تهران برداشت کرد مسکو در جریان جنگ ایران و اسرائیل در ژوئن نتوانست بهطور ملموس و فراتر از شعار و حرکات دیپلماتیک از جمهوری اسلامی دفاع کند؛ امری که سرخوردگی ایران از روسیه را عمیقتر ساخت.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، وبسایت «برک تاوت نیوز» در مقالهای به بررسی پروژه آمریکا در قفقاز و دلالتهای آن بر ایران پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
«کینگیو سیملامانی» از تیپ رزمی پیاده ۱۷۲، نشانههای مهم را روی نقشههایی قرار میدهد که یگان او در طول سناریوهای رزمایش Saber Guardian ۲۰۱۳ از آنها استفاده خواهد کرد؛ رزمایشی در منطقه دریای سیاه تحت فرماندهی اروپایی ارتش آمریکا که توسط نیروهای زمینی رومانی و ارتش آمریکا در اروپا برنامهریزی و اجرا شد.
این نخستین بار است که کشورهای منطقه دریای سیاه (رومانی، بلغارستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، مولداوی و اوکراین) در یک مکان گرد هم آمدهاند تا روشهای ستاد نبرد و فرماندهی خود را تمرین و آزمایش کنند.
قفقاز جنوبی، چهارراهی راهبردی که در آن قدرتهای جهانی و منطقهای برای نفوذ رقابت میکنند، شاهد یک تغییر آرایش چشمگیر بوده است. ترکیه و اسرائیل نقشهای منطقهای خود را گسترش دادهاند و سیاست خارجی آذربایجان جسورانه/فعالتر شده است. این تغییرات که همسو با تلاشهای آمریکا برای منزوی کردن ایران هستند، جای پای سنتی تهران در منطقه را تضعیف کردهاند.
در ۸ اوت، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، میزبان الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان بود تا توافق صلح مقدماتی را امضا کنند. این توافق سهجانبه با هدف حلوفصل مناقشه چندین دههای میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قرهباغ کوهستانی صورت گرفت؛ منطقهای کوهستانی که در داخل مرزهای بهرسمیتشناختهشده بینالمللی جمهوری آذربایجان قرار دارد. ارامنه از سال ۱۹۹۱ تا زمان انحلال جمهوری خودخوانده آرتساخ در سال ۲۰۲۳ این سرزمین را اداره میکردند.
یکی از عناصر مرکزی این توافق، ایجاد یک دالان مورد حمایت آمریکا است که سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان را به نخجوان — یک برونبوم جمهوری آذربایجان که میان ترکیه، ارمنستان و ایران محصور است — متصل میکند. این مسیر که با نام «مسیر ترامپ برای صلح وشکوفایی بینالمللی (TRIPP) معرفی شده، حق توسعهاش در اختیار ایالات متحده قرار دارد و یک دالان ۲۷ مایلی را شامل میشود که جایگزین مفهوم اولیه «دالان زنگزور» شده است.
باید توجه داشت که ممکن است این طرح به دلیل مجموعهای از مسائل حلنشده که مانع دستیابی ارمنستان و جمهوری آذربایجان به توافق صلح رسمی میشود، پیش نرود. با این حال، اگر محقق شود، «مسیر ترامپ» نفوذ ایالات متحده، جمهوری آذربایجان و ترکیه را در قفقاز جنوبی تقویت کرده و در عین حال اهرم ایران را تضعیف خواهد کرد.
مخاطرات بالا برای ایران
«مسیر ترامپ» همسو با منطق «کریدور میانی» یا «مسیر بینالمللی ترانس-کاسپین» (TITR) است — یک دالان چندوجهی راهبردی شامل شبکههای ریلی، جادهای و دریایی که غرب چین را از طریق آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز جنوبی و ترکیه به اروپا متصل میکند، در حالیکه عمداً از روسیه و ایران عبور نمیکند.
این مسیر که بر تقویت اتصال منطقهای در سراسر اوراسیا تأکید دارد، با ابتکار «کمربند و جاده» چین همگرایی نزدیکی دارد. همچنین نشان میدهد که ترکیه، گرجستان، جمهوری آذربایجان و جمهوریهای آسیای مرکزی بهطور فزایندهای ترانزیت از طریق روسیه را از منظر ژئوپلیتیکی و اقتصادی پرریسک میبینند — بهویژه با توجه به تحریمهای غرب علیه مسکو — و در عین حال خود را بهعنوان پیوندهای حیاتی در معماری در حال تحول تجارت چین و اروپا جا میاندازد «مسیر ترامپ» قرار است نفوذ ترکیه را در سراسر «جهان ترک» گسترش دهد — عمدتاً به زیان ایران.
با ایجاد یک مسیر زمینی مستقیم به آسیای مرکزی از طریق جمهوری آذربایجان و دریای خزر، ترکیه جایگاه راهبردی خود را از قفقاز جنوبی تا شینجیانگ چین تقویت خواهد کرد.
برای دههها، تنها مسیر زمینی میان جمهوری آذربایجان اصلی و نخجوان از خاک ایران عبور میکرد — که بهطور پنهان هم منافع اقتصادی و هم نفوذ سیاسی به تهران میداد. با «مسیر ترامپ»، این وابستگی دیرینه ممکن است بهزودی از میان برود.
برای ایران این یک تحول ناخوشایند است، زیرا جمهوری آذربایجان برای چندین دهه به ترانزیت از طریق مناطق شمالی ایران برای رسیدن به برونبوم نخجوان متکی بوده است.
دکتر «امیل آودالیانی»، استاد روابط بینالملل در دانشگاه اروپایی تفلیس گرجستان، میگوید: «گشایش احتمالی مسیر ترامپ، ایران را نهتنها از درآمدهای کلان ترانزیتی بلکه از یک اهرم ژئوپلیتیکی مهم بر جمهوری آذربایجان محروم خواهد کرد.»
این تغییر پس از تحولات کلیدی منطقهای رخ داده است که جایگاه ترکیه را تقویت و در عین حال ایران را تضعیف کردهاند، از جمله جنگ قرهباغ ۲۰۲۰ و سقوط دولت سوریه در سال ۲۰۲۴.
منافع پیشبینیشده ترکیه از این دالان نه تنها ایران را به حاشیه میراند بلکه دو قرن نفوذ قدرتمند روسیه در قفقاز جنوبی را نیز تضعیف میکند. با وجود پیامدهای «مسیر ترامپ»، مسکو رسماً از توافقی که با میانجیگری واشنگتن انجام شد استقبال کرد، موضوعی که نگرانیهایی را در تهران درباره میزان قابل اعتماد بودن روسیه بهعنوان شریک ایجاد کرده است.
این نگرانی پس از آن شدت گرفت که تهران برداشت کرد مسکو در جریان جنگ ایران و اسرائیل در ژوئن نتوانست بهطور ملموس و فراتر از شعار و حرکات دیپلماتیک از جمهوری اسلامی دفاع کند؛ امری که سرخوردگی ایران از روسیه را عمیقتر ساخت.
توران غفارلی، پژوهشگر غیرمقیم در مرکز توپچوباشوف باکو میگوید که روسیه و ایران دغدغههای فوری متفاوتی دارند؛ اولی بر اوکراین متمرکز است و دومی در تلاش برای بازیابی از درگیری اخیرش با اسرائیل.
او گفت: «باید به یاد داشته باشیم که روسیه در آن درگیریها بهطور کامل از ایران حمایت نکرد بلکه بیشتر بهعنوان بازیگری عمل کرد که به دنبال آرامش بود، و نباید روابط عمیق روسیه با اسرائیل را فراموش کنیم.» وی افزود: «بعید است روسیه نگرانیهای ایران در منطقه را در اولویت قرار دهد.»
با این حال، ایران و روسیه نگرانیهای مشترکی درباره حضور بازیگران غیرمنطقهای — بهویژه ایالات متحده — و افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی دارند.
یغیا تاشجیان، کارشناس امور منطقهای در مؤسسه عصام فارس، میگوید نقش ترکیه در «مسیر ترامپ» آن را به «پل منافع ناتو در منطقه» تبدیل میکند و به این ترتیب نفوذ غرب را عمیقتر به آسیای مرکزی گسترش داده و جایگاه راهبردی ایران و روسیه را تضعیف میکند.
تهران مدتهاست که روابط نزدیک دفاعی و همکاریهای اطلاعاتی جمهوری آذربایجان با اسرائیل را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند. مقامات ایرانی باکو را متهم میکنند که امکان عملیاتهای جاسوسی و خرابکارانه اسرائیل را در امتداد مرز مشترکشان فراهم میکند — اتهاماتی که پس از جنگ ایران و اسرائیل در ژوئن شدت گرفت؛ جنگی که در آن ادعا شد جمهوری آذربایجان حمایت اطلاعاتی در اختیار اسرائیل قرار داده است.
هرچند باکو این اتهامات را رد میکند، برداشت در تهران روشن است: همسویی جمهوری آذربایجان با اسرائیل عمیقتر شده، روابط پرتنش موجود را بیش از پیش تحت فشار قرار داده و ترسها از نفوذ اسرائیل در مرزهای شمالی ایران را افزایش داده است.
نگرانیهای عمیق ایران درباره جداییطلبی در شمالغرب کشور، روابط تهران و باکو را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است. با بیش از ۱۸ میلیون شهروند ترکتبار آذری (تقریباً دو برابر جمعیت جمهوری آذربایجان)، ایران از حرکتهای جداییطلبانه در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بیم دارد. ایده «آذربایجان جنوبی» — که با لفاظیهای ملیگرایانه، رسانههای اسرائیل و اندیشکدههای نئوکانسرواتیو در واشنگتن و تبلیغ «آذربایجان بزرگ» تقویت میشود — اضطرابهای دیرینه در تهران را شعلهور میکند.
هشدارهای ایران و گامهای بعدی
در ۹ اوت، وزارت خارجه ایران رسماً از توافق صلح استقبال کرد، اما درباره «پیامدهای منفی» ناشی از «دخالت خارجی، بهویژه در نزدیکی مرزهای مشترک» هشدار داد.
در همان روز، علی باقری کنی، که تا سال گذشته معاون وزیر خارجه ایران بود و عضو شورای راهبردی روابط خارجی است، اعلام کرد که تهران «بهراحتی «مسیر ترامپ» را نادیده نخواهد گرفت» و درباره «تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم» آن بر روسیه و سایر کشورها هشدار داد. وی افزود: «ورود بیگانگان — بهویژه آمریکاییها — به منطقه برای پیشبرد منافع خود به زیان دیگران برای ایران و سایر کشورهای منطقه غیرقابل قبول است.»
بهطور جداگانه، علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر معظم انقلاب، هشدار داد که «مسیر ترامپ» «مرزها را جابهجا خواهد کرد» و ترامپ را بهخاطر تصور امکانپذیری مسیری که به نام اوست، مسخره کرد. ولایتی آن را «توطئهای» خواند که از سوی واشنگتن حمایت میشود و گفت که تهران باید تصمیمگیری کند «با یا بدون روسیه».
علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران، واکنش نشان داد و گفت تاریخ نشان میدهد که «هر کجا آمریکاییها حضور داشتهاند، تنش و ناامنی ایجاد کردهاند» و طبیعی است که ایران «اجازه ندهد امنیت مناطق مرزی ما به خطر بیفتد».
سؤال کلیدی این است که ایران در صورت تحقق «مسیر ترامپ» چگونه واکنش نشان خواهد داد.
در پاسخ به تعمیق همکاریهای راهبردی بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل — بهویژه در زمینههای نظامی و اطلاعاتی — ایران بهطور فزایندهای به ارمنستان بهعنوان وزنه مقابل در قفقاز جنوبی روی آورده است.
تقویت روابط با ایروان به یکی از مؤلفههای اصلی استراتژی منطقهای تهران تبدیل شده، بهویژه که جمهوری اسلامی با ترسهای فزاینده از محاصره ژئوپلیتیکی دست و پنجه نرم میکند.
در ۱۸ اوت، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، اولین سفر خود به ارمنستان پس از تصدی ریاستجمهوری را انجام داد و با نخستوزیر پاشینیان در ایروان درباره «مسیر ترامپ» گفتوگو کرد. در این سفر، دو کشور ده توافقنامه دوجانبه در بخشهای مختلف امضا کردند.
توران غفارلی گفت: «ایران به ارمنستان بهعنوان یک مسیر خروج در صورت محاصره کامل ناتو و آمریکایی-اسرائیلی نیاز دارد.» با این حال، در حالی که ایران ممکن است ارمنستان را شریک طبیعی خود در مقابل نفوذ رو به گسترش باکو، آنکارا و تلآویو بداند، مسیر سیاست خارجی ارمنستان پیچیدگیهای قابل توجهی ایجاد میکند.
با افزایش سرخوردگی نسبت به روسیه، بهویژه بهخاطر شکست روسیه در حمایت از ارمنستان در مواجهههای اخیر با جمهوری آذربایجان، ایروان فعالانه در پی تنوعبخشی به روابط خارجی خود است.
این امر منجر به گرایش قابل توجه به سوی غرب شده که به نوبه خود محدودیتی بر میزان پذیرش ایران توسط ارمنستان ایجاد میکند. همانطور که غفارلی اظهار داشت، ایروان احتمالاً «روابط دوستانه با ایران را برای حفظ تعادل حفظ خواهد کرد»، اما این کار را با احتیاط بیشتری انجام میدهد تا گزینه حمایت آتی آمریکا را نیز زنده نگه دارد.
دکتر شیرین هانتر، پژوهشگر افتخاری مرکز فهم مسلمان-مسیحی در دانشگاه جورجتاون و دیپلمات پیشین ایران پیش از ۱۹۷۹ مورد گام بعدی تهران در مواجهه با TRIPP اظهار داشت: «تا کنون، ایران کاری جز صدور هشدارهای توخالی یا کماهمیت جلوه دادن خطرات نکرده است».
او افزود: «برخی مقامات نیز گفتهاند که ارمنستان وعده داده است اجازه ندهد این مسیر منافع ایران را به خطر بیندازد. با این حال، ارمنستان در موقعیتی نیست که حتی اگر بخواهد، کاری برای کمک به ایران انجام دهد. دلیل موافقت ارمنستان با این توافق این بود که در جنگ با آذربایجان شکست خورد در حالی که همه بازیگران کلیدی، از جمله متحد تاریخیاش روسیه، سکوت کردند.»
آنچه «مسیر ترامپ» درباره قدرت نشان میدهد
«مسیر ترامپ» فراتر از یک پروژه حملونقل است — این یک بازی راهبردی با پیامدهای گسترده برای دینامیک قدرت منطقهای است. برای ایران، این طرح خطر محاصره توسط کشورهای دشمن یا همسو با غرب، محروم شدن از مسیرهای تجاری کلیدی و افزایش احساسات جداییطلبانه را به همراه دارد.
در همین حال، شرکای سنتی مانند روسیه و ارمنستان به نظر میرسد اولویتهای خود را دارند یا در مقابله با طراحیهای مورد حمایت آمریکا محدود شدهاند.
این پویش، الگوی گستردهتری را در سراسر «جهان جنوب جهانی» نشان میدهد — جایی که زیرساختها، دیپلماسی و «توافقهای صلح» توسط بازیگران خارجی قدرتمند شکل میگیرند و اغلب نیازها، صداها و نگرانیهای امنیتی کشورهای دیگر نادیده گرفته میشوند.
در حالی که «مسیر ترامپ» ممکن است برخی مزایای لجستیکی و تجاری به همراه داشته باشد، پیامدهای ژئوپلیتیکی آن واقعیت پیچیدهتری را نشان میدهد: جایی که قدرت، نه صلح، اغلب تعیین میکند منافع چه کسی در اولویت است.
در این محیط، واکنش تهران — از نظر بیانی قوی، اما از نظر عملی محدود — نشاندهنده معضل گستردهتر بسیاری از کشورهای جهان جنوب است که در تلاش برای ابراز حاکمیت خود در محیط بینالمللی هستند، محیطی که هنوز برای کشورهایی که با غرب همسو نیستند، چالشهای قابل توجهی ایجاد میکند.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید