
به گزارش تابناک؛ حذف یارانههای انرژی روی کاغذ شبیه یک جراحی ساده حسابداری است؛ چند ردیف هزینه از بودجه پاک میشود، کسری کاهش مییابد و جا برای سرمایهگذاری بازتر میشود. اما پشت این عددها، زندگی واقعی مردم قرار دارد؛ از فشار روی سفره خانوارها و زمان زنان روستایی گرفته تا کیفیت هوای داخل خانه و سطح اعتماد عمومی به دولت.
دو نمونه هند و نیجریه، سالها با یارانههای سنگین سوخت دستوپنجه نرم کردهاند؛ یارانههایی که از یکسو بودجه را بلعیده و از سوی دیگر، بخش قابلتوجهی از آن به جیب گروههای غیرهدف و شبکههای رانتی رفته است. هند راه «هدفمندی دیجیتال» یارانه گاز مایع (LPG) را انتخاب کرد؛ نیجریه، اما یارانه بنزین را ناگهان قطع کرد و به طرح گاز طبیعی فشرده (CNG) امید بست. نتیجه، دو روایت متفاوت از یک مسأله مشترک است؛ چطور میشود بودجه را نجات داد، بدون اینکه جامعه از نفس بیفتد؟
هند؛ از کپسولهای گاز یارانهای تا یارانه روی کارت بانکی
در هند، یارانه گاز مایع برای پختوپز سالها یکی از بزرگترین ردیفهای هزینهای بود و در اوج خود نزدیک به حدود ۱.۵ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میداد، در عین حال بخش مهمی از این یارانه بهجای خانوارهای فقیر روستایی، به رستورانها، مشاغل شهری و حتی بازار سیاه میرسید؛ یعنی دولت هزینهای میداد که الزاما به نفع گروههای هدف نبود.
از اوایل دهه ۲۰۱۰، دهلینو تصمیم گرفت مدل را عوض کند. با طرح انتقال مستقیم یارانه و برنامه «پاهال»، قیمت این کپسول هابه سطح نزدیک به بازار رسانده شد و یارانه بهجای نشستن روی خود کالا، مستقیم به حساب بانکی خانوارهای واجد شرایط واریز شد. این تغییر بر سه پایه استوار بود؛ سامانه هویت دیجیتال آدهار، گسترش حسابهای بانکی و پوشش بالای تلفن همراه. ارزیابیها نشان میدهد این ترکیب، نشت یارانه را بهشدت کاهش داده و سالانه هزاران کرور روپیه صرفهجویی برای دولت به همراه داشته است.
چهره اجتماعی این اصلاح، طرح «پرهانمنتری اوجوالا یوجنا» است؛ برنامهای که از سال ۲۰۱۶ آغاز شد تا آشپزخانه زنان فقیر روستایی را به LPG وصل کند. امروز بیش از صد میلیون خانوار تحت این طرح، کپسولهای گاز و اتصال رسمی دارند و دولت برای سالهای جدید نیز بودجهای قابلتوجه برای یارانه هدفمند کنار گذاشته است تا هر خانواده مشمول بتواند چند بار در سال، کپسولهای گاز خود را با تخفیف شارژ کند.
اما دسترسی به این کپسولهای گاز لزوماً به معنای مصرف پایدار نیست. دادههای ملی نشان میدهد حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد خانوارهای مشمول، بهطور منظم از گاز مایع استفاده میکنند؛ ۲۰ تا ۳۰ درصد دیگر بهدلیل هزینه شارژ، دوباره به هیزم و سوختهای سنتی برمیگردند یا الگوی ترکیبی را در پیش میگیرند. به زبان ساده، هند مشکل «نشت» و بیعدالتی آشکار گذشته را تا حد زیادی حل کرده، اما مسأله «توان پرداخت» برای فقیرترین خانوارها همچنان پابرجاست.
در بعد اجرایی و زیستمحیطی، این طرح دو چهره دارد. ثبت اتصال به نام زن خانواده، برای میلیونها زن روستایی یعنی کمتر دنبال هیزم رفتن، کمتر نفسکشیدن در دود غلیظ آشپزخانه و زمانِ آزادتر برای کار، استراحت یا آموزش. گزارشها از کاهش محسوس آلودگی داخل خانه و بخشی از بیماریهای تنفسی حکایت دارد. اما همین زنان، با هر شوک قیمتی، اولین کسانی هستند که ناچار میشوند به سوختهای آلاینده برگردند و بار سلامت و زمان را دوباره خودشان به دوش بکشند. هند در هدفمند کردن یارانه گام بزرگی برداشته، اما برای پایداری این گذار به سوخت پاک، به حمایت قیمتی و آموزشی بلندمدت نیاز دارد.
نیجریه؛ اعداد سبز روی کاغذ، فشار سنگین در کف جامعه
نیجریه سالها بنزین را با قیمتی بسیار پایینتر از هزینه واقعی میفروخت و اختلاف را از درآمد نفتی تأمین میکرد. این بنزین ارزان در ذهن جامعه به نماد «سهم مردم از نفت» تبدیل شده بود، اما در عمل حدود دو درصد تولید ناخالص داخلی را میبلعید و زمینهساز فساد گسترده در واردات و توزیع سوخت بود.
در مه ۲۰۲۳، دولت بولا تینوبو با یک شوک، این چرخه را متوقف کرد؛ یارانه بنزین حذف شد، نرخ ارز آزاد شد و قیمت سوخت ظرف مدت کوتاهی چند برابر شد. در گزارشهای بانک جهانی و نهادهای مالی، نتیجه در سطح کلان مثبت توصیف شده است؛ رشد اقتصادی بهبود یافته، ذخایر ارزی تقویت شده، کسری بودجه کاهش یافته و حساب جاری به مازاد قابلتوجهی رسیده است.
اما در زندگی روزمره مردم، تصویر چیز دیگری است. هزینه «سبد غذایی پایه» نسبت به چند سال قبل چند برابر شده و برآوردها نشان میدهد نزدیک به نیمی از جمعیت یعنی حدود ۱۴۰ میلیون نفر، زیر خط فقر به سر میبرند. خانوارهای فقیر بخش عمده درآمد خود را صرف غذا و رفتوآمد میکنند.
در نظرسنجیهای سراسری، اکثریت قاطع مردم با حذف یارانه مخالفاند و خواستار نوعی بازگشت حمایت قیمتی هستند؛ حتی اگر بهمعنای کاهش هزینه در بخشهای دیگر باشد.
دولت برای پاسخ به این نارضایتی، ابتکار گاز طبیعی فشرده را بهعنوان سوخت جایگزین پیش برده است. در دو سال گذشته، دهها هزار خودرو و هزاران اتوبوس شهری به CNG تبدیل شده، دهها جایگاه سوخترسانی ایجاد شده و صدها میلیون دلار سرمایه جذب شده است. برای ناوگان رسمی و بخشی از بخش خصوصی، این تغییر به معنای کاهش هزینه سوخت و کاهش نسبی آلودگی بوده است.
اما باز هم شکاف میان «طرح» و «واقعیت» باقی است. تعداد جایگاههای فعال CNG در کشور هنوز محدود است و هزینه تبدیل یک خودروی معمولی، برای راننده تاکسی یا وانت، معادل چندین برابر حداقل دستمزد ماهانه است. کسانی که بیشترین فشار را از حذف یارانه بنزین تحمل کردهاند، کمترین امکان استفاده از CNG را دارند.
جمعبندی؛ وقتی اقتصاد از محیط آکواریومی آکادمیک به زندگی مردم میرسد
تجربه هند و نیجریه نشان میدهد یارانههای سنگین انرژی در شکل قدیمیشان قابل ادامه نیستند؛ نه بودجه آن را تاب میآورد و نه زیرساخت و انرژی پاک در سایه آن قابل توسعه است. اما در عین حال، حذف این یارانهها بدون چتر اجتماعی قوی، میتواند بهراحتی اعتماد عمومی را آسیب بزند و فقر را عمیقتر کند.
هند ثابت کرده اگر زیرساخت دیجیتال، پوشش بانکی و یک شبکه حداقلی رفاه وجود داشته باشد، میتوان یارانه را از «کالای ارزان» به «حمایت نقدی هدفمند» تبدیل کرد و بخشی از منابع را به سمت زنان و روستاها هدایت نمود؛ اما حتی در این الگو هم، بیتوجهی به قدرت خرید خانوارهای فقیر، خطر بازگشت به سوختهای آلاینده و فرسایش دستاوردها را بههمراه دارد.
نیجریه یادآور میشود که اصلاح درستِ روی کاغذ، اگر ناگهانی و بدون گفتوگوی شفاف و ابزارهای جبرانی اجرا شود، میتواند در عین بهبود شاخصهای کلان، فقر و نارضایتی را اوج دهد؛ حتی اگر در گزارشها از رشد و مازاد صحبت شود.
برای کشورهایی که امروز بر سر اصلاح یارانه انرژی بحث میکنند، پیام این دو تجربه روشن است. موفقیت در یارانهزدایی فقط با عدد و درصد سنجیده نمیشود. کنار هر سطر صرفهجویی در بودجه، باید پاسخ روشنی به این پرسش وجود داشته باشد که چه کسانی، با چه حمایتی و در چه افقی، هزینه این اصلاح را میپردازند؛ جایی که اقتصاد، واقعیت اقتصادی نمایان شده و اصلاحات ناگزیر است و طرحهایی اصلاحی مستقیماً با زندگی روزمره مردم گره میخورد.