رفتار روزبهروز بیپروای اسرائیل—نه تنها در فلسطین، بلکه در لبنان، سوریه و یمن—زنگ خطر را در پایتختهای عربی درباره پیامدهای آن برای امنیت جمعی کشورهای عربی به صدا درآورده است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «شورای خاورمیانه برای امور جهانی» در مقالهای به بررسی چشم انداز عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی پرداخته که در ادامه آمده است.
با وجود نسلکشی در غزه و افزایش واکنشهای منفی منطقهای، امارات روابط خود با اسرائیل را حفظ کرده و تعمیق بخشیده است و منافع راهبردی، فناورانه و اقتصادی را بر هزینههای اعتباری و اخلاقی ترجیح داده است.
زمانی که امارات متحده عربی پنج سال پیش روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کرد، احتمالاً انتظار داشت تا حدی با نارضایتی مواجه شود، چرا که افکار عمومی در منطقه نسبت به اسرائیل به دلیل اشغال نظامی مداوم فلسطین منفی بود.
اما تشدید درگیریهای خشونتآمیز—ابتدا در مه ۲۰۲۱ و سپس در ابعاد بسیار بزرگتر پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳—هرگونه توهم در مورد پیشبرد آسان روابط بدون دشواری یا پیامد منفی را در هم شکست.
با این حال، علیرغم تلفات ویرانگر نسلکشی در غزه، امارات هیچ نشانهای از قطع روابط با اسرائیل نشان نداده است؛ موضوعی که بیانگر آن است که ابوظبی همچنان ارزش راهبردی این رابطه را بیشتر از هزینههای آن درک میکند.
یکی از انگیزههای اصلی تصمیم اولیه ابوظبی برای پیوستن به «توافقنامه ابراهیم» در سال ۲۰۲۰—و تداوم پایبندی به این توافق علیرغم جنگ جاری در غزه—تمایل آن برای ارتقای جایگاه خود در میان نخبگان سیاسی آمریکا بود.
در واقع، عادیسازی به طور چشمگیری تصویر امارات را در واشنگتن تقویت کرده و نفوذ آن را نزد سیاستگذاران آمریکایی افزایش داده است. در مواردی که ابوظبی از مواضع ایالات متحده فاصله گرفته—از جمله در موضوعاتی، چون جنگ سودان، جنگ روسیه-اوکراین و بازتوانی دیپلماتیک رژیم سابق سوریه (تا زمان برکناری آن در دسامبر) —توافقنامه ابراهیم به عنوان سپری سیاسی عمل کرده و انتقادات را کاهش داده و احتمال واکنشهای تنبیهی واشنگتن را محدود کرده است.
اما فراتر از روابط با آمریکا، امارات مجموعهای از دلایل دارد که بر اساس آنها به این نتیجه رسیده عادیسازی با اسرائیل در مجموع به منافع ملی آن خدمت میکند.
تجارت، فناوری و گردشگری
امارات به عنوان مهمترین شریک تجاری عرب اسرائیل شناخته میشود. هیچ کشور دیگری در جهان عرب به اندازه امارات با اسرائیل دادوستد اقتصادی ندارد—و این جایگاه در طول نسلکشی غزه نیز پابرجا مانده است.
علیرغم فشارهای سیاسی که در ادامه شرح داده خواهد شد، تجارت دوجانبه تا حد زیادی مصون مانده و نشاندهنده تمایل برای نادیده گرفتن افکار عمومی در برابر منافع اقتصادی مشترک و همسویی راهبردی بلندمدت است. در سال ۲۰۲۴، تجارت دوجانبه امارات و اسرائیل به ۳.۲ میلیارد دلار رسید که افزایشی ۱۱ درصدی نسبت به سال قبل را نشان میدهد.
این رشد عمق ادغام اقتصادی دو کشور را برجسته میکند—و بیانگر اولویتدهی به روابط اقتصادی باثبات و نهادی است. رژیم اسرائیل تنها دومین کشور از میان ۲۷ کشور بود که «توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع» (CEPA) را با امارات امضا کرد؛ توافقی که هدف آن افزایش تجارت غیرنفتی دوجانبه به ۱۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰ است.
بهعنوان دو قطب پویای فناوری در خاورمیانه، امارات و اسرائیل از طریق همکاریهای دوجانبه در حوزههای پیشرفتهای همچون هوش مصنوعی، فناوری مالی (فینتک) و امنیت سایبری، شراکت خود را بهطور قابلتوجهی تعمیق بخشیدهاند. آنها از طریق انتقال فناوری، پروژههای نوآورانه مشترک، سرمایهگذاریهای مشترک و پلتفرمهای سرمایهگذاری متمرکز بر توسعه فناوریهای نوظهور، همافزاییهای متعددی یافتهاند.
برای ابوظبی، دانش فنی اسرائیل در حوزه فناوری فرصتی حیاتی برای شتاببخشیدن به جاهطلبی این کشور در جهت تبدیل شدن به یک مرکز جهانی نوآوری و تحول دیجیتال بهشمار میرود.
در مقابل، تلآویو امارات را نه تنها بهعنوان بازاری ارزشمند برای مصرف فناوریهای اسرائیلی، بلکه بهعنوان دروازهای راهبردی به بازارهای گستردهتر منطقهای و بینالمللی میبیند.
اگرچه «توافقنامه ابراهیم» در سال ۲۰۲۰ موجب نهادینهسازی و ارتقای این شراکت شد، اما پایههای همکاری فناورانه امارات و اسرائیل سالها پیش و بهصورت پنهانی گذاشته شده بود.
بهعنوان مثال، در اوت ۲۰۱۳، دولت امارات توافقی با شرکت اطلاعات سایبری اسرائیلی NSO Group امضا کرد که دسترسی آن را به ابزارهای قدرتمند نظارتی، از جمله جاسوسافزار «پگاسوس»، فراهم میکرد.
دسترسی به چنین فناوریهای پیشرفته نظارتی و دفاعی اسرائیل یکی از محرکهای کلیدی تصمیم نهایی امارات برای رسمیسازی روابط دیپلماتیک بود. این لایه معاملاتی در روند عادیسازی، نشاندهنده آن است که محاسبات راهبردی، فناورانه و امنیتی—و نه صرفاً نمادگرایی ژئوپلیتیک—پایه و اساس رویکرد ابوظبی را تشکیل میدهند.
گردشگری نیز بهعنوان رکن مهمی، هرچند نامتقارن، در روابط رو به تحول میان امارات—بهویژه دبی—و اسرائیل پدیدار شده است. در حالیکه تعداد بسیار کمی از گردشگران اماراتی به اسرائیل سفر کردهاند، دبی بهسرعت به مقصدی برتر برای گردشگران اسرائیلی تبدیل شده است، بهویژه از زمان آغاز پروازهای مستقیم میان تلآویو و دبی در ژوئن ۲۰۲۲. در اوایل سال ۲۰۲۵، رسانه اسرائیلی Mako گزارش داد که دبی به مقصد اصلی سفر زمستانی اسرائیلیها تبدیل شده و بیش از ۱۰ درصد کل پروازهای خروجی از فرودگاه بنگوریون را به خود اختصاص داده است.
تجارت و همکاریهای دوجانبه میان امارات و اسرائیل از زمان توافق در حوزههای متعدد دیگری نیز گسترش یافته است، از جمله کشاورزی، دفاع، آموزش، انرژی، بهداشت و امنیت آبی. این همکاری چندبعدی بازتابدهنده جاهطلبی مشترک دو طرف برای تثبیت جایگاه خود بهعنوان اقتصادهای مبتنی بر نوآوری و مراکز منطقهای سرمایهگذاری راهبردی است.
ریسکهای اعتباری و هزینههای اخلاقی
روابط امارات و اسرائیل از پیامدهای گستردهتر بحران غزه در امان نمانده است. حمایت عمومی از «توافقنامه ابراهیم» —چه در داخل امارات و چه در سراسر خلیج فارس—حتی پیش از آغاز کارزار نسلکشی اسرائیل علیه غزه در اکتبر ۲۰۲۳ رو به کاهش گذاشته بود.
چهرههای برجسته اماراتی که پیشتر مدافع عادیسازی روابط با اسرائیل بودند، از آن زمان بازنگریهای انتقادی خود نسبت به توافقنامه ابراهیم را بیان کردهاند.
بهویژه در اوایل سال ۲۰۲۴، «ضاحی خلفان تمیم»، معاون رئیس پلیس دبی و چهرهای پرمخاطب در شبکههای اجتماعی، به میلیونها دنبالکننده خود نوشت: «اعراب واقعاً صلح میخواستند، اما رهبران اسرائیل شایسته احترام نیستند.» در واکنش به این تنشهای فزاینده، نتانیاهو اخیراً وزیر امور راهبردی خود را به ابوظبی اعزام کرد تا اوضاع را آرام کند.
اگرچه تجارت دوجانبه همچنان قوی باقی مانده است، اما عمدتاً به واسطه معاملات بخش دولتی میان دو حکومت ادامه دارد. در مقابل، رهبران تجاری امارات—که بهشدت نسبت به ملاحظات اعتباری حساساند—روزبهروز با احتیاط بیشتری به همکاری با شرکتها یا افراد اسرائیلی نگاه میکنند.
در نتیجه، آنها در حال بازتنظیم محاسبات هزینه-فایده چنین تعاملاتی هستند؛ امری که بازتابدهنده پیچیدگیهای جدید در روابط تجاری امارات و اسرائیل پس از ۷ اکتبر است.
علاوه بر این، مسئله فلسطین بار دیگر به موضوعی تعیینکننده و اخلاقی-سیاسی در سراسر جهان عرب و فراتر از آن تبدیل شده است. در چنین فضایی، امارات بهخاطر پایبندی به توافقنامه ابراهیم با انتقادات فزایندهای روبهرو است.
با پخش شبانهروزی تصاویر دلخراش از محاصره غزه، بسیاری در منطقه روابط دیپلماتیک کامل و ادامهدار ابوظبی با اسرائیل را از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع میدانند. برای این مخاطبان، موضع امارات پرسشی فوری را مطرح میکند: آیا هیچ حد و مرزی برای رفتار اسرائیل—هرقدر هم افراطی یا وحشیانه—وجود دارد که رهبران امارات را وادار کند روابط رسمی خود را با (رژیمی) نسلکش که در حال کشتار همتباران عرب است، مورد تجدیدنظر قرار دهند؟
تحولات اخیر همچنین سیاستگذاران عرب را واداشته است تا پیشفرضهای پیشین درباره نقش اسرائیل بهعنوان یک بازیگر مسئول و وزنهای راهبردی در برابر نفوذ ایران را بازنگری کنند.
رفتار روزبهروز بیپروای اسرائیل—نه تنها در فلسطین، بلکه در لبنان، سوریه و یمن—زنگ خطر را در پایتختهای عربی درباره پیامدهای آن برای امنیت جمعی کشورهای عربی به صدا درآورده است.
این نگرانیها با حمایت آشکار رهبران اسرائیل از چشمانداز «اسرائیل بزرگ» که شامل ادعاهای ارضی در چندین کشور عربی از جمله دو عضو شورای همکاری خلیج فارسِ همسایه امارات میشود، تشدید شده است.
مقامهای اماراتی بیش از پیش به خطرات مرتبط با رابطه عادیشده با اسرائیل واقف شدهاند. در واکنش به وضعیت غزه، ابوظبی لحن تندتری در محکومیت رفتار سرکش اسرائیل اتخاذ کرده، موضع خود مبنی بر اینکه تشکیل دولت فلسطینی لازمه صلح پایدار است را با ثبات بیشتری تکرار کرده و روابط خود با اسرائیل را به شکلی محتاطانهتر و پنهانتر دنبال کرده است.
همچنین، امارات تلاش کرده این روایت را ترویج کند که توافقنامه ابراهیم به آن اهرمی در برابر اسرائیل داده است—اهرم فشاری که به ادعای ابوظبی میتواند برای تعدیل رفتار اسرائیل بهکار رود.
با این حال، در زمینه جنگ در غزه و فشار روزافزون اسرائیل برای الحاق در کرانه باختری، شواهد چندانی دال بر اعمال نفوذ یا مهار معنادار اقدامات اسرائیل از سوی ابوظبی وجود ندارد.
در بحبوحه جنگ جاری، امارات کوشیده است بُعدی بشردوستانه به سیاست خود بیفزاید و از طریق سرمایهگذاری در عملیات امدادی با هدف کاهش رنج غیرنظامیان غزه، تصویری انسانی ارائه دهد.
ابوظبی با معرفی این تلاشها بهعنوان نشانهای از همبستگی پایدار با مردم فلسطین، با اسرائیل برای رساندن کمک از طریق کاروانهای زمینی از مسیر مصر هماهنگ کرده و در کنار فرانسه، آلمان، ایتالیا، اردن و اسپانیا در پرتابهای هوایی کمکهای انساندوستانه تحت عنوان «عملیات پرندگان نیکخواهی» و «عملیات شوالیه جوانمرد ۳» مشارکت کرده است.
این ابتکارها نهتنها حرکاتی بشردوستانه بلکه ابزاری برای پیامرسانی راهبردی نیز بهشمار میآیند—با هدف مقابله با این تصور که عادیسازی روابط امارات با اسرائیل به بهای منافع فلسطینیان تمام شده است.
در مجموع، امارات همچنان روابط عادیشده خود با اسرائیل را همسو با منافع ملیاش میبیند و بنابراین چشمانداز خروج ابوظبی از «توافقنامه ابراهیم» بعید به نظر میرسد.
علاوه بر این، قطع روابط با اسرائیل به دلیل غزه، عملاً میتواند به منزله اذعان ضمنی به این باشد که عادیسازی روابط با اسرائیل یک محاسبه راهبردی اشتباه بوده است.
با توجه به تمایل امارات برای نمایش خود بهعنوان یک رهبر آیندهنگر منطقهای که مسیر خاورمیانه را شکل میدهد، رهبری این کشور احتمالاً چنین عقبگردی را تضعیفکننده آن تصویر حسابشده تلقی خواهد کرد؛ تصویری که در غیر این صورت میتواند امارات را واکنشی و نه راهبردی جلوه دهد.
با این حال، با عمیقتر شدن فاجعه انسانی در غزه، فشارها بر امارات برای لغو توافقنامه ابراهیم احتمالاً افزایش خواهد یافت. با وجود این، از آنجا که نزدیک به دو سال نسلکشی تاکنون چنین تصمیمی را برنینگیخته، مشخص نیست که آیا تحولات آینده میتواند ابوظبی را به تغییر مسیر وادارد یا خیر.
با توجه به موقعیت امارات بهعنوان یک کشور ثروتمند، فناورانه و اقتدارگرا با محدودیتهای شدید بر مخالفت و تحمل صفر در برابر اعتراض عمومی، نبودِ مخالفت آشکار با توافقنامه ابراهیم در جامعه امارات جای شگفتی ندارد.
این امر بازتابدهنده ظرفیت بیرقیب رهبری این کشور برای کنترل سختگیرانه روایت داخلی و مهار پیامدهای سیاسی است؛ قابلیتی که به امارات امکان میدهد برخلاف همتایانش از افکار عمومی عبور کند.
در نهایت، پنج سال پس از توافقنامه ابراهیم، روابط عادیشده امارات و اسرائیل—با وجود بحرانهای منطقهای ناشی از غزه—نشان دادهاند که همچنان مقاوم باقی ماندهاند.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید