بازدید 12799
12799 بازدید
فرهنگ عمومی «6»
آیا ما «تفکر ستیز» و «علم ناپذیر» یم؟
از مهمترین دلایل علم ناپذیری جامعه ایرانی، این است که تفکر در جامعه ایران فردی است و در حوزه علم، تفکر فردی مضر است. رشد و دریافت علمی به فرد منحصر نمیشود؛ یعنی برای رشد علمی، نیازمند معاشرت جمعی هستیم تا به صورت جمعی به سوی تفکر جمعی حرکت کنیم. در فرهنگ عمومی ایرانیان، سهیم کردن و سهیم شدن با دیگران، بسیار سخت است؛ به راستی، دیگر دلایل این علمگریزی ایرانی چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۰ - ۲۳:۵۷ 15 November 2011
کد خبر: ۲۰۳۸۵۷
| ۲۴ آبان ۱۳۹۰ - ۲۳:۵۷ 15 November 2011
| 12799 بازدید
12799 بازدید
|
سرویس اجتماعی ـ یکی از ویژگیهای عمومی جامعه ایرانی، علمناپذیری و عدم شکلگیری تفکر است؛ علمپذیری مسألهای تربیتی و اکتسابی است و یک جامعه باید آن را به دست آورد و این گونه نیست که به صورت ذاتی در جامعهای وجود نداشته و این تقدیر تاریخ بوده که جامعه ای علم ناپذیر و تفکرستیز به فعالیت خود ادامه دهد.
به گزارش «تابناک»، این علمناپذیری و عدم شکلگیری تفکر به عنوان یک معضل در فرهنگ عمومی ایرانیان در بخشی ناشی از تعریفی است که ما از زندگی داریم که در این تعریف، حرکت و برنامهریزی برای آینده نقشی ندارد، زیرا توجه به آینده، ابزاری را با خود میآورد که ضرورتا علم را به میدان میکشد، ولی به دلیل سنن انباشته در فرهنگ عمومی ایرانیان، ما بیشتر در گذشتهها زندگی میکنیم، در حالی که یک جامعه علمی، جامعهای رو به آِینده است.
بنابراین، یکی دیگر از مشکلات ایرانیان در این زمینه، این است که تفکر در جامعه ایران فردی است و در حوزه علم تفکر فردی مضر است. رشد و دریافت علمی به فرد منحصر نمی شود؛ یعنی برای رشد علمی، نیازمند معاشرت جمعی هستیم تا به صورت جمعی به سوی تفکر جمعی حرکت کنیم. در فرهنگ عمومی ایرانیان سهیم کردن و سهیم شدن با دیگران بسیار سخت است؛ در سهیم شدن استنباطی، علمی، کاری و حرکتی.
بنابراین، در جامعه ایران، کار جمعی، پدیدهای نایاب و دشوار است و این شاید در بخشی به دلیل قرنهای حاکمیت نظامهای استبدادی در کشور بوده که فردیت را در تفکر هم حاکم کرده و فرد ایرانی، همواره یک احساس ناامنی در سهیم و شریک کردن دیگران در کارها و دستاوردهای خود داشته است.
پس یکی دیگر از موانع علم گریزی در فرهنگ عمومی ایرانیان، حجم محوری و توجه بیش از اندازه بر کمیت بوده که همواره کیفیت را قربانی خود کرده است و کیست که نداند در شکلگیری تفکر و علم، کمیت و حجم سهمی ناچیز دارد.
از دیگر دلایل ایجاد چنین فرهنگی غرور فردی است، به بیان دیگر، نبود تواضع لازم در کار علمی و پذیرش شناخت علمی. در جامعه ایرانی غرور فردی بسیار نیرومند است و به افراد اجازه حرکت به سوی کار علمی را نمیدهد.
اما شاید یکی از مهمترین دلایل علم ناپذیری جامعه ایرانی این است که افرادی ناآشنا و کم ظرفیت ـ که مرز کار علمی را نمیشناسند ـ وارد کار علمی شدهاند و اجازه نمیدهند علم آن گونه که باید رشد کند. به عبارت دیگر، جامعه ایرانی، فرهنگ علم و جامعه علمی را نداشته است و افزون بر این، ایجاد تحول در جامعه بر پایه یک سیر مرحله ای هیچگاه در کشور ما وجود نداشته و هرازگاهی تحولی مثبت ایجاد شده، اما این تحول چون بر مبنای تفکر، آینده محوری، کار جمعی و تدریجی نبوده، منقطع و ابتر باقی مانده است.
بیگمان این دلایل، تنها بخشی از معضلات فرهنگ عمومی ایرانیان درباره علم و تفکر است؛ اما چه دلایل دیگری ممکن است در این علم ناپذیری و تفکرستیزی در جامعه ای ایرانی باشد؟
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید