در مقاله‌ای بررسی شد

اهمیت ایران در سال‌های اخیر برای چین کاهش یافته است/ تحریم و سیاست منطقه‌ای ایران خوشایند چین نیست

روابط چین و ایران که در روایت‌های خارجی اغلب بیش از حد بزرگ‌نمایی می‌شود، بهتر است به‌عنوان نمونه‌ای از عملگرایی محدود، نه یک اتحاد راهبردی، درک شود.
کد خبر: ۱۳۳۵۶۲۲
| |
2992 بازدید
|
۸

اهمیت ایران در سال‌های اخیر برای چین کاهش یافته است/ تحریم و سیاست منطقه‌ای ایران خوشایند چین نیست

تجارت انرژی همچنان ستون فقرات این رابطه است، اما اقتصاد تحت تحریم ایران، سیاست داخلی ناپایدار و اولویت‌دهی به منازعات نیابتی منطقه‌ای، ادغام آن در چارچوب اقتصادی گسترده‌تر خاورمیانه‌ای چین را محدود کرده است.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، انستیتو خاورمیانه دانشگاه ملی سنگاپور به بررسی سیاست چین در خاورمیانه می‌پردازد که در ادامه آمده است.
 
هنگام بحث درباره سیاست خارجی چین، باید ابتدا اذعان کرد که مهم‌ترین رابطه دوجانبه این کشور همچنان با ایالات متحده است.

دینامیک‌های چین و آمریکا، چه همکارانه و چه رقابتی، به‌طور عمیق روی رویکرد دیپلماتیک چین در خاورمیانه تأثیر می‌گذارد — همان‌طور که در هر جای دیگری از جهان به جز آسیا نیز صادق است.

با وجود اهمیت تاریخی منطقه و تعامل رو به رشد چین، پکن همچنان سیاست خاورمیانه‌ای خود را عمدتاً در چارچوب گسترده‌تر روابطش با واشنگتن شکل می‌دهد.

دهه‌هاست که حضور و نفوذ آمریکا در منطقه از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی عمیقاً تثبیت شده است. ایالات متحده به‌طور قابل توجهی قواعد، اتحاد‌ها و هم‌راستایی‌های ژئوپولیتیکی در خاورمیانه را شکل داده است. 

چین، در گسترش نفوذ منطقه‌ای خود، باید در چارچوب این ساختار‌های تثبیت‌شده عمل کند. بنابراین، تا حد زیادی، سیاست خاورمیانه‌ای چین به‌طور مداوم با توجه به واکنش‌ها و برداشت‌های آمریکا تنظیم می‌شود

چین، در گسترش نفوذ منطقه‌ای خود، باید در چارچوب این ساختار‌های تثبیت‌شده عمل کند. بنابراین، تا حد زیادی، سیاست خاورمیانه‌ای چین به‌طور مداوم با توجه به واکنش‌ها و برداشت‌های آمریکا تنظیم می‌شود.

با این حال، مهم است که بدانیم ایالات متحده نفوذ بیشتری بر استراتژی منطقه‌ای چین دارد تا بالعکس. اقدامات آمریکا، از جمله تحریم‌ها، کنترل‌های فناوری و هم‌راستایی‌های استراتژیک با اسرائیل یا کشور‌های کلیدی خلیج فارس، به‌طور قابل توجهی گزینه‌های دیپلماتیک و اقتصادی چین در منطقه را محدود یا تعریف می‌کنند. 

بنابراین، روایت خاورمیانه‌ای چین همچنان به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر و محدودیت روابط گسترده چین و آمریکا است.

عملگرایی بی‌طرفانه: رویکرد متعادل چین نسبت به عرب‌ها و اسرائیلی‌ها

دوم، برخلاف برخی برداشت‌ها، دولت چین تمایل ذاتی به حمایت از هیچ‌یک از کشور‌های عربی یا اسرائیل ندارد. 

درست است که پس از تحولات اخیر منطقه، به‌ویژه درگیری طولانی‌مدت در غزه، چین از نظر دیپلماتیک به نظر نزدیک‌تر به طرف عرب‌ها رسیده و برخی ناظران گمانه‌زنی کرده‌اند که چین گرایش طرفدار عرب‌ها دارد و عمداً از اسرائیل فاصله می‌گیرد. با این حال، این برداشت ماهیت بنیادین رویکرد متعادل و عملگرایانه سیاست خارجی چین را نشان نمی‌دهد.

در واقع، چین بی‌طرفی راهبردی خود را حفظ می‌کند و تلاش می‌کند روابط متعادلی با هر دو طرف برقرار کند، که این امر ناشی از منافع اقتصادی و ثبات استراتژیک بلندمدت است. 

موقعیت ظاهری دیپلماتیک آن عمدتاً موقعیتی و تحت تأثیر تنش‌های فوری منطقه‌ای یا زمینه‌های دیپلماتیک بین‌المللی گسترده‌تر است. 

اقدامات حمایتی از کشور‌های عربی در طول درگیری‌ها یا بحران‌ها نشان‌دهنده تغییر استراتژیک دائمی نیست، بلکه پاسخ دیپلماتیک تاکتیکی به شرایط فعلی است.

چین تلاش می‌کند از گرفتار شدن در رقابت‌ها یا درگیری‌های منطقه‌ای اجتناب کند و ترجیح می‌دهد نقشی ایفا کند که همکاری اقتصادی، تجارت و سرمایه‌گذاری با همه شرکای منطقه‌ای را تسهیل کند

در اصل، منطق راهبردی چین با عملگرایی و منافع متقابل بلندمدت هدایت می‌شود، نه هم‌راستایی ایدئولوژیک یا ژئوپولیتیکی دائمی. 

چین تلاش می‌کند از گرفتار شدن در رقابت‌ها یا درگیری‌های منطقه‌ای اجتناب کند و ترجیح می‌دهد نقشی ایفا کند که همکاری اقتصادی، تجارت و سرمایه‌گذاری با همه شرکای منطقه‌ای را تسهیل کند.

درک ارزش راهبردی خاورمیانه برای چین

سوم، هنگام تحلیل اهمیت راهبردی خاورمیانه برای چین، سه عامل اصلی به‌وضوح برجسته می‌شوند: نفوذ سیاسی، پتانسیل بازار، و همکاری صنعتی و زنجیره تأمین. در نتیجه، کشور‌های عربی در حال حاضر برای چین ارزش راهبردی فوری بیشتری نسبت به اسرائیل دارند.

از نظر سیاسی، کشور‌های خاورمیانه نفوذ قابل توجهی در مجامع بین‌المللی دارند و حمایت آنها برای چین در نهاد‌های چندجانبه مختلف حیاتی است. آنها نقش مهمی در شکل‌دهی به اجماع بین‌المللی ایفا می‌کنند، از سازمان ملل گرفته تا نهاد‌هایی مانند اوپک‌پلاس، که مستقیماً بر قیمت جهانی انرژی و ثبات اقتصادی تأثیر می‌گذارد.

از نظر اقتصادی، این منطقه بازار وسیع، رو به رشد و به سرعت در حال مدرن‌شدن برای محصولات و سرمایه‌گذاری‌های چینی است. کشور‌های خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر، شرکای اقتصادی مهمی در حوزه انرژی، زیرساخت و فناوری هستند. طرح یک کمربند، یک راه (BRI) نیز این روابط را از طریق پروژه‌های قابل توجه زیرساختی و ادغام اقتصادی تقویت کرده است.

در حوزه همکاری صنعتی و زنجیره تأمین، کشور‌های عربی — به ویژه در منطقه خلیج فارس — شرکای ضروری برای تلاش‌های چین در تنوع‌بخشی اقتصادی محسوب می‌شوند. 

پروژه‌های مشترک در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، خودرو‌های برقی، هوش مصنوعی و تولیدات پیشرفته رشد قابل توجهی داشته‌اند و به‌طور همزمان قابلیت‌های صنعتی منطقه را تقویت و زنجیره تأمین جهانی چین را تقویت می‌کنند.

با این حال، این دینامیک می‌تواند به‌طور چشمگیری تغییر کند اگر اسرائیل همکاری فناورانه خود با چین را افزایش دهد، به‌ویژه با به اشتراک گذاشتن فناوری‌های پیشرفته یا حساس که در حال حاضر توسط کنترل‌های صادراتی غرب محدود شده‌اند. 

ظرفیت اسرائیل در فناوری سایبری، هوش مصنوعی، نوآوری‌های نظامی و تولید پیشرفته، آن را به یکی از شرکای راهبردی بالقوه ارزشمند چین در سطح جهانی تبدیل می‌کند. 

بنابراین، اگر اسرائیل تصمیم بگیرد تبادلات فناورانه خود با چین را عمیق‌تر کند، می‌تواند به سرعت به یکی از اولویت‌های سطح بالا تبدیل شود و اهمیت راهبردی سایر کشور‌های منطقه را پشت سر بگذارد.

پیچیدگی در حال تحول روابط چین و ایران و چالش اسرائیل-ایران

روابط چین و ایران که در روایت‌های خارجی اغلب بیش از حد بزرگ‌نمایی می‌شود، بهتر است به‌عنوان نمونه‌ای از عملگرایی محدود، نه یک اتحاد راهبردی، درک شود. 

در حالی که توافق همکاری ۲۵ ساله‌ای که در سال ۲۰۲۱ امضا شد، تصویری از هم‌راستایی بلندمدت ایجاد کرد، اجرای آن تاکنون محدود بوده است. 

تجارت انرژی همچنان ستون فقرات این رابطه است، اما اقتصاد تحت تحریم ایران، سیاست داخلی ناپایدار و اولویت‌دهی به منازعات نیابتی منطقه‌ای، ادغام آن در چارچوب اقتصادی گسترده‌تر خاورمیانه‌ای چین را محدود کرده است.

خصومت مداوم بین اسرائیل و ایران لایه‌ای دیگر از پیچیدگی ایجاد می‌کند. تشدید یا طولانی شدن این تقابل می‌تواند ثباتی را که چین برای جریان‌های انرژی امن و پروژه‌های زیرساختی بی‌وقفه نیاز دارد، تضعیف کند

در سال‌های اخیر، وزن نسبی ایران در محاسبات راهبردی پکن کاهش یافته است، زیرا پادشاهی‌های خلیج فارس به‌عنوان شرکای پایدارتر و اقتصادی پرسودتر ظاهر شده‌اند. با این حال، ایران همچنان برای چین ارزش دارد: به‌عنوان منبع انرژی جایگزین، وزنه ژئوپولیتیکی در خلیج فارس و کانالی دیپلماتیک به بازیگرانی که به ندرت مستقیماً با غرب تعامل دارند.

خصومت مداوم بین اسرائیل و ایران لایه‌ای دیگر از پیچیدگی ایجاد می‌کند. تشدید یا طولانی شدن این تقابل می‌تواند ثباتی را که چین برای جریان‌های انرژی امن و پروژه‌های زیرساختی بی‌وقفه نیاز دارد، تضعیف کند. 

همچنین عمل متوازن پکن را پیچیده می‌کند — حفظ روابط عملی با تهران در حالی که امکان همکاری فناورانه بالقوه با اسرائیل را نیز حفظ می‌کند. مدیریت این تنش، مهارت دیپلماتیک چین را محک می‌زند و آن را ملزم می‌کند تا اعتبار خود را نزد هر دو طرف حفظ کند بدون آنکه موضع بی‌طرفی خود را تضعیف نماید.

نتیجه‌گیری

درگیری چین با خاورمیانه دیگر حاشیه‌ای نیست — بلکه به عنصری ساختاری و هدفمند در استراتژی جهانی پکن تبدیل شده است. 
با این حال، این تعامل همچنان در چارچوب کشش گرانشی رابطه پیچیده‌اش با ایالات متحده قرار دارد. هر ابتکار عمده‌ای — چه در زمینه کریدور‌های انرژی خلیج فارس، شراکت‌های فناورانه، یا میانجی‌گری در منازعات — هنوز در سایه رقابت چین و آمریکا شکل می‌گیرد.

بی‌طرفی عمل‌گرایانه همچنان موضع چین را تعریف می‌کند، اما این بی‌طرفی دارای سلسله‌مراتب است. کشور‌های خلیج فارس اکنون محور رویکرد پکن هستند و هم بازده اقتصادی و هم ثبات سیاسی را برای آن فراهم می‌کنند. 

اسرائیل و ایران، هرچند مهم‌اند، در سطوح مشروطی قرار دارند — اسرائیل به‌دلیل ظرفیتش در فناوری پیشرفته و ایران به‌دلیل وزن ژئوپلیتیکی و مسیر‌های جایگزین انرژی. اما هر دو به‌وسیله واقعیت‌های ساختاری و سیاسی محدود شده‌اند که توانایی‌شان برای تبدیل‌شدن به شرکای اصلی چین را کاهش می‌دهد.

درک منطقه از چین بستگی به این خواهد داشت که آیا پکن می‌تواند از تصوری که صرفاً به‌عنوان یک شریک تجاری و زیربنایی دیده می‌شود، به کنشگری استراتژیک‌تر تبدیل شود یا نه. 

حضور اقتصادی بدون تعهد سیاسی ملموس، خطر تقویت این برداشت را دارد که چین قدرتی محتاط و حتی ریسک‌گریز است — قدرتی که برای سرمایه‌گذاری ارزشمند است، اما در مسائل دشوارتر امنیت و حکمرانی منطقه‌ای غایب است.

مرحله بعدی سیاست خاورمیانه‌ای چین آزمونی خواهد بود برای اینکه آیا می‌تواند توازن خود را در میان تنش‌های فزاینده اسرائیل و ایران، راهبرد‌های تنوع‌سازی خلیج فارس، و پیامد‌های غیرقابل پیش‌بینی درگیری‌های منطقه‌ای حفظ کند یا نه. 

صبر استراتژیک و مشارکت گزینشی تاکنون انعطاف‌پذیری چین را حفظ کرده‌اند؛ چالش پیش رو این است که آیا این رویکرد می‌تواند نفوذی پایدار به‌همراه آورد، یا چین را به بازیگری واکنشی در برابر رویداد‌هایی که دیگران شکل می‌دهند تبدیل خواهد کرد.

در نهایت، موفقیت چین در خاورمیانه به این بستگی دارد که آیا می‌تواند ردپای اقتصادی خود را با وزنی دیپلماتیک و معتبر همراه سازد — به‌گونه‌ای که ثبات را نه فقط به‌عنوان محصول فرعی تجارت، بلکه به‌عنوان سهمی آگاهانه در نظم بلندمدت منطقه ارائه دهد. 

در چشم‌اندازی که منافع اقتصادی و واقعیت‌های سیاسی از هم جدایی‌ناپذیرند، این گذار تعیین خواهد کرد که آیا چین به‌عنوان یک ذی‌نفع تعیین‌کننده درک می‌شود یا صرفاً بازدیدکننده‌ای ثروتمند.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱۰
انتشار یافته: ۸
رامین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
با این سیاست برای هیچ کشوری اهمیت نداریم به خصوص به اصطلاح شریکمون روسیه و چین تمام کشور ها اول منافع و بعد رابط نه مثل ما اول رابط و آخر منافع
ناشناس
|
United States of America
|
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
بزرگترین اشتباه ایران این بود که نتونست نه با شرق رابطه ای عمیق ایجاد کنه و نه تونست رابطه ای نرمال با غرب.
با چین کم کاری ناشیانه ای انجام شد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
نفت با تخفیف بالا در مقابل کالاها و خدمات چینی با قیمت بالا تحریم ایران برای چین نعمت است برای مردم ایران بلا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
چین خودش نوکر غربه
ناشناس
|
United States of America
|
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
ما به خاطر شرایط جغرافیایی و تاریخی باید با همه قدرتهای شرق و غرب رابطه متوازن ایجاد کنیم. اما الان با غرب که رابطه بدی داریم با چین و روسیه هم رابطه راهبردی نداریم!
ناشناس
|
India
|
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
حق وتو هم نمی تواند مانع تحریم و ماشه شود. هر کشوری به جز ما دوست دارد تعاملات نرمال و استاندارد با بقیه دنیا داشته باشد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
آخه چین. قحطی زده خودش چی هست که بخواد برا ما شاخ بشه.
هنوزم حشره می خورند.
پاسخ ها
مجید
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۹
چندسال تو چین بودی؟ از روی سریالهای تلویزیون به این نتیجه رسیدی؟
برچسب منتخب
# آتش بس غزه # خروج از ان پی تی # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # مکانیسم ماشه # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
مرجع جواهرات
الی گشت