میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل

«گنگ»، یک‌بازی رسانه‌ای برای دیده‌شدن/موسیقی ایران واقعا جایی برای اعتراض ندارد؟

پس اگر از ظاهر ماجرا عبور کنیم و به عمق برویم، به نظر می‌رسد پخش قسمت اول «گنگ» و این‌سروصداها، اتفاق تازه‌ای نیست. اما صدای عده‌ای درآمده که با این‌برنامه، در پی رواج رپ فارسی هستند. مگر رپ فارسی سال‌ها پیش در دهه ۱۳۸۰ از خود صدا و سیما پخش نشده؟ بله، تیتراژ سریال ماه رمضانی رضا عطاران ...
کد خبر: ۱۳۴۶۰۲۸
| |
1306 بازدید

«گنگ»، هیاهو و یک‌بازی رسانه‌ای برای دیده‌شدن/موسیقی ایران واقعا جایی برای اعتراض ندارد؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، طی چندروز گذشته که قسمت اول برنامه پلتفرمی «گنگ» با اجرای علی ضیا و محوریت موسیقی رپ و شعار توجه به جوانان ایرانی پخش شده، هیاهوها و سروصداهایی در فضای مجازی و رسانه‌ها شنیده می‌شود که به‌ نفع این‌برنامه و دست‌اندرکارانش هستند. علی ضیا که به‌دلیل ماهیت شو من بودنش، دنبال کار فرهنگی و دغدغه تثبیت رپ فارسی یا شنیده‌شدن صدای نوجوانان نیست و برای ادامه حیات در فضای مجازی، نیازمند اجراست؛ در هر برنامه‌ای که شد. بنابراین باید اهداف پشت پرده و دلیل پخش چنین‌برنامه‌ای و سپس هیاهوهای اطرافش را جست و جو کرد. 

کشمکش‌های بین ساترا و پلتفرم‌ها و برنامه‌هایشان هم که اتفاق تازه‌ای نیست و طی چندسال گذشته در یک‌چرخه تکراری، شاهدش بوده‌ایم. ساترا گاهی شل گرفته و کوتاه آمده و گاهی هم خیلی سفت و سخت در پی احقاق حقش در زمینه مجوز و ممیزی و نظارت بوده است!

پس اگر از ظاهر ماجرا عبور کنیم و به عمق برویم، به نظر می‌رسد پخش قسمت اول «گنگ» و این‌سروصداها، اتفاق تازه‌ای نیست. اما صدای عده‌ای درآمده که با این‌برنامه، در پی رواج رپ فارسی هستند. مگر رپ فارسی سال‌ها پیش در دهه ۱۳۸۰ از خود صدا و سیما پخش نشده؟ بله، تیتراژ سریال ماه رمضانی رضا عطاران با نام «متهم گریخت» بود که اتفاقا خود عطاران بعد از امیرحسین مدرس، بخش رپ تیتراژ را می‌خواند: «شهر من آسمون آبی داره/روز روشن شب مهتابی داره...»

سید عزت‌الله ضرغامی رئیس پیشین سازمان صدا و سیما هم بین سروصداها یک‌پست در فضای مجازی گذاشت و نوشت: «گسل بین قرائت رسمی و عرفی خیلی زیاد است. قبلا گفتم در حالی که فیلیمو مشغول چانه‌زنی برای مجوز پخش موسیقی رپ است، خواننده مربوطه از اجرای آن برنامه اظهار پشیمانی می‌کند! ظاهرا به او گفته‌اند رپ اگر مجوز حکومتی بگیرد که دیگر رپ نیست!» بله حرف آقای ضرغامی درست است اما قرائت رسمی و عرفی هم چندوقتی است موضوع شفافی است و در بعضی نقاط و مقاطع، پیچیده و در هم تنیده است. چون امروز تیپ‌هایی در جامعه هستند که به رپ نمی‌خورند اما رپ گوش می‌دهند و تیپ‌هایی هم هستند که خیلی شبیه آدم‌های رپر و فن‌هایشان هستند ولی رپ گوش نمی‌دهند. 

جوانانی که در پی ثابت‌کردن این هستند که موسیقی رپ، یک‌شعبه فارسی هم دارد؛ یا واقعا بی‌خبر از همه‌جا هستند و ملعبه دست عروسک‌گردانانی بالاتر؛ که می‌خواستند طی دهه‌های گذشته این‌نوع موسیقی را که ژانر اعتراضی سیاه‌پوستان آمریکایی محسوب می‌شود، در ایران تثبیت کنند و البته موفق هم شدند؛ و یا آگاهانه در این‌زمین بازی کرده‌اند. این، از جوانانی که به‌عنوان خواننده رپ معرفی و مطرح شده‌اند.بعضی‌هایشان هم بعد از مدتی از ایران رفته و تبدیل به تحلیلگر سیاسی و مناسبات بین‌المللی شده‌اند. 

