بازدید 41413
مرور روزنامه‌های چهارشنبه یازدهم تیرماه؛

کیهان، هاشمی رفسنجانی و حکومت موروثی و مادرزادی

سخنان هاشمی رفسنجانی در مورد مخالفت جدید‌الاسلام‌ها با ماهواره و نیز موروثی بودن قدرت نزد عده‌ای با واکنش مؤتلفه و روزنامه کیهان روبه‌رو شده است. سخنرانی‌های مختلف کریمی قدوسی، نماینده مشهد به گشوده شدن پرونده علیه وی منجر شده است. آغاز دور ششم مذاکرات هسته‌ای در وین با تحلیل‌هایی از آینده مذاکرات همراه شده است.
کد خبر: ۴۱۲۷۲۹
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱ 02 July 2014
کیهان، هاشمی رفسنجانی و حکومت موروثی و مادرزادی
سخنان هاشمی رفسنجانی در مورد مخالفت جدید‌الاسلام‌ها با ماهواره و نیز موروثی بودن قدرت نزد عده‌ای با واکنش مؤتلفه و روزنامه کیهان روبه‌رو شده است. سخنرانی‌های مختلف کریمی قدوسی، نماینده مشهد به گشوده شدن پرونده علیه وی منجر شده است. آغاز دور ششم مذاکرات هسته‌ای در وین با تحلیل‌هایی از آینده مذاکرات همراه شده است.

کیهان، هاشمی رفسنجانی و حکومت موروثی و مادرزادی

کیهان با آوردن این مقدمه که «رویش، شرط بقا‌ و دوام یک ساختار اجتماعی و به خصوص یک نظام متکی به مردم است. اتکا به نسل جوان و آینده‌ساز کشور،‌‌ همان چیزی است که از نخستین روزهای شکل‌گیری انقلاب اسلامی در قول و فعل امام راحل عظیم‌الشأن شاهد آن بودیم‌». در یادداشت روز خود با عنوان «ملاک‌ها تغییر کرده!؟» به سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی پرداخته و نوشته است: اخیرا پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی مطالبی را به نقل از ایشان در دیدار با تعدادی از دانشجویان منتشر نموده که در صورت صحت انتساب آن سخنان به ایشان، آن هم در حضور جمعی دانشجو و نسل نو، جای تعجب و تأمل جدی دارد. از ایشان نقل شده که گفته: «جدیدالاسلام‌ها به جان انقلاب و مردم افتاده‌اند... این گروه فرصت‌طلب که در مبارزه حضور نداشتند، امروز قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث حساب می‌کنند... کسانی که حسرت قدرت دارند، کسانی که دل از قدرت نمی‌کنند... این‌ها تصورات دیگری هم می‌توانند بکنند.... فرصت‌طلب‌ها و آنهایی که جدیدالاسلام هستند، زیاده‌خواهی می‌کنند و آن انقلابیون اصلی را... اکثرا از میدان بیرون کرده‌اند‌».

اینکه منظور از «جدید‌الاسلام» کیست را باید از گوینده پرسید؛ اما در این ‌باره اشاره به نکاتی، ضروری به نظر می‌رسد؛

۱ ـ جدیدالاسلام در لغت به کسی گفته می‌شود که به تازگی اسلام آورده باشد و تا قبل از آن کافر به آئین اسلام بوده باشد. در اصطلاح هم ممکن است به کنایه و نیش به کسی گفته شود که تا دیروز به رغم مسلمانی، تقید و پایبندی عملی به اسلام نداشته و امروز از مسلمانان پایبند قدیم، پایبند‌تر شده باشد.

۲ ـ اگر کسی به اسلام و به انقلاب معتقد شود و به قول شما جدیدالاسلام باشد، بار‌ها بهتر از آن است که یک مسلمان و یک انقلابی، از گذشته خود پشیمان شود و روی به نفاق بیاورد، حرفی را بزند که دل دشمنان یک ملت را شاد کند و پای در راهی بگذارد که خلاف آرمان‌های امام و شهدای انقلاب باشد. اینکه نظام و انقلاب بتواند با قدرت اقناعی خود، هر روز عده جدیدی را به صف حامیان و معتقدین به خودش بیفزاید، نه‌تن‌ها مستحق نیش و کنایه نیست بلکه سزاوار شکرگزاری و سپاس از خداوند است.

