‌ای یاد بگیرد. بارها مردم،‌اطرافیان و دیگران این سؤال را از من می‌پرسیدند که آرمیتا کودکی کرده  یا فقط درس خوانده است  ؟‌ در پاسخ گفته ام دخترم بیشتر از همسن وسالان خود کودکی کرده است چون تمام مراکز و مکان‌های تفریحی مربوط به کودکان را دیده حتی برای اینکه محیط دبستان را تجربه کند و کودکی را از دست ندهد او را به دبستانی می‌بردم تا ساعتی را با همسن و سالان خود بازی کند و همیشه این نصیحت را به او گوشزد می‌کنم که قبل از اینکه بخواهی یک پزشک موفق باشی باید بتوانی یک دختر خوب،‌نوجوان خوب،‌جوان خوب،‌بانوی خوب،‌مادر خوب  باشی تا دکتر خوبی شوی . دکتر خوب بودن مهم نیست بلکه انسان خوبی بودن مهم است انسان خوب بودن باعث می‌شود تا مسائل خوب دیگر رقم بخورد.
 
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۳
انتشار یافته: ۳۴
ایشون هم چند سال دیگه در خارج از کشور مشغول تدریس و تحصیل خواهد بود
پاسخ ها
فرشاد
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
الان تو ابرها پرواز میکنه دو سه سال دیگه میفهمه اوضاع از چه قراریه !!!!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
شایسته است که از طرف مسئولین حکومتی هم از این مادر و دختر تقدیر بعمل آید.
dideban1400
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
اینکه ایشون چند سال دیگه در خارج از کشور باشند نه تنها بد نیست خیلی هم عالیست
ولی باید مدیریتی باشد تا امثال این نخبگان علمی هویت ایرانی خودشونو نبازند و بتوانند در آینده انتقال علم و تجربه و تکنولوژی به داخل کشور داشته باشند مثل دکتر صمیعی که متاسفانه در مورد ایشون نیز بسیار دیر عمل شده است.
کیفیت مهمتر از کمیت است.
مادر فهمیده ای دارند، درود بر مردم با فرهنگ یزد.
اي ول. دمت گرم
آفرین و تبریک به این خانواده موفق.انشاالله خداوند توفیق خدمت به خلق را به آرمیتا خانم عطا فرماید.به هموطن بودن باشما میبالم. (از اردبیل)
افتخار ما گیلانی ها...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
کهکشان جان! آرمیتا متولد یزد است.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
ناسيوناليستي برخورد نكنيم.
درود بر این مادر
به جای وقت تلف کردن پای تلویزیون و توی آرایشگاه و دوره مهمونی،
وقت گذاشته کتاب خونده و به بچه اش رسیده
خدا همه مادران و این مادر گرامی را حفظ بفرماید
احسنت ! ....امیدوارم زنانی مثل شما انسان بودن ، عشق ، بالندگی و وارستگی رو دوباره با تربیت چنین فرزندانی به این دنیا برگردونن.....آرزوی من اینه که بتونم مثل شما مادری مسئول و آگاه باشم ....
سن ایشان بیشتر به نظر می رسد
باریک الله به این همت
بوسه بر دست همه مادران بخصوص این مادر عزیز که همچین فرزندی را پرورش داده است
انشالله که همه فرزندان این مملکت موفق باشند
با خوندن این مطالب حس خیلی خوبی دارم
با ارزوی موفقیت برای ارمیتا و زندگی با عزت برای مادرش
با سلام،واقعا دوست دارم از این مادر قدردانی بشه و حتی ایشون میتونن مشاور بسیار خوبی باشن برای خانمهای باردار یا مادران.
باتشکر
به این مادر فداکار و کوشاو عاقل تبریک میگویم و همچنین به دختر عزیزمان ضمن تبریک یادآوری میکنم مهر و احترام به مادرت را چون جواهری در قلبت همیشه نگهدار. با امید موفقیت بیشتر فرزند وطن
آفرین و هزاران مرتبه آفرین و ممنون از این مادر و همه مادران عزیز و مهربان ایران زمین
آفرين و هزاران آفرين بر اين مادر , با اين همه جديت, آگاهي و پشتكار. و همينطور آفرين بر پدرش كه اين محيط خوب و امن را برايشان فراهم كرده. و بعد آفرين بر اين دختر با استعداد. به اميد موفقيت هاي بيشتر.