اما پشت پرده آوردن یک‌فرم به کشوری که خودش موسیقی و هویت موسیقایی دارد، چه‌معنا و چه هدفی دارد؟ چرا نخواستند موسیقی کلاسیک را جا بیاندازند؟ چرا یک‌نوع موسیقی آن هم از نوع معترضانه‌اش؟ خود این‌سوال، سوالات بی‌پاسخ زیادی را در خود دارد! ازجمله این‌که چرا شکل اعتراض‌کردن ما ایرانی‌ها باید کورکورانه شبیه اعتراض‌کردن سیاه‌پوستان آمریکایی شود؟ سوال دیگر: در حالی که رعایت ادب حتی در ظاهر و مجامع عمومی یک‌امتیاز بین ایرانی‌هاست، چرا باید گونه‌ای از موسیقی بیاید که فحش خواهرمادر در آن امتیاز و آپشن است؟ آیا موسیقی ایرانی جایی برای اعتراض‌ و انتقاد نداشته که هنرمندان موسیقی حتما برای اعتراض باید از مقام رپ استفاده کنند؟ تا جایی که به خاطر داریم و کاری هم به درست و غلطش نداریم، پس از حوادث انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ مرحوم شجریان با اتخاذ جایگاه منتقد و معترض، یک‌تصنیف خواند که می‌گفت «تفنگت را زمین بگذار!»‌ شعرش برای فریدون مشیری بود و اجرایش هم متعلق به موسیقی مقامی ایران که به اشتباه سنتی خوانده می‌شود و البته اگر سنتی هم محسوب شود، عیبی ندارد و امتیاز است. این موسیقی اعتراضی، رپ نبود! ایرانی بود و می‌شد باورش کرد! 

جوانی که به قول ضرغامی از اجرای خود اظهار پشیمانی کرده، نمی‌خواهد جایگاه به‌ظاهر «مردمی»‌اش را از دست بدهد و حکومتی تلقی شود. ظاهرا همه‌چیز در هم گره خورده اما اگر چند سوال را جواب بدهیم، گره‌های اصلی برداشته شده و می‌توان قضیه را شفاف‌تر و صریح‌تر دید. یک‌سوال مهم این است که مگر تا الان رپ، واقعا زیرزمینی بوده و در صدا و سیما و رسانه‌های رسمی شنیده نشده است؟ پاسخ منفی است. چون رضا عطاران را به‌عنوان نمونه گفتیم. قطعات رپ هم به کرات در فضای مجازی و کانال‌های مختلف پخش و شنیده شدند و این‌گونه نبوده که برای شنیدنشان بخواهیم وارد سالن‌های مخفی زیرزمینی شویم. مساله زیرزمینی‌بودن هم در ظاهر به دادن مجوز ارشاد خلاصه می‌شده است. سوال دیگر این‌که مگر برنامه «گنگ» که در آن، جوان‌ها بالا و پایین پریده و حضور در یک‌کنسرت را تداعی می‌کنند، تنها برنامه‌ای است که این‌صحنه‌ها را در شبکه نمایش خانگی ترویج کرده و مگر این‌اتفاق، تازه است؟ فیلم‌ها و برنامه‌های دیگری هم بوده که طی چندسال گذشته در فضای رهاشده فرهنگی و هنری کشور تداعی‌گر این‌ماجرا بوده‌اند.

برخی هم به نداشتن مجوز برنامه «گنگ» اشاره کرده‌اند. پاسخ سوال مربوط به مجوز هم این است که مگر می‌شود بدون هماهنگی مجوز کرد؟ بهتر است جواب این‌سوال را زیاد باز نکنیم! چون پای همان‌بحث تکراری قدیمی ساترا و پلتفرم‌ها وسط می‌آید.

پاسخ باقی سوالات احتمالا مشخص است. اتفاق تازه‌ای نیافتاده و حرکت جدیدی را شاهد نیستیم. علی ضیا قبلا در تلویزیون بود و بعد به‌ظاهر یا در باطن تغییر جهت داد؛ مجری یک‌برنامه یوتیوبی گفتگومحور شد و بعد هم شده مجری برنامه «گنگ»؛ همین! کمی سر و صدا و هیاهو و بعد هم ادامه برنامه! 

اما مهم‌ترین سوال که پاسخش را همگان دانند و البته قبولش نمی‌کنند، این است که صنعت برنامه‌سازی یعنی پول و پول و سرگرم‌کردن مخاطب به‌خاطر پول! ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی و تولید فکر هم در این‌معامله پرسود جایی ندارد. اگر یک‌مجری جنجالی و یک‌سوژه جنجالی و به‌ظاهر هنجارشکن به این‌آش اضافه کنید که نشان بدهد «ما در پی خط‌شکنی هستیم و امیدواریم روزی صدای همه مردم ایران شنیده شود» دیگر نور علی نور است!

 فقط بگذارید یک‌نکته را هم گوشزد کنیم و مرخص شویم! جوان‌هایی که هنوز از نظر عقل و معرفت پخته نشده و نیاز به مربی و تربیت دارند، می‌خواهند با موسیقی رپ، اعتراض کنند! اما واقعا به چه؟ حکایت همان جوان ده‌پانزده‌ساله‌ای است که می‌خواست فیلم «چشمان کاملا بسته» استنلی کوبریک را ببیند؛ در حالی‌که هیچ‌تصور و تلقی و تحلیلی از روابط زناشویی و ازدواج نداشت و حتی به نقطه صفر ماجرا هم نرسیده بود که نیازمند تماشای این‌فیلم مثبت هجده باشد! حالا این‌بچه‌های نسل‌های Y به این‌طرف که می‌گویند نسل Z هستیم و چه و چه، واقعا چه‌تصویر و تحلیلی از اعتراض و انتقاد اجتماعی دارند؟ آیا دیدگاه انتقادی از درونشان جوشیده یا با نظریه‌های انتقادی در مقطع کارشناسی ارشد آشنا شده‌اند؟ آیا کتاب جامعه‌شناسان و تاریخ تئاتر و سینما را خوانده‌اند؟ یا با فضای مجازی و ماهواره و اینستاگرام بزرگ شده‌اند؟ پس برنامه‌سازان عزیز روی همین‌کمبود مخاطب حساب اساسی باز کرده‌اند! و البته هیاهو و شلوغ‌کاری مورد نیاز برای مطرح‌شدن برنامه‌شان در فضای مجازی!

صادق وفایی

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # نرخ سوم بنزین # قیمت دلار # قیمت سکه
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟
مرجع جواهرات