۳ ـ تاریخ گواهی می‌دهد که در بین یاران و فدائیان حضرت سیدالشهدا (ع)، عده‌ای جدیدالاسلام هم حضور داشتند، درست در‌‌ همان زمانی که عده‌ای از سابقون و قدیم‌الاسلام‌ها، در صف مخالفان فرزند پیامبر شمشیر آخته و به قتال با حضرت برخاسته بودند! پس اگر تقوا و پایمردی در راه دین خدا نباشد، قدمت در اسلام تاثیری ندارد، همانگونه که به حال آنان نداشت.

۴ ـ در سال ۸۸، عده‌ای پس از ماه‌ها آتش‌افروزی و هرج‌ومرج، کار را از حد گذراندند و در روز عاشورا، به ساحت مقدس حضرت سید‌الشهدا (ع) جسارت کردند و حرمت عزای او را شکستند، هلهله و پایکوبی کردند و رقصیدند! مردم و جوانان عاشق حضرت، یعنی جدیدالاسلام‌ها بر دهان منافقین کوبیدند و آن‌ها را بر سر جای خود نشاندند. در مقابل عده‌ای دیگر، آن ارا‌ذل و اوباش و توهین‌کنندگان به حضرت سیدالشهداء (ع) را «مردم خداجو» نامیدند و از اعمال ننگین آن‌ها دفاع کردند. عده ‌دیگری هم با اعمال و رفتارشان، تمام‌قد پای آن‌ها ایستادند و از رفتار شرم‌آور و شوم آن‌ها حمایت کردند و تا همین امروز هم حتی برای یک بار آن رفتار پلید را محکوم نکرده‌اند! و البته عده بیشتری از این قدیم‌الاسلام‌ها سکوت کردند و در مقابل توهین به قبله عشق مردم، صدایشان در نیامد! آن‌ها اغلب قدیم‌الاسلام بودند و اکنون باید پرسید، این قدمت در اسلام و مبارزه اگر به درد دفاع از سید‌الشهدا (ع) نخورد، به چه دردی می‌خورد و چه ارزشی دارد؟! اگر در روز حادثه و روزی که اصل نظام مورد تهدید و خطر است قدمت در مبارزه به کار نیاید، این سابقه چه کارایی دارد؟ اینجاست که مانند ده‌ها و صد‌ها نمونه تاریخی دیگر به این نتیجه می‌رسیم که قدمت در اسلام فی‌نفسه ارزش نیست مگر آنکه به گوهر دیگری آراسته باشد.

۵ ـ بر خلاف این سخنان و مطالبی از این دست که بیشتر از آن بوی قبیله‌گرایی به مشام می‌رسد تا انگیزه‌ای دیگر، اسلام ملاک را نه «قدمت» که «تقوا» عنوان کرده است و هم از این رو بود که پیامبر (ص) در بستر احتضار، فرماندهی سپاه مسلمین را به جوان ۱۹ ساله‌ای سپردند و همه متقدمین را به فرمانبری از این جوان جدیدالاسلام امر کردند و تخلف‌کنندگان از آن را مورد لعن قرار دادند. امام راحل نیز درباره معیار و ملاک گزینش و انتخاب پس از تجلیل از نقش رزمندگان در جبهه‌ها و ملت شهیدپرور به زیبایی فرمودند: «ملاک ارزش و برتری در نزد آنان (ملت ایران) تقوا و بیعت در جهاد گردیده است و از تفرعن‌ها و خودنمایی‌های جاهلیت قدیم و جدید متنفرند... به همه مسئولان کشور تذکر می‌دهم که در تقدم ملاک‌ها، هیچ ارزش و ملاکی مهم‌تر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید... جایگزین همه سنت‌ها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود‌».