آفرين و هزاران آفرين بر اين مادر , با اين همه جديت, آگاهي و پشتكار. و همينطور آفرين بر پدرش كه اين محيط خوب و امن را برايشان فراهم كرده. و بعد آفرين بر اين دختر با استعداد. به اميد موفقيت هاي بيشتر.
من هم سه فرزند دارم که اولی اول دبیرستان تیز هوشان است ودومی که دو قلو هستند سوم ابتدایی. من تمام اسایش وارامشخودم را صرف موفقیت فرزندانم کرده ام وچون خودشان دوست دارند در کلاسهای موسیقی شنا تکواندو نقاشی خوشنویسی. زبان فیزیک ریاضی به طور مداوم درطول سال شرکت میکنند وخوشبختانه در تربیت ودرس هم در مدرسه حرف اول میزنند. واز خدا به خاطر این فرشته ها ممنونم
هیچ کدوم از نوابغ جهان زود نرفتن دانشگاه!
مطمئنم خیلی ها حرف منو قبول ندارن یا میگن بچت نابغه نیست از حسودی اینو میگی اما من یک پسر دوساله دارم تمام لذتم اینه که ببرمش پارک بازی کنه شیطنت کنه خیلی باهوشه ولی من اصلا نمیخوام از الان درگیر علم و دانش و ....بشه حتی وقتی مثل بزرگا کاری انجام میده ناراحت میشم دوست دارم تو بچگی کارهای بچگونه انجام بده و لذت ببره آدم هیچ وقت دیگه به این سن برنمی گرده هرچی زودتر بزرگ شه غم و غصه آدم بزرگا رو زودتر میگیره
ضمن تبريك و آرزوي موفقيت براي اين خانواده نبايد شرايط محيطي را فراموش كنيم اين طور كه معلومه ايشان در خانواده ثروتمندي پرورش يافته اند
درود بر چنین مادری
البته آموزش در دوران کودکی خوب است ولی نباید افراط شود که بعداً دلزده شود و کودک باید تفریح هم داشته باشد.
از صمیم قبل برای ایشان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. ولی در اطرافیان فردی را سراغ دارم که با طی پروسه ی مشابه، چندین سال از هم سنان خود جلوتر بود. بهره ی هوشی او که بارها در کشورهای مختلف آزمایش شد، چیزی نزدیک 170 بود. اکنون او با سن کم دانشجوی دانشگاه شریف است، ولی متاسفانه با وجود استعداد بسیار زیاد، وقتی برای درس نمی گذارد. تقریبا هیچ گونه مهارت اجتماعی ندارد. به تمام معنا کودکی نکرده است و حالا در سن بالاتر رفتارهای کودکانه دارد. اهمیتی به اطراف و اطرافیان خود نمی دهد. نظمی در زندگیش ندارد و خلاصه این که آن جور که انتظار می رفت موفق نشده است. و بلکه در بسیتری از مهارتهای مهم از هم سنهای خودش بسیار عقب افتاده است.
بگذاریم بچه هایمان روند طبیعی زندگی را طی کنند. مسلما استعدادهایشان هم فرصت شکوفایی خواهند داشت...
درود
آفرین به این مادر
افتخار ما ایرانی ها مخصوصا من که یزدی هستم
واقاعا این مادر دست مریزاد داره.... بهشت زیر پای مادران هست،واقعا درسته.
حیف چنین مادری فقط یک کودک پرورش دهد. اینگونه افراد باید بیشتر فرزند داشته باشند نه خانواده های معتاد
ازموده را ازمودن خطا است. این دختر خانم مسیر طبیعی زندگی را طی نکرده و از کودکی و نوجوانی لذتی نبرده و بعنوان یک پزشک می گویم که در اینده خودش متوجه این موضوع خواهد شد. اگر این روش درست بود کشورهای پیشرفته از ان استفاده می کردند. خداوند همه چیز را روی نظم افریده و هر سنی مخصوص کاری قرار داده است.
آفرين براين مادر كه هميشه بايادخداومدد ازاو توانسته دخترش رااينگونه باربياوردواگراو دردوران جنين وبعدازتولد كارهاي گفته شده رانمي كرد ايااين بچه اينقدر باهوش ومستعد ميشد؟پس بيشترازآنكه دختردرموفقيت نقش داشته باشد اين مادرفداكاراست كه نقش مادريش را انجام داده است .(هرگزنيافريده چنين صورت آفرين.برصورت آفرين وبراين صورت آفرين.)
بسیار خوب، بسیار سپاس از شما بابت انتشار و از مادر این عزیز برای این زحمات ستودنی :)
امیدوارم به آینده....
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی