
هشتم ماه مهر ۱۴۰۴ یعنی آلوده ترین مهر در ده سال اخیر ، گزارشی ۲۰ صفحهای از شرکت کنترل کیفیت هوا با “عنوان بررسی وضعیت اشعه فرابنفش خورشیدی در تهران” منتشر شد. گزارشی که بهگفته مدیرعامل آن با هدف ارتقای آگاهی عمومی درباره اثرات اشعه UV خورشید تنظیم شده است.
اما مرور محتوای این گزارش برایم جالب بود. دقیقا نصف آن به مفاهیم پایه و مقایسه وضعیت تابش خورشید در کشورهای مختلف جهان اختصاص یافته بود و بخش انتهایی هم به توصیههایی از جنس “کرم ضدآفتاب بزنید”، “کلاه بپوشید” و “در ساعات اوج تابش بیرون نروید”محدود میشد.
اینجا پرسشی جدی شکل میگیرد: آیا چنین گزارشهایی واقعاً در مأموریت نهادی با عنوان شرکت کنترل کیفیت هوا میگنجند؟
تهران و کلانشهرهای کشور درگیر بحرانی واقعی به نام آلودگی هوا، ذرات معلق ، اکسیدهای نیتروژن و… هستند. مسائلی که مستقیماً با سیاستهای سوخت، حملونقل و صنعت و… ارتباط دارند.
آیا در چنین شرایطی، تمرکز یک نهاد تخصصی بر موضوعی چون اشعه فرابنفش که کنترل آن در حوزه هیچ نهاد داخلی نیست بیشتر به غفلت از اولویتهای اصلی زیستمحیطی پایتخت شباهت ندارد؟
نهادهای علمی باید فراتر از توصیههای عمومی حرکت کنند و به *مطالبهگری* از ارکان تصمیمگیر حاکمیت در حوزه آلودگی هوا بپردازند نه اینکه در قالب گزارشهایی پر از تعاریف تئوریک و توصیههای معمولی، بار علمی و سیاستی خود را تنزل دهند.
اگر فقط یک مثال بسیار ساده بخواهم بزنم میگویم شرکت کنترل کیفیت هوا به جای پرداختن به این قبیل موضوعات کماثر، میتواند بر طرحهایی همچون کهاب (کاهش، هدایت، انتقال و بازیافت بخارات بنزین) تمرکز کند. طرحی که مستقیماً با کیفیت هوای شهری مرتبط است.
برای مثال، تنها یکی از اجزای ساده این طرح یعنی قطعه سیاهرنگ لاستیکی و ملحقات آن در انتهای نازل پمپ بنزین با نام Vapor Recovery Boot در صورت نصب سراسری در کشور میتواند تا ۸۰ درصد از بخارات بنزین به هنگام سوختگیری را بازیافت کند.
با توجه به مصرف روزانه حدود ۱۲۵ میلیون لیتر بنزین در ایران، این قطعه کوچک ساده میتواند سالیانه حدود ۵۵ میلیون لیتر بنزین را از تبخیر و انتشار به هوا نجات دهد.
این اعداد کوچک نیستند و همان مسائلیاند که باید در صدر اولویتهای پژوهشی و رسانهای نهادهای محیطزیستی کشور از قبیل شرکت کنترل کیفیت هوا قرار گیرند.
گزارشهایی مانند “اشعه فرابنفش” هرچند برای اطلاعرسانی عمومی مفید هستند اما از نهادی تخصصی انتظار میرود بهجای آموزش عمومی به تحلیلهای فنی، برنامه ریزی و پایه ریزی برای مدیریت آلودگی هوا و نیز هشدارهای سیاستی بپردازد. همان نقشی که فلسفه وجودی شرکت کنترل کیفیت هوا بر آن استوار بود.
مطالبه از دستگاههای اجرایی برای اجرای برنامه های کاهش آلودگی، کنترل کیفیت سوخت و پایش منابع انتشار باید محور کار این شرکت باشد نه توصیه به مردم برای زدن کرم ضدآفتاب!
تهران امروز بیش از هر زمان دیگر به پایشگر، منتقد و هشداردهندهای علمی نیاز دارد نه مشاوری عمومی در مورد سبک زندگی مردم!
اولویت ما نه کرم ضدآفتاب است نه کلاه لبهدار بلکه بازگشت به مأموریت اصلی یعنی مدیریت، کنترل و کاهش واقعی آلایندههاست.
کنترل کیفیت هوا باید با تکیه بر دانش فنی و تجربه ارزشمند خود مشغول برنامه ریزی برای مدیریت کیفیت هوای پایتخت باشد و قاعدتا باید بتواند زیربنای مدیریت آلودگی هوای پایتخت بر مبنای تجربیات این شرکت و نیز تجربیات جهانی قابل اجرا را فراهم نموده و ایفای نقش جدی نماید.
نگارنده افتخار دارم با استخدام در شرکت کنترل کیفیت هوا در سال۱۳۷۹ وارد شهرداری تهران شده ام و برای دهها سال فعالیت ارزشمند این شرکت، هم احترام ویژه ای قائلم هم به آن تعصب دارم و خدا را شاهد می گیرم هر سخنی هم میگویم از روی دلسوزی و علاقه قلبی است. به امید تهران سبز و آسمان آبی.
* دکترای مدیریت محیط زیست