بازدید 17721
به یاد شهید قاریان پور + عکس

روی قبرم بنویسید: «مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال»

در پشت جنازه‌ام شعارهای «حسین حسین» و «یا مهدی» سر بدهید که آقایم شب اول قبر به داد من روسیاه برسد. یک شاخه گل سرخ و یک قطعه عکس امام خميني را در قبرم بگذارید تا آنها را به آقا و مولایم حسین (ع) بدهم، اگر چه نمی‌دانم در آن لحظه چه بگویم. اگر می‌شود یک مقدار خاک کربلا در قبرم بگذارید و جنازه ام را نیمه شب دفن کنید و...
کد خبر: ۱۹۷۸۱۲
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۱ 18 October 2011
سرويس دفاع مقدس «تابناک» ـ در ميان گلزار شهداي عزيز و بزرگوار قزوين، مزاري است كه نام و نشان ندارد و تنها روي آن نوشته‌اند: «مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال». به راستي اين مزار، در خود چه گوهري را پنهان كرده است؟ او كسي نيست جز شهيد «علی قاریان پور» كه در 22 سالگي از مشهد شلمچه به آسمان پرواز كرد.

اول: گاهي در عزاداري بيهوش مي‌شد!

شهید بسیجی، علی قاریان پور، آنقدر سریع آمد و رفت که چشمان خیلی‌ها در راهش باز ماند. علي که هنوز اشك‌‌هایش در سینه زنی‌ها برای آقا امام حسین (ع) و میدان داری‌هایش را که گاهی به بیهوشی در راه  مقتدایش منتهی می‌شد، نمي‌شود فراموش کرد.

راوي: حسن شکیب زاده



دوم: لحظه‌هاي پر كشيدن

در عملیات کربلای 5، معاون گروهان محسن برکابی بودم، دسته‌های 1 و 2 گروهان از جلو در حال حرکت بودند که همان آغاز حركت، دو گلوله به برکابی خورد و او را مجروح كرد. کمی که جلوتر رفتیم، گلوله‌های دوشکای دشمن جفت پاهای معصومی را نشانه گرفت و او هم به زمین افتاد و ما ماندیم و گروهی از بچه‌ها از جمله: قاریان پور، خسروی، اللهیاری، حسنی، امیر عبادی، جواد حضرتی، عبدی، سید حسینی و تعدادی دیگر.

برکابی و معصومی که جلوی دسته بودند، تیر خورده و افتادند. ما زدیم داخل کانال عراقی‌ها و در حالی که رزمندگان شمالی در سمت چپ ما مستقر بودند، همچنان کانال را پاکسازی کرده و پیشروی می‌کردیم تا به لشکر خراسان بپیوندیم. داخل کانال پر از جنازه‌های سربازان عراقی بود.

 کمی جلوتر که رفتیم تیر مستقیم یکی از عراقی‌ها به اللهیاری و خسروی برخورد کرد و آنها هم به زمین افتادند، اما هنوز تیربار عراقی کار می‌کرد که مظفری آرپی جی اش را مسلح کرده و رفت روی خاکریز ایستاد و در حالی که از همه جا تیر به روی ما روانه بود، ایستاد و با نخستین شلیک گلوله آرپی چی، سنگر تیربارچی را منهدم ساخت.

خيالمان كه از عراقي‌هاي سنگر تيربار آسوده شد، بلافاصله حرکت به جلو و پاکسازی کانال از دشمنان را ادامه دادیم. وضعیت در داخل کانال طوری بود که امکان توقف حتی برای یک ثانیه هم نبود و بایستی سریع عمل می‌کردیم تا بچه‌های بيشتري شهید و زخمی نشوند.

پیشروی ما ادامه داشت تا اینکه گلوله دیگری از دشمن به علی قاریان پور خورد و او هم به زمین افتاد. امکان ایستادن و رسیدگی به حال او را نداشتیم، چون اگر لحظه‌ای از دشمن غافل می‌شدیم، تلفات بیشتری می‌دادیم.

پیشروی را ادامه داده و تا نبش کانال به جلو رفتیم. آنجا آخرین خاکریز و پر از جنازه عراقی و مجروح بود که حتی در آخرین نفس‌های خود تلاش می‌کردند آخرین تیرهایشان را هم روانه ما بکنند. وقتی از کشته شدن همه‌ آنها اطمینان حاصل کردیم، امیر عبادی گفت: علی افتاده و از او خون زیادی می‌رود.

او که این حرف را زد به سراغ علی رفتیم. علی افتاده و خون پیرامون او را گرفته بود. دستم را بردم زیر بدن علی که او را بلند کرده و به عقب ببریم، ولی به قدری از بدنش خون رفته بود که از دستانم لیز خورد و به زمین افتاد.

تصمیم گرفتیم هر طور شده او را به عقب منتقل کنیم. گفتم پلاکش را بردارم. همین کار را هم کردم، پلاکش را که از گردنش درآوردم، علی گفت: چرا پلاکم را درمی‌آوری، مگر من شهید می‌شوم؟

گفتم: نه، دیدم پلاک گردنت را اذیت می‌کند، به خاطر همین برداشتم. محمد باریک بین که همراه ما بود، با وسایلی که داشت زخم علی را بست و او را فرستادیم عقب که زیر دست و پاها نماند. اما او پیش از رسیدن به درمانگاه به شهادت رسیده بود.
راوي: حسین فریدی

سوم: دوست دارم تشنه از دنيا بروم

او در کمال صداقت و عاشقانه در بخشی از وصیتنامه‌اش نوشت: اگر جنازه ام به دست شما رسید و برای دیدنم آمدید، با چادر سفید بیایید که انگار به عروسی عزیز خود می‌روید و در روز تشییع جنازه هم با چادر سفید باشید که انگار عزیز خود را به حجله دامادی می‌برید.

در پشت جنازه‌ام شعارهای «حسین حسین» و «یا مهدی» سر بدهید که آقایم شب اول قبر به داد من روسیاه برسد. یک شاخه گل سرخ و یک قطعه عکس امام خميني را در قبرم بگذارید تا آنها را به آقا و مولایم حسین (ع) بدهم، اگر چه نمی‌دانم در آن لحظه چه بگویم.

اگر می‌شود یک مقدار خاک کربلا در قبرم بگذارید و جنازه ام را نیمه شب دفن کنید و بروید ببینید که چرا فاطمه (س) به علی(ع) فرمودند که مرا نیمه شب دفن کن!

و چون همه ما از خاک آمده ایم و به خاک برمی‌گردیم، بر روی سنگ قبرم نوشته شود: «مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال» و در آخر دوست دارم در آخرین لحظه زندگی، لب تشنه از دنیا بروم.



چهارم: ......

علي به آرامش ابدي رسيد و سال‌هاست كه مشتاقان بسیاری از سراسر کشور برای میثاق با این شهید در گلزار شهدای قزوین حضور می‌یابند؛ شهيدي كه خود را مشتي خاك در پيشگاه الهي مي‌دانست.


تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰۵
روحشان شاد و جاویدان باد.
چه بسیارند درسهایی که در زندگی شهدا و ایثارگران نهفته است و چه اندکند عبرت گیرندگان و شنوندگان ...
روحش شاد و اميدوارم كه با سرورمان اقا امام حسين (ع) محشورشود
روی قبرم بنویسید: وفادار برفت// آن جگرسوخته ی خسته از این دار برفت
انشاله كه با مولايش محشور گردد.
خدا كند كه بيايي ، آرزويمان ديدن روي توست ، در اين وادي يابس گرفتار هواهاي نفساني شده ايم و آن دوران يادمان رفته مگر با يادآوري خاطرات گلهاي باغ بهشت ، دلمان پوسيد از بس كه سياهي شهرمان را تيره و تار كرده ، آقا بيا
از رویتان خجلیم ای مردان نیک سرشت
خوب شد که پر کشیدید از این دنیای خاکستری تا نبینید چگونه همه ارزشهایمان را به تاراج می برند!(قابل توجه اختلاسگران! روتون میشه به عکسهای این شهیدان نگاه کنید؟! )
خدا همه انها را رحمت نمايد و ما را به انها ملحق نمايد
پاسخ ها
sansiz
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۸
چرا رحمت مگه انها گناهی مرتکب شدن باید بگیم روحشان شاد یادشان گرامی

باور کنید اشکم در اومد
روحش شاد و يادش گرامي ؛خدا كند شهادت قست ما نيز شود.(اگرلياقتش را داشته باشم.)
خداوندا ای کاش همه می دانستند چه کسانی را در هشت سال دفاع مقدس از ذست دادیم، چه فداکاری ها که نشد..... خداوندا اگر ما هم لیاقت شهید شدن را داریم ما را نیز در راستای کشور عزیزمان ایران شهید بفرما....
الله اكبر
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
انشاالله.
شهید نظر می کند به وجه اله
با سلام
فكر كنم آقاي حسين فريدي همان جناب سرهنگ فريدي لشگر 10 سيد الشهدا باشه.
خدا قوت سرهنگ
از شهيد دستغيب سوال ميشود شهيد نظر ميكند بوجه الله يعني چه ؟
ميفرمايد رفتنيست نه گفتني!
روحش شاد
آنان که رفتند....... ما چه کردیم
قدر این اینه بدانیم که هست....

نه در ان موقع که افتادو شکست
آقاي شكيب زاده از شما متشكرم.
همكلاسي دبيرستانت م.ش.ز
سلام
خیلی ممنون از قراردادن این مطلب
بسیار زیبابود
روحشان شاد
خدایا ما را شرمنده این شهیدان نکن . مردم عزیز بخوانید جوانان بخوانید در کجای دنیا این جور آدمها پیدا میشند . راه اینها نباید خالی بمونه . اینها مصداق واقعی انسان مسلمان بودند. چه جوری بعضی ها خجالت نمیکشند با مردم بدرفتاری میکنند.
خوشا بحال آنانکه با شهادت رفتند و بی ادعا،
ما مانده ایم و حسرت یک روز جبهه ها،
ما مانده ایم و اسیر دراین دنیای وانفسا.
ازاده مردان چون به جان پیمان سپردند
ماندند بر این ره تا جان سپردند

خوشا انان که با شهادت رفتند.
خوشا انان که در این قافله نور جان و سر با
با دیدن این جمله مشتی خاک به درگاه خداوند متعال اشک از چشمانم سرازیر شد. خدایا اگر ما را دوست داری... ارامش ابدی مانند این شهید بزرگ عطا بفرما
یادشان گرامی فقط یک سئوال. در متن نوشته شده " پر از جنازه عراقی و مجروح بود که حتی در آخرین نفس‌های خود تلاش می‌کردند آخرین تیرهایشان را هم روانه ما بکنند. وقتی از کشته شدن همه‌ آنها اطمینان حاصل کردیم، ..." یعنی به مجروحان عراقی تیر خلاص زده شده؟؟؟؟!!!!!
تابی جون میدونم جرات نداری که روی سایت بذاری، محض اطلاع خودت گفتم!!
با سلام خدا روحشان را شاد و با امام حسین ع محشورشان کند و ما شرمنده شهدا نباشیم
اين اقايان كه دو دستي به مال و صندلي دو روزه دنيا چسبيده اند بايد ببريد نشانشان بدهيد شايد شايد شايد
شرمنده شدم از خودم و تمام ادمهای کشورم ...چقدر زود یادمون رفت ...چه شهیدها که ندادیم که کشورمون زیر بار ظلم و جور نباشه ...چقدر زود فراموش شد ..
اختلاصهای میلیاردی ..عکسهای فقیران ایرانی ..چه بر سر ما اومده !!!!!!!!!!
خوش به حالشان كه خوب زیستندوخوب رفتند ، بدا به حال من که روسیاهی بیش نیستم ، خدایا بیدارم کن.
روحش شاد یادشان گرامی
براستی اگر دلیر مردانی چون او نبودند اوضاعمان چگونه بود ؟!!
گلزار شهدای قزوین یکی از با صفا ترین وزیباترین گلزارهای شهداست خداوند همه ی شهدای مارا رحمت کند
ان شاالله که اقا امام حسین شفاعت اورا بکند ودر اخر هم خوشا به حالت علی اقا
سلام شهيدان اينگونه بودند و هستند ، اين نوشته را خواندم و اشك هايم جاري شد. اميد است كه بتوانيم راه آن شهيدان راادامه دهيم ان شاالله آنان شفيع ما در روز قيامت باشند.
بايد گذشتن از ، دنيا به آساني
بايد محيا شد، از بهر قرباني
سوي حسين رفتن ، باچهره خونين
زيبا بود زين سان، معراج انساني
حسين صالحي از زياران
اي كاش كه ماراباخود مي برد
من و تو مثل یک مرداب ماندیم
خوشا آنان که مثل رود رفتند
علی جان ازخدا شفاعت امت را بخواهید.
میگن شهید اولین قطره خونش که میریزه پاک میشه ، آخرین قطره خونش که میریزه نظر میکنه به وجه الله

از آیت الله دست غیب پرسیدند شهید نظر می کند به وجه الله یعنی چه؟
آیت الله دستغیب جواب قشنگی داد گفت : شنیدنی نیست دیدنیه!!!
. . . برید از او نا بپرسید که شنیده ها رو دیدن.
شهیدان زنده اند ، الله اکبر ...
ما با عکس شهدا زنده ایم وبرعکس شهدا زندگی میکنیم
کجائید ای شهیدان خدائی ، بلا جویان دشت کربلائی
روحش شاد و يادش گرامي ؛خدا كند شهادتدر راه خدا قست ما نيز شود.(اگرلياقتش را داشته باشم.)
خدايا اگه اينا خاكند پس ما چي هستيم؟
سلام دوستان ما خادمان شما در مرز های شرقی کشور هستیم هر روز یک جوون اینجا بین ما توی درگیری اشرار شهید میشه کاش شهادت قسمت منم میشد من خیلی خسته ام از این دنیای مادی گرا
حریم عشق رادرگه بسی بالاتر از عقل است / کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد. الهم جعل عواقب امورنا خیرا
روحشان شاد
ایکاش همه بسیج میشدند و خاطرات رزمندگان و جانبازان و اسرا را جمع اوری میکردند
خیلی از خاطرات جانبازان شیمیایی همراه خودشان دفن شد خیلی از خاطرات انقلاب همراه بزرگترها دفن شد
روحش شادباد
خدايا آنها كجايند و ما كجا آنها افلاكيانند و ما خاكيان آنها برندگان صحنه حياتند و ما بازندگان ممات آنها با آبرو رفتند و ما مانديم در كنج زندان نفس ، گرفتار در قعر دنيا و زندگي پر پيچ و خم آن آه كه چه سخت است دوري از دوستان اللهم احشرنا مع شهدائنا الابرار
كاش ماهم آنقدر مثل اين دلاور پاك بوديم مرگ
پلي بودبه ساحل آرامش مي ريسيديم نه در كرداب دنيا براي جهان كشايي مثل ديتاتورلبي بامرغ انديشه پر ميكشيديم ازتجربه مردم جهان استفاده ميكرديم پيامبرعزيزعلم رادر دور تريننقاط بياموز
خوشا به سعادتت، از رویت خجالت میکشم، ما جوانان این نسل خون را شما را پایمال کردیم. دعاکارمان باش ای خلق خوب خدا
خوش به سعادت علی ما هم شفاعت کن ای شهید سعید
خدایا به حق بندگان خوبت دست ما را هم بگیر
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل