احمد توکلی به روایت صادق زیباکلام/ دو واقعه که کمر دکتر توکلی را خم کرد

صادق زیباکلام فعال شاخص سیاسی کشور روایت‌های جالبی از آشنایی، ازدواج فامیلی و دو واقعه که زندگی مرحوم احمد توکلی را تحت تاثیر قرار داد را مطرح کرد.
کد خبر: ۱۳۱۹۰۳۸
|
۰۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۲ 24 July 2025
|
2297 بازدید

احمد توکلی به روایت صادق زیباکلام/ دو واقعه که کمر دکتر توکلی را خم کرد

درگذشت ناگهانی احمد توکلی فضای سیاسی و اقتصادی کشور را تحت الشعاع قرار داده چراکه این چهره شاخص سیاسی و اقتصادی کشور به واسطه گستره فعالیت های خود همیشه یکی از چهره های منتقد و صریح بود و مواضع جریان سازش طیف های مختلف سیاسی را تحت تاثیر قرار می داد.

گفتگوی صریح صادق زیباکلام با خبرنگار تابناک را درباره شخصیت، تاثیرگذاری و زندگی شخصی احمد توکلی بخوانید:

آقای دکتر، آشنایی شما با مرحوم احمد توکلی از کجا و چگونه آغاز شد؟

آشنایی من با مرحوم دکتر توکلی به سه بخش تقسیم می‌شود. بخش اول مربوط به دوران پیش از انقلاب است. ما حدود یک سال با هم در زندان قصر تهران هم‌بند بودیم. آن دوره، فرصت شناخت عمیق‌تری از شخصیت و باورهای همدیگر فراهم کرده بود.

بخش دوم، بعد از سال ۱۳۸۳ آغاز شد؛ زمانی که دختر من با پسر ایشان ازدواج کردند و به این واسطه، روابط خانوادگی نزدیکی با هم پیدا کردیم.

بخش سوم هم به پس از آن مربوط می‌شود؛ یعنی دوره‌ای که گرچه از نظر سیاسی از هم فاصله داشتیم، اما من همیشه فعالیت‌های ایشان را پیگیری می‌کردم و در جریان‌شان بودم.

شخصیت و رفتار دکتر توکلی را چگونه توصیف می‌کنید؟

اگر بخواهم واقعاً خلاصه کنم، باید بگویم دکتر توکلی یکی از صادق‌ترین، پاک‌دست‌ترین و درست‌کارترین چهره‌های سیاسی کشور بعد از انقلاب بود.

شاید در بسیاری از کشورها، مثلاً در ترکیه یا مالزی یا حتی کشورهای غربی، وقتی یک سیاستمدار از دنیا می‌رود، پاک‌دستی‌اش به‌ عنوان ویژگی اصلی مطرح نشود. اما در کشور ما، متأسفانه، این مسئله بسیار اهمیت پیدا می‌کند. واقعاً باید بگویم که دکتر توکلی هیچ‌گاه از موقعیت سیاسی و قدرتی که داشت، حتی ذره‌ای، برای منافع شخصی یا خانوادگی استفاده نکرد. 

از سال ۱۳۸۳ که با خانواده‌اش نزدیک‌تر شدم، دیدم که نه برای پسرانش، نه دخترانش، نه برای عروس‌ها و نه دامادهایش هیچ شغلی، سمتی یا امتیازی در دستگاه‌های دولتی نگرفت. هر موفقیتی که فرزندانش داشتند، تماماً به توانایی‌های خودشان مربوط بود و نه به نفوذ پدرشان.

آیا در تمام این سال‌ها، نشانه‌ای از تخلف یا سوءاستفاده در کار ایشان دیده‌اید؟

ابداً. ایشان ۴۶ سال در عرصه سیاست کشور فعال بود. اگر کوچک‌ترین تخلفی در پرونده ایشان وجود داشت، بی‌تردید مخالفانش آن را رسانه‌ای می‌کردند. اما هیچ‌گاه چنین چیزی رخ نداد. حتی یک مورد کوچک هم نبود. من با قاطعیت می‌گویم که از نظر مالی، بهره‌برداری شخصی، رانت، فساد و امثالهم، هیچ موردی وجود نداشت.

شما و دکتر توکلی از نظر سیاسی در دو سوی متفاوت قرار داشتید. آیا این مسئله تأثیری بر روابط‌تان داشت؟

خیر، ما واقعاً پذیرفته بودیم که با هم مخالفیم. ایشان یکی از رهبران اصولگرا بود و من یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب. اما همیشه حرمت یکدیگر را نگه می‌داشتیم. در دوران اصلاحات، با تمام وجود در آن جریان فعال بودم و ایشان نیز تمام‌قد در جناح مقابل ایستاده بود. با این حال، هیچ‌گاه به بی‌احترامی یا نزاع سیاسی کشیده نشد. روابط ما همیشه محترمانه و انسانی باقی ماند.

البته گاهی گلایه‌هایی داشت. مثلاً می‌گفت: «این چه حرفی بود که زدید؟ این موضع‌گیری خاتمی چه مبنایی دارد؟» اما من سعی می‌کردم وارد جدل نشوم و با احترام گوش بدهم.

آیا در زندگی شخصی دکتر توکلی اتفاقاتی بود که بر او تأثیر عمیق گذاشته باشد؟

بله، دو اتفاق مهم؛ اولی، فوت پسر دومش بود که در دهه سوم زندگی اش به دلیل ناراحتی کبدی از دنیا رفت. واقعاً دیدم که بعد از این اتفاق، پشت دکتر توکلی خم شد. او آدم بسیار مقاومی بود، اما این واقعه واقعاً او را شکست.

دومی، عملکرد دولت محمود احمدی‌نژاد بود. دکتر توکلی پیش از انقلاب در دانشگاه پهلوی شیراز رشته مهندسی برق و الکترونیک می‌خواند. ورود به آن دانشگاه بسیار سخت بود. دروس زیادی به زبان انگلیسی تدریس می‌شد. اما بعد از دستگیری، درسش نیمه‌کاره ماند. پس از انقلاب، در دانشگاه شهید بهشتی اقتصاد خواند و بعدها دکترای اقتصادش را از دانشگاه ناتینگهام انگلستان گرفت. 

همین تحصیلات اقتصادی باعث شد که دکتر توکلی عمق فاجعه‌ای را که سیاست‌های اقتصادی احمدی‌نژاد بر کشور تحمیل می‌کرد، کاملاً درک کند. اما چون احمدی‌نژاد محصول جریان اصولگرا بود و محبوبیت داشت، دکتر توکلی نمی‌توانست آن‌طور که باید و شاید در سال‌های اول از او انتقاد کند. این مسئله واقعاً سلامت روانی و جسمی ایشان را تحت‌الشعاع قرار داد و بعد از آن هشت سال، احساس می‌کردم دیگر آن نشاط و توان پیشین را ندارد.

در مورد ازدواج فرزندانتان، و بعد از آن جدایی، چطور؟ این مسئله چه تأثیری روی روابط شما و دکتر توکلی گذاشت؟

سارا، دختر من، در نوجوانی و جوانی بسیار حزب‌اللهی بود. در بسیج دانشگاه فعال بود، راهیان نور می‌رفت، مسئول بسیج بود. با این حال من، به عنوان کسی که تمام سلول‌هایم لیبرال است، هیچ‌وقت مانعش نشدم و نگفتم "نرو" یا "نکن".

آشنایی سارا با زهیر، پسر دوم دکتر توکلی، کاملاً اتفاقی و از طریق کار در روزنامه همشهری بود. زهیر طلبه بود، سال‌ها در قم درس خوانده بود، ولی بعد طلبگی را رها کرده بود. در همشهری، مسئول صفحه جبهه و جنگ بود و سارا هم، به‌ خاطر تسلط به زبان انگلیسی، مقالات ترجمه می‌کرد. در همان فضا با هم آشنا شدند، و واقعاً یک دل نه صد دل عاشق هم شدند.

نکته جالب اینکه نه من و نه دکتر توکلی اصلاً در جریان این آشنایی نبودیم. بعدها که فهمیدیم، هر دو قبول کردیم. دکتر توکلی گفت: "پدرش را از زندان می‌شناسم، آدم متدینی بود، همان‌قدر برای من کافی است."

متأسفانه بعد از ده سال، ازدواج‌شان به جدایی انجامید. اما نکته مهم این است که برخلاف عرف رایج که خانواده‌ها یکدیگر را مقصر می‌دانند، من و دکتر توکلی هر دو تلاش کردیم جلوی این جدایی را بگیریم. اما وقتی دیدیم تصمیم‌شان جدی است، پذیرفتیم. حتی روابطمان بهتر هم شد. هنوز هم در اعیاد و مناسبت‌ها، رفت‌وآمد و احترام متقابل برقرار بود.

از نوه‌تان یحیی (حسین‌علی) هم چیزی گفتید...

بله، نوه‌ام، یحیی، کلاس دهم است. چون علاقه زیادی به مرحوم آیت‌الله منتظری دارم، از دخترم سارا و پدرش، زهیر، اجازه گرفتم که او را "حسین‌علی" صدا بزنم. خدا رحمت کند دکتر توکلی را، یکی‌دو بار پرسیده بود که چرا صادق یحیی را حسین‌علی صدا می‌زند؟! سارا و زهیر مانده بودند که چه جوابی بدهند.

دکتر توکلی در ماجرای زندان شما هم نقش داشت؟

واقعاً شاید هیچ‌کس باور نکند، ولی وقتی من سال گذشته به زندان افتادم، یکی از کسانی که بیشترین تلاش را برای آزادی من کرد، مرحوم توکلی بود. با افراد مختلف تماس گرفت، نامه نوشت، واسطه شد، چهره‌های تأثیرگذار را واسطه کرد. هیچ‌کس باورش نمی‌شد که دکتر توکلی، برای پدرِ عروسِ سابقش، این‌گونه به آب و آتش بزند. ولی این کار را کرد. این بزرگ‌منشی و انسانیت او را می‌رساند.

اگر بخواهید دکتر توکلی را در یک جمله توصیف کنید؟

می‌گویم: به پاک‌دستی دکتر توکلی آن‌قدر اعتماد داشتم که شاید به خودم نداشتم.» هیچ تخلفی از او ندیدم. حتی وقتی بعضی‌ها به حضور او در دادستانی بهشهر و بعد مشهد در اوایل انقلاب اشاره می‌کردند، می‌گفتم: "در آن مقطع (سال ۵۹ تا ۶۱) اصلاً نمی‌شود قضاوت دقیق کرد. آن دوره، دوره‌ای بسیار پیچیده و پرتنش بود. ترورها، انفجارها، خشونت های دوطرفه... در چنین فضایی، قضاوت تاریخی باید منصفانه باشد.

گفتگو: مهتاب بهرامی آسترکی

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا موافق ساخت بمب اتم هستید؟
الی گشت