۶ ـ اما افزون بر موارد فوق، نکته ارزشمندی هم در سخنان جناب هاشمی دیده می‌شود که نباید آن را ندیده گرفت. مذموم بودن اینکه عده‌ای قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی و ارث تلقی کنند، نکته‌ای است که در سخنان ایشان به درستی به آن اشاره شده است. اما خوب بود به سیره عملی پیامبر اسلام (ص) هم توجه می‌شد، آنجا که حضرت از دادن یک تذکر ساده به کودکی مبنی بر نخوردن خرما، بدلیل آنکه خودشان خرما خورده بودند، پرهیز کردند. به هر حال مردم وقتی این سخنان را از کسی می‌شنوند که ۸سال رئیس مجلس بوده، ۸سال رئیس‌جمهور، بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شده و نتوانسته اعتماد مردم را جلب کند، بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شده ولی صلاحیت‌های نخستین را احراز نکرده و... به طور طبیعی چه فکری می‌کنند؟! شاید به غلط این شائبه در برخی اذهان نقش ببندد که اگر قدرت و مسئولیت، به اندازه طول عمر یک انقلاب در اختیار برخی باشد، نه جنبه موروثی پیدا می‌کند، نه ابدی است و نه مادرزادی! اما اگر‌‌ همان قدرت و مسئولیت در اختیار دیگری قرار بگیرد...!

۷ ـ و نکته آخر اینکه اگر کسی به هر دلیلی در افکار و اندیشه‌هایش تحولی حاصل شده و از گذشته خود عدول کرده باشد، چرا باید انتظار داشته باشد که ملت هم در این پشیمانی مشارکت و متابعت نماید!؟ سال‌ها قبل در خطبه‌های نمازجمعه ایشان، شاهد تند‌ترین موضع‌گیری‌ها درباره بدحجابی و برخی موضوعات دیگر بودیم و الفاظ به کار رفته درباره این افراد در نوع خود بی‌نظیر بود. اینکه آن نگاه انقلابی چگونه به رویکردهای کنونی بدل شده، در اینجا مهم نیست. اما اینکه این انتظار وجود داشته باشد که مردم و نظام هم با این پشیمانی‌ها همراهی کنند، جای تعجب است.

اعتماد نیز با توجه به پاسخ مؤتلفه به هاشمی و در بخشی از مطلبی با تیتر «محمدنبی حبیبی به استقبال تقابل با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت» نوشته: حبیبی با بیان اینکه فراجناحی عمل کردن هاشمی در مواقعی به طور کامل صورت نگرفته و غالبا در موضع گیری‌ها، به نفع اصلاح طلبان موضع گیری کرده است، تصریح کرده است: «هاشمی در جلسه یی که بنده هم حضور داشتم این جمله را تأکید کرد که من به همه از جمله اطرافیان، نزدیکان، دوستان و خانواده خود گفته‌ام که سر سه موضوع نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه‌ای با کسی معامله نمی‌کنم».

دبیرکل حزب مؤتلفه همچنین تأکید کرده که «اظهارات هاشمی در مواردی از جمله خطبه‌های ۲۶ تیر ۸۸ یا نامه یی که ایشان قبل از فتنه ۸۸ به مقام معظم رهبری نوشتند در قسمت قابل توجهی انطباق ندارد و در مواقعی اتفاق می‌افتد که این عدم انطباق و تفاوت میزانش بسیار بالاست». حبیبی با بیان اینکه ماهواره یک رسانه عمومی است که هم برنامه‌های خوب و هم برنامه‌های بسیار بد و ضد اسلامی دارد، افزوده است: «اینکه تمام برنامه‌های ماهواره را مطلقا خوب و یا بد بدانند، این جور قضاوت‌های مطلق در خصوص ماهواره درست نیست اما با توجه به اینکه توسعه فساد و انحراف در بسیاری از برنامه‌های ماهواره یی به خصوص آنهایی که دشمنی آشکار با اسلام و جمهوری اسلامی دارند بسیار سنگین است، لذا اینکه بگوییم جدیدالاسلام‌ها با ماهواره مخالفند اشتباه است، چراکه قدیم الاسلام‌ها هم کسانی هستند که برنامه خوب ماهواره را تایید و برنامه بد ماهواره را تقبیح و محکوم می‌کنند». وی در ادامه تأکید کرده است: «ماهواره اولابر زندگی مردم قطعا تاثیر دارد و ثانیا کفه ترویج فساد و بی‌بندو باری و انحراف در برنامه‌های ماهواره یی آنکه توسط معاندین با نظام جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شود سنگین‌تر است». دبیرکل حزب مؤتلفه اما در پایان مدعی می‌شود که مواضع هاشمی رفسنجانی در سال‌های اخیر تغییر کرده است و تأکید می‌کند که دلیل این تغییر را خود هاشمی رفسنجانی باید پاسخ بدهد.

اظهارات نبی حبیبی می‌تواند قسمت دیگری از پازل تکمیل نشده تفسیرهایی باشد که از احتمال نزدیکی مؤتلفه و طیف‌های تندروی اصولگرا خبر می‌دهند: اتفاقی که فقدان حبیب الله عسگراولادی در درون مؤتلفه و خلااخیر حضور آیت الله مهدوی کنی در اردوگاه اصولگرایان سنتی می‌تواند آن را تحکیم کند.

پرونده‌هایی برای کریمی قدوسی

اعتماد از درخواست دادسرای کارکنان دولت برای بررسی نطق کریمی قدوسی خبر داده و نوشته: یک عضو هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان گفت: به در خواست دادسرای ویژه کارکنان دولت در حال بررسی نطق کریمی قدوسی هستیم. عزیز اکبریان با اشاره به اظهارات اخیر کریمی قدوسی، نماینده مشهد علیه رئیس جمهور اعلام کرد: با شکایت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی از کریمی قدوسی، این شکایت به دادسرای ویژه کارکنان دولت ارجاع شده است و این دادسرا که مسئولیت رسیدگی به این مسأله را بر عهده دارد از هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان درخواست کرده تا نطق کریمی قدوسی را مورد بررسی قرار دهد.

وی با بیان اینکه بنده در روزی که این مطالب مطرح شد در مجلس حضور نداشتم، یادآور شد: هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان در حال حاضر مشغول جمع آوری و بررسی مستندات در این خصوص است برای همین فیلم و متن نطق کریمی قدوسی را در اختیار داریم و در حال بررسی آن هستیم و هنوز در این مورد به نتیجه نهایی نرسیدیم. این عضو هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان افزود: در صورتی که مطالب مطرح شده مطابق وظایف نمایندگی کریمی قدوسی نباشد،‌‌ همان طور که با بررسی نطق رسایی بخشی از آن به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع شد، این مساله نیز در اختیار مرجع قضایی قرار می‌گیرد تا تصمیمات لازم در این مورد توسط این مرجع اتخاذ شود. اکبریان این را هم گفت که قرار است یکی از اعضای هیأت نظارت برای بررسی بیشتر شخصا با کریمی قدوسی دیدار و گفت‌و‌گو کند. گفتنی است کریمی قدوسی نماینده مردم مشهد در نطق روز ۲۵ خرداد خود با انتقاد از رساله دکترای رئیس جمهور عنوان کرد که روحانی «اطلاعات محرمانه فقهی را به انگلیسی‌ها داده است».

شرق نیز «شکایت شورایعالی امنیت‌ملی از کریمی‌قدوسی» را مورد توجه قرار داده و نوشته: بالاخره حرف‏‌های کریمی‌قدوسی کار دست او داد، از سخنانش درباره دادن «اطلاعات فقهی» توسط حسن روحانی به انگلیسی‌ها گرفته تا متهم‌کردن گفتمان «اعتدال» به «براندازی». حالا دبیرخانه «شورایعالی امنیت‌ملی» علیه او شکایت کرده و پرونده برای بررسی به «دادسرای ویژه کارکنان دولت» فرستاده شده است.

