به گزارش تابناک، این فیلم به دلیل بازی درخشان سوسن تسلیمی در نقش همسر آسیابان، دیالوگهای عمیق و چندلایه، و کاوش در مفاهیمی، چون قدرت، عدالت و روایتهای متعارض، شهرت جهانی دارد. بیضایی، بهعنوان پیشگام موج نوی سینمای ایران، از تاریخ بهعنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و سیاسی معاصر بهره میبرد. ا
تاریخچه و خلاصه داستان
مرگ یزدگرد بازسازی دراماتیک مرگ یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، در سال ۶۵۱ میلادی است. بر اساس روایات تاریخی، یزدگرد در جریان حملهی اعراب به ایران به مرو (در خراسان کنونی) میگریزد و در آسیابی کشته میشود. بیضایی این واقعه را به یک محاکمهی نمایشی تبدیل میکند.
داستان در یک مکان واحد رخ میدهد: مؤبد زرتشتی (محمود بهروزیان)، سرکرده (کریم اکبری مبارکه) و سردار (امین تارخ) به آسیاب میآیند تا آسیابان (مهدی هاشمی)، همسرش (سوسن تسلیمی) و دخترشان (یاسمن آرامی) را به اتهام قتل شاه بازجویی کنند. هر متهم روایتی متفاوت ارائه میدهد: یکی از تجاوز شاه به همسرش میگوید، دیگری آسیابان را قاتل میداند، و سومی از ترس و تصادف سخن میگوید. این روایتهای متعارض، فیلم را به کاوشی فلسفی در حقیقت، قدرت و عدالت بدل میکند.
نمایشنامهی اصلی در سال ۱۳۵۸ نوشته شد و همان سال در تالار چهارسوی تئاتر شهر تهران به کارگردانی بیضایی اجرا شد، با حضور تسلیمی در نقش دختر و هاشمی در نقش آسیابان. فیلم در سال ۱۳۶۱ با حمایت شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران (گروه فیلم لیسار) ساخته شد و اکثر بازیگران تئاتر حفظ شدند، جز نقش سرباز که علیرضا خمسه جایگزین یعقوب شکوری شد.
این فیلم ۱۲۰ دقیقهای بهصورت رنگی (ایستمن کالر) فیلمبرداری شد و در اولین جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۱) به نمایش درآمد، اما بلافاصله توقیف شد. دلیل رسمی توقیف، پوشش بازیگران زن (تسلیمی و آرامی) اعلام شد، اما منتقدانی، چون امیر اثباتی معتقدند نگاه انتقادی بیضایی به تاریخ و قدرت، دلیل اصلی بود. فیلم سالها اکران عمومی نشد و تنها در محافل خصوصی یا خارج از ایران دیده شد، اما به نمادی از سینمای هنری ایران تبدیل شد و به انگلیسی و فرانسه ترجمه گردید. عزتالله انتظامی، بازیگر برجسته، آن را «جذاب و تحسینبرانگیز» خواند و گفت از میان آثار بیضایی، این فیلم را بیش از همه دوست دارد.
یضایی با خلق «تئاتر مقاومت» از سنتهای ادبی پارسی و تکنیکهای مدرن بهره برده است. همچنین، حمید دباشی در کتاب نمای نزدیک: سینمای ایران، گذشته، حال و آینده* (۲۰۰۱) تأکید میکند که مرگ یزدگرد با به چالش کشیدن روایتهای رسمی تاریخی، صدای حاشیهنشینان را تقویت میکند.
دیالوگهای درخشان و بازی سوسن تسلیمی
دیالوگهای مرگ یزدگرد ، نوشتهی بیضایی، از شاهکارهای ادبی سینمای ایراناند. این دیالوگها، با زبانی شاعرانه و پر از کنایههای تاریخی و فلسفی، روابط قدرت را آشکار میکنند. بیضایی از تکرار، تضاد و سکوت برای نشان دادن سلطه استفاده میکند. برای نمونه، مونولوگ ابتدایی آسیابان مفصل و پرجزئیات است، اما با فشار بازجویان به جملات کوتاه و بریده تبدیل میشود، که نمادی از سرکوب است. یکی از دیالوگهای ماندگار، مونولوگ همسر آسیابان است که تسلیمی آن را اجرا میکند:
«چون هشت گونه بادی که از کوه و دشت، جنگل و دریا، بیابان و رود میوزد، منم که در این توفان ایستادهام. قاتل پادشاه را نه اینجا، که بیرون از اینجا بجویید!»
این دیالوگ، با ارجاع به عناصر طبیعی، به اساطیر پارسی و تراژدیهای شکسپیری (مانند اشاره به خوردن اسب شاه) گره میخورد. تسلیمی آن را با صدایی لرزان، اما محکم ادا میکند، گویی طوفانی درونی را فریاد میزند.
بازی تسلیمی در نقش همسر آسیابان بینظیر است. او که ابتدا قرار بود نقش دختر را ایفا کند، با تغییر نقش به زنی مقاوم و روایتگر تبدیل شد. با نگاههای نافذ، حرکات کنترلشده و دیالوگهایی که از خشم به اندوه میرسند، تسلیمی نمادی از زنانگی سرکش در برابر قدرت مردانه خلق میکند. منتقدان، از جمله جواد قائممقامی، او را با آنجلیکا هیوستون در نقشهای دراماتیک مقایسه میکنند.
مریم قربانکریمی در کتاب زنان در سینمای بهرام بیضایی ) استدلال میکند که تسلیمی در این فیلم بهعنوان یک کهنالگوی فمینیستی، نقشهای سنتی جنسیتی در سینمای ایران را زیر سؤال میبرد. تسلیمی بعدها به سوئد مهاجرت کرد و کارگردان شد، اما این نقش، اوج بازیگریاش در ایران باقی ماند.
مرگ یزدگرد با تمرکز بر روایتهای متعارض و محاکمه، شباهتهایی با شاهکارهای سینمای جهان دارد که حقیقت را چندوجهی نشان میدهند. بیضایی از آکیرا کوروساوا تأثیر گرفته، و این تأثیر در ساختار روایی فیلم مشهود است. در ادامه، چهار فیلم خارجی با تمهای مشابه بررسی میشوند:
- راشومون (آکیرا کوروساوا، ژاپن، ۱۹۵۰): این فیلم با روایتهای متعارض از یک قتل، حقیقت و دروغ را در قالب محاکمه کاوش میکند. دیالوگهای فلسفی آن، مانند مرگ یزدگرد ، اخلاق را به چالش میکشد. با این حال، تمرکز راشومون بر فرهنگ سامورایی است و کمتر رنگ سیاسی-اجتماعی دارد. این فیلم، برندهی اسکار افتخاری، انقلابی در روایت غیرخطی ایجاد کرد.
- مصائب ژاندارک (کارل تئودور درایر، دانمارک/فرانسه، ۱۹۲۸): این فیلم صامت، محاکمهی تاریخی ژاندارک به اتهام بدعت را نشان میدهد. دیالوگهای متنی و نزدیکنماییهای احساسی آن، مانند بازی تسلیمی، فراتر از کلمات عمل میکنند. برخلاف *مرگ یزدگرد*، تأکید آن بر ایمان مذهبی است تا قدرت سیاسی. بازی رنه فالکونتی با اشکهای واقعی، این فیلم را به یکی از بزرگترین آثار تاریخ سینما بدل کرده است.
- برکر مورانت (بروس برسفورد، استرالیا، ۱۹۸۰): این فیلم، محاکمهی سربازان در جنگ بوئر به اتهام قتل را به تصویر میکشد. دیالوگهای تند و طنز تلخ آن، استعمار و عدالت را نقد میکند، مشابه نقد قدرت در مرگ یزدگرد . با این حال، تمرکز نظامی و طنز آن با فضای تاریخی بیضایی متفاوت است. این فیلم نامزد اسکار شد و برای دیالوگهای هوشمندانهاش ستایش شده است.
- دوازده مرد خشمگین (سیدنی لومت، آمریکا، ۱۹۵۷): این فیلم در یک اتاق بسته، محاکمهای را نشان میدهد که با دیالوگهای طولانی، تعصبات را افشا میکند. برخلاف *مرگ یزدگرد*، فاقد زمینهی تاریخی مستقیم است و بر پویایی هیئت منصفه تمرکز دارد. این اثر کلاسیک با بازی هنری فوندا و سه نامزدی اسکار، عدالت را بازتعریف میکند.
این فیلمها، مانند مرگ یزدگرد ، از دیالوگ برای آشکار کردن لایههای پنهان قدرت و اخلاق استفاده میکنند. راشومون نزدیکترین اثر به فیلم بیضایی است، زیرا خود او از ساختار روایی کوروساوا الهام گرفته. نجمه خلیلیمهانی در مقالهای در آفاسکرین (۲۰۰۷) اشاره میکند که بیضایی ساختار راشومون را به زمینهی پارسی و تاریخ ایران پیوند زده و تمهای جهانی را با فرهنگ محلی تلفیق کرده است.
*مرگ یزدگرد* فراتر از یک درام تاریخی، دادگاهی ابدی دربارهی حقیقت، قدرت و مقاومت است. بازی سوسن تسلیمی، دیالوگهای شاعرانهی بیضایی و ساختار روایی نوآورانه، این اثر را به یکی از بهترینهای سینمای ایران تبدیل کرده است./منیره رقابی
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید