آنچه مهم است اینکه مسأله بیاعتنایی و کمتوجهی به هوادار و نداشتن تعصب واقعی به پیراهن، آنقدر زیاد شده که لطمات سنگینی به تیمهای پرهوادار وارد کرده؛ در واقع بخشی از بحرانهای پرشماری که در فوتبال این روزهای ایران شاهد هستیم، به همین مسأله مربوط میشود.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، جملهای کلیشهای و نخنما وجود دارد مبنی بر اینکه بازیکن باید به پیراهن باشگاهی که میپوشد، تعصب و عِرق داشته باشد. هر چند این جمله تازهای نیست و به کرات آن را از زبان افراد مختلف در سالهای گذشته شنیدهایم، اما واقعیت این است که چنین موضوعی هیچگاه تکراری و کهنه نمیشود.
این مهم در شرایط فعلی فوتبال ایران، نمود بیشتری هم پیدا کرده و بخشی از جامعه فوتبال شامل هوادار و پیشکسوت در صحبتهای خود به کمرنگ شدن تعصب میان بازیکنان نسل فعلی میپردازند. نسلی پرمدعا که حتی پوشیدن پیراهن تیمهای پرهوادار هم برایشان امتیازی بزرگ و فرصتی کمنظیر محسوب نمیشود. فوتبالیستهایی که برخی از آنها به ستون خودبزرگبینی و خودخواهی، تکیه زدهاند و فراموش کردهاند که وظیفهشان در قبال خیل عظیم مردم و هواداران چیست.
چند ماه قبل جواد زرینچه، مدافع راست سابق استقلال و تیم ملی که یکی از نامهای ماندگار آبیهای پایتخت محسوب میشود، در مصاحبهای به روایت بیادعایی و تعصب خود پرداخت و گفت: «مثل برخی پیراهن ندادم که خانه و ماشین بخرم.» او که جزو نسلی از فوتبالیستهاست که در زمینهای خاکی قد کشیدند، با عشق به پیراهن تیمشان جنگیدند و افتخارات بزرگی رقم زدند، در بخشی از صحبتهایش به نکته جالبی اشاره کرد: «اگر وقتی باختی بخواهی از مسیر دیگری وارد شوی و جنجال درست کنی و به هوادار مثلاً بگویی که ببین من چقدر تعصبیام، نه، با این کارها نمیشود.» حسن روشن دیگر ستاره سالهای دور استقلال و تیم ملی هم در یکی از گفتوگوهایش به این موضوع اشاره کرد: «تعصب به تیم و پیراهن نسبت به گذشته خیلی کم شده و به قول علی پروین تعصب به پیراهن تیمها مثل گذشته نیست.» بهروز رهبریفرد، پیشکسوت باشگاه پرسپولیس هم در مصاحبهای قدیمی، از فقدان چنین فاکتوری میان فوتبالیستها صحبت کرده است: «دیگر گذشت آن زمانی که بازیکن به عشق پیراهن بازی میکرد و الان بازیکن برایش پول مهم است. شما کدام بازیکن را میتوانید نام ببرید که به پیراهن تیمش واقعاً تعصب داشته باشد؟ الان همه اینها فقط حرف است.»
با سرچی ساده در گوکل میتوان به نمونهها و موارد بیشتری دست یافت که چنین موضوعی توسط فوتبالیستهای سابق و پیشکسوتان مطرح شده است. اما آنچه مهم است اینکه مسأله بیاعتنایی و کمتوجهی به هوادار و نداشتن تعصب واقعی به پیراهن، آنقدر زیاد شده که لطمات سنگینی به تیمهای پرهوادار وارد کرده؛ در واقع بخشی از بحرانهای پرشماری که در فوتبال این روزهای ایران شاهد هستیم، به همین مسأله مربوط میشود.
همین چند شب پیش سیاوش اکبرپور با انتقاداتی تند و کمسابقه علیه تعدادی از بازیکنان استقلال موضع گرفت. آش آنقدر شور شده که صحبت درباره تعصب بازیکنان، به فاکتوری بسیار تأثیرگذار در کنار مسائل فنی تبدیل شده است. اکبرپور در بخشی از صحبتهایش به ماجرای جنجالی عارف آقاسی اشاره کرد و گفت: «آقای بازیکن شما حق نداری ۲۰۰ میلیارد بگیری و بگی من نیستم و خداحافظ! پس مردم چی؟ آن هواداری که شاید نان برای خوردن ندارد اما در ترافیک تهران با اتوبوس خودش را به ورزشگاه قلعه حسنخان میرساند تا بازی شما را ببیند و کیف کند.»
تأسفبار اینکه چنین اوضاعی تنها مختص یک تیم نیست که بتوان آن را بحرانی مقطعی دانست و چندان توجهی نکرد. در حقیقت، اپیدمی کاهش عرق و تعصب، آنقدر زیاد شده که کارشناسان و پیشکسوتان سعی میکنند به هر نحوی که میتوانند آن را به بازیکنان یادآوری کنند. محمد برزگر، بازیکن اسبق پرسپولیس هم چند روز پیش در مصاحبهای ضمن انتقاد از هوادارانی که علیه هاشمیان و بازیکنان شعار دادند، توصیهای به سرخپوشان پایتخت داشت و گفت: «پرسپولیس در تمام شهرها علاقهمند دارد. بازیکنان باید برای هوادارانی که از خرج روزانه و خرج زن و بچههایشان میزنند تا به ورزشگاه بیایند و این تیم را تشویق کنند، بجنگند. پرسپولیس برای مردم است و بازیکنان باید به این درک برسند که خیلی از مردم با این تیم زندگی میکنند و ممکن است خیلی آسیبها از نظر خصوصی و شخصی به آنها وارد شود.» به همه اینها میتوان جمله جنجالی گزارشگر اصفهانی بازی حساس هفته گذشته سپاهان و تراکتور را هم اضافه کرد. او تعدادی از شاگردان محرم نویدکیا را متهم به کمکاری کرد. موضوعی که اگر صحت داشته باشد باز هم ردپای نداشتن تعصب به تیم و هواداران، در آن وجود دارد.
در همین راستاست که حتی فردی همچون وکیل علیرضا بیرانوند هم یکسال پیش و در بحبوحه جنجالهای جدایی این دروازهبان از پرسپولیس و شکایت باشگاه تهرانی برای فسخ غیرقانونی، در خلال توضیحاتش گفت که دیگر حرفهایی مانند عشق قلبی و این موارد تأثیر ندارد چون این حرفها برای دهه ۶۰ است و زندگی خرج دارد. جمله او برای چند روز در فضای فوتبال ایران خبرساز شد، اما واقعیت این است که چندان هم پربیراه نبود. روزهایی را به یاد بیاوریم که تیمملی فوتبال در آستانه سفر به قطر برای حضور در جامجهانی ۲۰۲۲ بود. فرصتی به وجود آمد که اعضای تیم ملی و کادرفنی، نشستی با رئیسجمهور وقت داشته باشند. تعدادی از بازیکنان هم ترجیح دادند به جای درخواستهایی که کلیت فوتبال را منتفع کند، یا بیان جملاتی که باعث اتحاد و علاقه بیشتر مردم به تیم ملی شود، سراغ درخواست و مطالبات شخصیشان بروند و خواستار دریافت مجوز ورود خودرو لوکس شوند. این اتفاق جدیدی نیست؛ فوتبال ایران سالهاست در محاصره تعدادی بازیکن خودخواه قرار گرفته که نسبت به همتایان خود در نسلهای قبل، تعصب کمتری به پیراهن و هوادار دارند و این یکی از مشکلات جدی فوتبالمان است.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید