مخالفم.. دليل علم ناپذیری را بر بيهوده بودن زحمات عالم ودانشمند ودكتر و مهندس بدانيد زيرا يك آدم بي هنر كه هم كلاس شما بوده شب خوابيده صبح بيدار شده ملكش ترقي كرده ،حالا پورشه سواره البته به مغزش هم فشار نياورده تا مسائل بغرنج را حل نمايد!
اما تفكر ستيزي مسلما چند خط بالا جواب اين بحث است چون امثال قشر بالا خواهان عدم شفافيت ،عدم اجراي مباحث تازه در جامعه و... كلا محافظه كارانه با اين مسائل برخورد كرده وبه واسطه قدرت مالي و نفوذ در مراكز تصميم گيري در صورتي كه به نفع آنها نباشد از اجراي آن جلوگيري مي نمايند.
پاسخ ها
محمد
||
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
دقیقا درست است. تا عالم ارزش نیابد علم نیز بی ارزش خواهد بود
در جامعه اي كه قابليت برخورد انديشه ها و محافلي جهت تبادل و گفتگو وجود ندارد و حتي چگونه انديشيدن و به چه انديشيدن بصورت فرمان صادر شده و ازطرفي باند بازي و وابستگي به اين وآن ملاك رشد باشد اگر غير ازاين باشد تعجب دارد.
مطالب فوق در حد يك نظر قابل بررسي و نقد ميباشد اما بررسي تحولات تاريخي و اجتماعي گذشته و معاصر كشور ما نشان د هنده اين واقعيت است مردم ايران در حد ممتاز از هوش هاي چند گانه برخوردارند واين شرايط وفضاهاي غالب است كه تعين كننده و جهت دهنده است لذا بهتر است با اهميت دادن به تعليم وتربيت خصوصا دوره ابتدايي نسل امروزي و فردا را ان گونه كه شايسته ومورد نياز است تربيت كنيم.
دلیل اصلی احساس عدم امنیت از آینده است. این آئین نامه ها هستند که در کشورهای در حال توسعه باعث جهت گیری اعضای هیات علمی می گردند. تا زمانی که سیاست های کلان بر پایه کمیت گرایی باشد، محتوای فعالیت های علمی قربانی تعداد آنها می گردند. چون محققین در تلاشند در این وادی که افراد گاهی بدون تلاش درامد های آنچنانی دارند، با استمداد از آئین نامه های دولتی ارتقا یافته و مقداری بر درآمد خود بیفزایند.
یادمان باشد زمانی که مدرسه میرفتیم هرکس طرحی را برای فعالیت عملی داشت ..یکی شمعدانی می کاشت ودیگری لوبیا و.... چه موقع به ما یاد داده شد که تو گلدان وشما نور واو خاک و.... را کنترل کند هر نظام اجتماعی وهر تفکری را میتوان در دوران طفولیت استقرار کرد و قصه علی هذا .......
جامعه علمی پدیده ای است اکتسابی که جوامع با گذار از دورانهای بی ثباتی و نهادینه شدن فرهنگ کار و تلاش و معنی یافتن زندگی و آینده در لابلای این توسعه یافتگی بدست می آید . بدلیل قرار نگرفتن شاخصها ، کمیتها و کیفیتها در طبقه مناسب خود ، در بعضی از جوامع علی الخصوص ایران عزیزمان دچار بحران فرار از قانون و بحران نادیده گرفتن برخوردهای علمی در رفتار و کسب کارهای فردی نمود پیدا می کند . شکنندگی و آسیب پذیری افراد مدیر در مقابل مباحث علمی که شاید افراد سطح دوم جامعه آنها را به چالش بکشانند همیشه این گروه افراد سعی براین دارند تا از گزینه های علمی در برخورد با فعالیتهای اجتماعی بپرهیزند چونکه آنان افراد قدرتمندی نبوده و این عرصه را برای ورود افراد سطح عموم به سطح بالا هموار می کند که این غیر قابل پذیرش از سوی مدیران بی علم یا کم علم می باشد . و در آخر باید بدانیم جوامعی که فعالیتهای جامعی خود را به این سطح از پیشرفت رسانیده اند در مرحله اول به همه افراد جامعه بدون هیچ نگرش ، بینش و ایده لوژه ای که شاید با ایده لوژی بالاترین مقامهای دولت سنخیت نداشته باشد می نگرند و به همه در مجرای مشخص بدون هیچ روابطی امکان حضور و نمایش استعدادهای خود را می دهند ، شاید باشند افرادی که با ما بلحاظ فکری در یک اصول استوار نباشیم ولی به لحاظ علمی و توان پیشبرد جامعه میتواند خدمات ارزنده ای ارائه نماید . پس به امید این که تنگ نظری ها یک روزی برداشته شده و سطح پائین جامعه نیز محرم شناخته شده و قدرت حضور در بالاترین سطح را پیدا بکند . با تشکر
اگر ما نقاط ضعف خود را ببینیم و بشناسیم و مهمتر اینکه بتوانیم آنرا قبول کنیم گام بزرگی در پیشرفت برداشته ام. هرچند که غرور کاذب و جاهلانه حاکم بر ما این را خیلی سخت می کند. بهر حال از شما برای این نوشته متشکرم زیرا اولین مرحله درمان تشخیص درست درد است.
برادر نویسنده یک سوزن هم به خودت میزدی این مقاله که نوشته ای استنباط شخصی خودت بود و هیچ رنگ و بوی علم در آن دیده نمیشود کمی بیشتر مطالعه کنی و کتابهای روش تحقیق علمی را بخوانی بد نیست
پاسخ ها
خسرو
||
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
آقاي ناشناس، خيلي راحت به نويسنده كه واقعآ حرف درستي زده، ايراد ميگيري و او را به مطالعه بيشتر دعوت ميكني! در حاليكه اين خود شما هستيد كه لازم است مطالعاتتان را بيشتر كنيد و اگر بتوانيد از پيشرفت علوم در ديگر كشورها مطلع شويد.
اما تفكر ستيزي مسلما چند خط بالا جواب اين بحث است چون امثال قشر بالا خواهان عدم شفافيت ،عدم اجراي مباحث تازه در جامعه و... كلا محافظه كارانه با اين مسائل برخورد كرده وبه واسطه قدرت مالي و نفوذ در مراكز تصميم گيري در صورتي كه به نفع آنها نباشد از اجراي آن جلوگيري مي نمايند.