البته این اولین‌بار نیست که «شورای‌عالی امنیت‌ملی» علیه کریمی‌قدوسی طرح دعوی کرده، زیرا ۲۱ فروردین سال‌جاری هم خبر آمد که این شورا؛ به دلیل برخی سخنان قدوسی درباره توافق «ژنو» از شخص او شکایت کرده است. جواد کریمی‌قدوسی نماینده مشهد است و فرمانده پیشین بسیج منطقه خراسان بوده؛ او پنجشنبه، پنجم تیر، در همایش «مرزبانی فرهنگی» در مهدیه مشهد مدعی شد که «اعتدال پوششی برای براندازی نظام است. تئوریزه‌کردن تصمیم ملت ایران، گرفتن غرور ملی در مقابل دشمن، تحریک اقوام و بحران‌های امنیتی سنگین موید براندازی نظام توسط این جریان است‌». کمی پیش‌تر کریمی‌قدوسی در نطق ۲۵خرداد خود با انتقاد از رساله دکترای رئیس‌جمهوری عنوان کرد که روحانی در پایان‌نامه دکتری خود در دانشگاه «گلاسکو» اسکاتلند اطلاعات محرمانه درباره فقه شیعه را به انگلیسی‌ها داده است.

او همچنین گفته: «رسانه‌های دولتی و حامی دولت تا به حال صدهامیلیاردتومان بودجه دریافت کرده‌اند‌». «عزیز اکبریان»، عضو «هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان» است و در این‌باره می‌گوید: «با شکایت دبیرخانه «شورایعالی امنیت‌ملی» از کریمی‌قدوسی، این شکایت به «دادسرای ویژه کارکنان دولت» ارجاع شده و این دادسرا که مسئولیت رسیدگی به این مسأله را بر عهده دارد از «هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان» درخواست کرده تا نطق کریمی‌قدوسی را مورد بررسی قرار دهد‌». حالا قرار است یکی از اعضای این هیأت برای بررسی بیشتر شخصا با کریمی‌قدوسی دیدار و گفت‌وگو کند. کریمی‌قدوسی از مخالفان سرسخت مذاکرات هسته‌ای ایران بوده و تا به حال محمدجواد ظریف را به کمیسیون امنیت و صحن علنی کشانده است.

نوزده روز حیاتی برای مذاکرات هسته‌ای

کیهان با بدبینی نسبت به مذاکرات هسته‌ای در آغاز مطلبی با تیتر «رجزخوانی درباره افزایش تحریم‌هاپاسخ آمریکا به خوشبینی ما!» نوشته است: رئیس‌جمهور دیروز در حالی با خوش‌بینی به مذاکرات سخن گفت که همزمان وزیر خارجه آمریکا زبان تهدید را به کار گرفت.

محمدحسن دریایی پژوهشگر ارشد خلع‌سلاح و امنیت بین‌الملل در یادداشت مفصلی در روزنامه شرق با تیتر «بدعت؛ آفت مذاکره» نوشته: توافق «ژنو» نقطه‌عطفی در تعاملات ایران و غرب در زمینه مذاکرات هسته‌ای بود؛ چون غرب گزینه غنی‌سازی صفر را کنار گذاشت و اجرای حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شناخت. اما بعد از توافق ژنو، جریان تندرو مخالف مذاکرات که خود را در شرایط دشواری می‌دید از هر تلاشی برای صدمه‌رساندن به مذاکرات استفاده کرد. یکی از این اقدامات، ایجاد جنگ روانی و جو تبلیغاتی با هدف تشویق غرب به اتخاذ مواضع حداکثری است.

متأسفانه این تبلیغات دست راستی بی‌نتیجه هم نبوده و سبب شده است برخی غربی‌ها با استناد به این جو روانی در مذاکرات جامع یک نگاه حداکثری را مطرح کنند که اصلا سازنده نیست و ممکن است کل مذاکرات را با خطر جدی مواجه کند. واقعیت تلخ‌تر این است که خود غربی‌ها هم می‌دانند این خواسته‌های حداکثری غرب، بی‌توجهی به مبانی حقوقی است که طی دهه‌های گذشته در زمینه قاعده‌مندکردن عدم‌اشاعه ایجاد شده و فراتررفتن از این قواعد از سوی غرب است؛ موضوعی که مورد مخالفت بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد و همگی تلاش داشته‌اند تا این چارچوب قاعده‌مند بین‌المللی را حفظ و طی سال‌ها آن را تکمیل و رعایت کنند. برای نمونه، برخی پیشنهادهای مطرح‌شده از سوی غرب در زمینه جلوگیری از ایجاد توان خروج از معاهده از سوی ایران از طریق آنچه آن‌ها آن را به اصطلاح خود «ظرفیت فرار سریع» می‌نامند، یک بدعت در سیستم حقوقی رژیم عدم‌اشاعه است که مبتنی بر بدبینی مطلق است و به‌ اصل معاهده لطمه می‌زند، غیرقابل اجراست و به‌هیچ‌وجه دارای مبنایی در این رژیم نیست. پروراندن این مفهوم غیرقانونی و استفاده از آن به‌عنوان پایه‌ای برای محدودکردن شدید برنامه هسته‌ای ایران یک چالش بزرگ برای مذاکراتی است که در وین جریان دارد زیرا ممکن است، زیاده‌خواهی غرب مذاکرات را وارد مسیر غیرقابل جبران کند.

برخی غربی‌ها، دیدگاهی حداکثری را مطرح می‌کنند، مبنی بر اینکه علاوه بر آنکه باید هرگونه انحراف به مقاصد نظامی را در‌‌ همان موارد اولیه تشخیص داد درعین‌حال نیز باید زمان لازم برای واکنش غرب علیه برنامه هسته‌ای در صورت خروج ایران از سیستم‌های نظارتی فراهم شود. این موضوع یک بدعت مسلم و یک زیاده‌خواهی کاملا روشن است. از نظر این جناح تندرو، مدت‌زمان لازم برای ساخت سلاح اتمی به چند فاکتور نظیر تعداد و نوع سانتریفیوژ‌ها، میزان ذخیره ماده غنی‌شده و امکان تولید پلوتونیوم بستگی دارد. این عده که سابقه مخالفت با حق غنی‌سازی توسط ایران را دارند، در شرایط جدید با توسل به موضوع زمان فرار هسته‌ای، توصیه می‌کنند باید تعداد سانتریفیوژهای موجود در ایران را محدود کرد، طراحی سایت اراک را تغییر داد تا امکان تولید پلوتونیوم وجود نداشته باشد، فکری برای تأمین سوخت رآکتورهای ایران از طریق یک بنگاه سوخت یا ایجاد یک کنسرسیوم کرد، رآکتورهای تحقیقاتی را به‌جای رآکتور برق در ایران ایجاد کرد چون این رآکتور‌ها از سوخت کمتری استفاده می‌کنند و نهایتا تلاش کرد تا توانمندی فنی حرکت ایران به‌سمت سلاح هسته‌ای را محدود کرد.

همچنین به گفته آن‌ها باید یک سیستم نظارتی فرا‌تر از پروتکل الحاقی و قرارداد پادمان برای ایران خلق شود. هیچ‌یک از این درخواست‌ها مبنای حقوقی در ساختار موجود رژیم «عدم اشاعه» ندارد و ایجاد‌کننده بدعت‌های خطرناک، غیرقانونی و غیرقابل‌قبول در این ساختار محسوب می‌شود. توصیه محققان ایرانی، به گروه‌های واقع‌گرا و عملگرا در هیات‌های مذاکره‌کننده و سیاستگذاران غرب این است که این نگاه حداکثری که بازتاب نیاز‌ها و دیدگاه‌های طیف راست‌گرا و رادیکال و گروه‌هایی خارج از آمریکاست، فاقد نگاه راهبردی و واقع‌گرا نسبت به شرایط معاهده، بی‌توجه به مبانی اولیه معاهدات بین‌المللی تشکیل‌دهنده رژیم عدم‌اشاعه، واقعیت‌های هسته‌ای موجود در ایران و فاقد درک کافی از مواضع و اظهارات ایران است، را کنار بگذارند و روی مواضع غیرعملی، متناقض و غیرواقع‌بینانه اصرار نورزند چون این مفاهیم نوعی بدعت در رژیم «عدم‌اشاعه» است که فقط مذاکرات را پیچیده‌تر می‌کند.

عقلای غرب باید بررسی کنند که چرا غرب در مذاکرات سال ۲۰۰۴ با ایران ناکام ماند. آیا غیر از این بود که زیاده‌خواهی و سوءمحاسبه غرب، بزرگ‌ترین فرصت تاریخی را از آن‌ها گرفت. آیا زمان آن نرسیده است که غرب از تجربیات تلخ گذشته در اصرار بی‌دلیل به خواسته‌های غیرقانونی و زیاده‌خواهی‌های بی‌مورد دست بردارد و بستر پیشبرد یک مذاکره سازنده و موفقیت‌آمیز را با مواضع زیاده‌خواهانه تحت‌تاثیر قرار ندهد.

اکنون از نظر زمانی در شرایطی هستیم که غرب باید به یک رویکرد واقع‌بینانه روی آورد و به‌جای ارایه این بدعت‌ها و پیشنهادات غیرعملی و غیرمنطقی، که قبلا ناکارآمدی خود را نشان داده است، واقعیت‌های موجود هسته‌ای ایران را بپذیرد و به دیدگاه‌های راهبردی و موانع سه‌لایه ایران در زمینه عدم‌حرکت به سمت سلاح هسته‌ای که پیشنهادات عمل‌گرایانه‌ای جهت اجرا ارایه می‌داد، توجه کند و راه‌حلی را بپذیرد که هرچند ممکن است برای آن‌ها دشوار باشد، اما مبتنی بر احترام به حقوق ملت‌ها، رعایت مقررات رژیم عدم‌اشاعه به‌صورت غیرتبعیض‌آمیز و احترام به مصوبات و معاهدات بین‌المللی برای اجرای حق غنی‌سازی ایران با توجه به واقعیت‌های عینی باشد. این راه‌حل با توجه به اراده سیاسی و موج ایجادشده در کشورهای مذاکره‌کننده، امری دور از دسترس نیست فقط باید تا پنجره فرصت‌ها باز است از آن استفاده کرد. یقینا این بازبودن پنجره فرصت‌ها، دارای محدودیت زمانی است و باید وقت را با پیشنهادات غیرعملی، غیرحقوقی و مبتنی بر مفروضات اشتباه به هدر نداد.

جاوید قربان اوغلی سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی نیز در یادداشتی با تیتر «۱۹روز حیاتی» برای روزنامه آرمان در این باره نوشته: وین۶ در حالی آغاز می‌شود که به نظر می‌رسد دو طرف مذاکره‌کننده، یعنی ایران و ۱+ ۵ خواهان حل واقعی مسئله هسته‌ای هستند. اگر ماحصل مذاکرات در وین به اعتماد طرفین نسبت به اقدامات یکدیگر ختم شود، همگان شاهد توافقی پایدار و جامع خواهند بود.

اعضای ۱+ ۵ در طول مذاکرات وین متوجه می‌شوند که ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست و تلاش‌های این کشور در چهارچوب دستیابی به انرژی صلح‌آمیز است. طبعا وجود نیتی غیر از آنچه ایران در تریبون‌های رسمی‌اش اعلام می‌کند گفت‌و‌گوهای هسته‌ای را به شکست می‌کشاند؛ این رویکرد دقیقا‌‌ همان دغدغه‌ای است که ذهن اعضای ۱+۵ را به خود مشغول می‌کند. اعضای ۱+ ۵ از مدت‌ها پیش به دنبال راستی‌آزمایی پرونده هسته‌ای ایران بودند و مشروح گفت‌وگوهای وین و پیش از آن ژنو نشان‌دهنده این دغدغه بود. همین دغدغه موجب شد تا اعضای ۱+ ۵ و به خصوص لیدر آن‌ها، آمریکا گفت‌و‌گوهای وین را جدی بگیرند. در این سوی میدان، یعنی در ایران؛ به‌رغم رفتارهایی که برخی از فعالان سیاسی، تحت عنوان نگرانی و دلواپسی از توافقات هسته‌ای در طول چند ماه اخیر به راه انداختند به نظر می‌رسد وحدت مسئولان‌ بر ادامه گفت‌و‌گو‌ها و به ثمر نشستن آن استوار است.

بنابراین در درجه اول دو طرف اراده توافق نهایی را دارند اما مسأله‌ای که ذهن تحلیلگران را به خود مشغول می‌کند طولانی شدن مذاکرات است. در پاسخ به بحث، باید در ابتدای چند نکته را مدنظر داشت؛ نکته اول درخصوص خود پرونده هسته‌ای ایران است. این پرونده اکنون تبدیل به یک بحران شده است. در طول ۱۰سال اخیر، ۶ قطعنامه سازمان ملل به برگ‌های این پرونده اضافه شد و در عین حال طی چند سال گذشته پرونده هسته‌ای راه شورای امنیت سازمان ملل را در پیش گرفت. بنابراین نباید انتظار داشت، پرونده‌ای هسته‌ای ایران که در عین حال حواشی فراوانی به خاطر عملکردهای گذشته دارد به سرعت به نتیجه برسد. با توجه به انتظاراتی که دو طرف از گفت‌و‌گو‌ها دارند می‌توان ادعا کرد توافق جامع هسته‌ای؛‌‌ همان درک متقابل دو طرف از مواضع و رویکردهای یکدیگر است. بنابراین برای رسیدن به درک متقابل، مذاکره کنندگان نیازمند گفت‌و‌گو هستند. هر چند گفت‌و‌گو‌ها به درازا بکشد.

از سوی دیگر ۱۹روز مذاکره؛ این فرصت را برای دو طرف فراهم می‌کند تا به بررسی کار‌شناسی توافق‌نامه جامع بپردازند تا در ‌‌نهایت دو طرف، با رویکرد و دیدگاهی مشترک توافقنامه‌ای را امضا کنند که در ‌‌نهایت متضمن عادی شدن پرونده هسته‌ای ایران است. نکته دوم که فرا‌تر از خواست ایران و ۱+ ۵ است، رویکرد جریان‌های حاضر در محیط بین الملل است. همگان شاهد فریادهای خشمگین بنیامین نتانیاهو هستند، بی‌تردید صهیونیسم جهانی بر تلاش خود برای ناکام گذاشتن وین۶ روزبه‌روز می‌افزاید. پربیراه نیست اگر بگوییم در بحران هسته‌ای کشورمان نقش اسرائیل تعیین کننده است؛ این کشور به همراه همپیمانان خود از تمام ابزار لازم برای به شکست کشاندن گفت‌وگو‌ها بهره می‌گیرد. بنابراین لازم است دو طرف در عین هوشیاری، مذاکرات را به گونه‌ای هدایت کنند که منافع ملی دو طرف حفظ شود. نکته سوم، نگاه خوشبینانه به آینده مذاکرات است، آنچه از مذاکرات محرمانه در خصوص تعداد سانتریفیوژ‌ها در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته نشان دهنده تعامل دو طرف مذاکره‌کننده برای ادامه مذاکرات است. ایران و غرب اکنون در شرایطی قرار گرفته‌اند که می‌توان به ثمربخش بودن مذاکرات وین۶ امید بست. بی‌تردید مذاکرات فشرده وین فرصت طلایی ایران و ۱+ ۵ برای توافق است.





تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست