تفاوت ما با شما همین هاست، خانم فرشته حسینی!

خانم فرشته حسینی، فاصلهٔ میان ما و شما، همان است که خود به زبان آوردهاید: شما درد را نقش زدید، ما خونِ درد را نوشیدیم. شما بر پرده نقرهای سینما، زخمها را بازی کردید؛ ما در کوچههای تنگِ زندگی، زخمخورده، نفس کشیدیم.
تفاوت دوم را نیز خود در واژههایتان پنهان کردهاید: ما ماندیم. مثل درختی که ریشههایش را توفانها میسایند، اما هرگز از خاکِ خود نمیرود. ماندیم و تحمل کردیم، صبوری کردیم، و آنان که جانهایشان را بر سرِ وفا نهادند، گرچه شاید پاسشان را به تمامی ندادیم، اما هرگز کفرانِ نعمتِ وجودشان را هم نکردیم. اما شما ( در اینجا به معنای فردی اصالتا افغانستانی) وطن را رها کردید. به سرزمینی پناه بردید که آغوشش را برایتان گشود، و سپس، بر خاک مزار همان مهربانی، خیانت کاشتید.
کاش از این هم میگفتید که این خاکِ میزبان، خود شما را بر کدام قلهها نشانده است و به کجاها رسیدهاید. دستمریزاد، تلاش خودتان بوده است. اما بیبن این سرزمین، بارور نشدهاید. این را هم میشد بگویید.
کاش، حتی به اندازهٔ یک نفس، از هموطنانِ افغانستانی خود میپرسیدید: "نمکِ این دیار را خوردید، چرا نمکدانش را شکستید؟"
از درد مشترک گفتید. دردِ مشترکِ ما، صدایِ نالهی مادری است که نوزادِ دوماههاش در آتشِ تیرها و موشکهای میهمانانِ دشمن دوست، سوخت و خاکستر شد. دردِ مشترکِ ما، چشمانِ منتظرِ پدری است که درست در لحظهی تولدِ دخترش، به خاک افتاد و هرگز چهرهی گلگونهی او را ندید. دردِ مشترک؟ ... درد در بازیگری، فقط شکل دارد و بازیگران واقعی درد، همان درد ملموس، هموطنان ما بودند. شاید ریزپرندهها و پهپادها دست خودشان بود، به خانههای مردم فرود نمیآمدند. چه کسی آنها را به سمت ما روانه کرد؟ یادی هم از آنها بکنید. خانم بازیگر، آنها که شهید شدند، آنان که جان دادند، نه تندیسهای بیروحِ یادبود، که گوشت و خونِ ما بودند.
ساز دوستی و طبل دشمنی!
خانم حسینی، دلِ آدم از سرگردانیِ انسانها در هر کجای دنیا، به تنگ میآید، این را میدانم. اما هموطنان شما بر قلبِ همان کسی زدند که آغوش امنی برایشان شده بود. مسأله فقط جنگ نیست، چیزهای دیگری نیز هست. از جرمهایی که در این سالها در حوزههای اجتماعی بر ما رفت، چیزی نمیگوییم. اما شما حتما به خاطر دارید و کاش دو کلمه نیز از همان خاطرهها میگفتید. راستش ما با آن همه شعار برادری و همزبانی و همدلی، اما هنوز در عجبیم از این نسبت. ما ساز دوستی نواختیم و ایشان بر طبل دشمنی کوبیدند.

بر اساس رسم افغانستانی ها...
یک بار، از دایرهٔ افغانستانیبودن بیرون بیایید. خود را جای ما بگذارید. ببینید اگر میهمانی، نه فقط ناسپاسی کند، که آتش به خانهٔ میزبان بزند، چه میکنید؟ شما بهتر میدانید که رسمِ افغانستانیها چیست. در بدو ورود، هدیهای اگر میهمان آورده باشد از او قبول نمیکنند، —یعنی صرفا مشتاقِ پذیراییاند. همچنین، رسمِ شماست که پس از پایانِ میهمانی، از میزبان سپاسگزاری میکنید. رسم دیگر هم که فراموشتان نشده است. به موقع، میهمانی که تمام شد، باید برگردید خانهتان. اما ما، نه در آغاز، انتظار هدیهای داشتیم، و نه در پایان جز قدرناشناسی دیدیم. پایان میهمانی هم که فرا رسیده.
رسمِ میهمانی این نبود. رسمِ میهمانی، قدردانی است، نه خیانت. رسمِ میهمانی، ماندن تا زمانِ مقرر است، نه آنکه آتش به خانهی میزبان بزنی. ما صفهای نان را با میهمان تقسیم کردیم، اما او زیرِ همان سفره، بمب کار گذاشت. به رسمِ خودتان و سرزمین افغانستان هم که شده، بدانید: میهمانی تمام شده است. خیلی وقت است که تمام شده است.
از این سو به داستان بنگرید
ما خود را جای مهاجران میگذاریم و سرگردانیشان قابل درک است. —حالا شما خود را جای ما بگذارید. میلیونها نفر، همسفرهٔ ما بودند، تا روزی که از زیرِ همان سفره، آتش برافروختند. اگر این اتفاق برعکس بود، چه میکردید؟
ما دلسوزِ افغانستان هم هستیم—همسایهای که آبادیش به آبادیِ ما گره خورده. اما شما همان کلاهی را که بر سر دارید قاضی کنید و حکم دهید. این نوشته نه از سر نژادپرستی که از سر درد است. نوشته روز گذشته مان را هم بخوان که ببینی کدامیک از ما یک طرفه به قاضی رفته ایم.
کسی که نگرانِ بازگشتِ برقعِ سیاه بر سرِ زنانِ سرزمینش است، باید بپرسد: چه کسانی عاملِ این اخراجها شدند؟ آنان که در این سرزمین آزادی را چشیدند، در شرایطی که خودِ ما هنوز درگیرِ حرف و حدیثهای بسیار در همین حوزهایم؛ آنان که نان خوردند و پول بردند، در حالی که ما در تحریمهایی بیمانند، زجر میکشیدیم. و آنان که از همین خانه خودمان، دست راست اسرائیل شده بودند و ما شوخی شوخی به دست همانها کشته میشدیم. دو کلمه با آنها هم سخن میگفتید کاش.
انصاف دهید. از هر زاویه که این سخنان را بخوانید، حق با ماست. هرچند این روزها، هر حرفی که بزنی، مخالفی دارد—یکی تو را نژادپرست میخواند، یکی طرفدارِ افغانها. اما ما تلاشمان این است که حق را بگوییم —گاهی صریح، گاهی در لفافه—اما بالاخره میزنیم. چون سکوت، خیانت است به خونِ آنان که برای این خاک جان دادند.
شما که داغها را از آنسو بر شمردید، از داغهای سرزمینی که سی سال هوایش را زیسته اید، چیزی نگفتید. انتظاری هم نیست. نیازی هم نیست. قابل درک است؛ با آن حرفها، بیشتر در تیتر یک ها می مانید.
مهدی محمدی کلاسر - دبیر اجتماعی تابناک
در ایران به دنیا اومدی
پیشرفت کردی و بازیگر شدی
زبان انگلیسی یاد گرفتی
همسر بازیگر ایرانی شدی
وضعت هم خوبه خدا رو شکر
حالا که کلاه افغانی گذاشتی و اینقدر تعلق خاطر به کشورت داری، لطف کن برگرد و همسایه شرقی ما رو آباد کن... ممنونیم فکر کنم به اندازه کافی ایران و ایرانیان بهت کمک کردن... کافیه؛ مهمونی تمام شد.
اگر یه خارجی در ایران بدنیا بیاد دلیل بر ایرانی بودن نیست
حتماً باید پدر یا مادر ایرانی باشند تا ایرانی تلقی بشن
ادبیات ما عوض بشه
شرم به همی شما که از یک ریشه اید چه با مجوزتون چه بدون مجوزتون دستتون به خون ما آلودست
لطفاً برید مصاحبه ش رو گوش کنید
وچه بسیاری از دانش اموزان ودانشجویان که دردانشگاه ها شهیدشدند.
زاده شدن در کشوری که ذات و خون و ریشه ت رو عوض نمیکنه که۰۰۰۰بسته زیادی هم خوردید برگردید افغانستان
کاملا درست
برای همین نمیره
خب خانم حسینی به فک و فامیلت که غیرقانونی اومدن گفتی چرا غیرقانونی اومدین که الان زبونت درازه
ولی این خانم با حرف هاش اجر هم کیشای خودش رو هم از بین می بره
و البته باید به این اقا نوید هم که اینقدر سنگ پدرخانمش رو به سینه میزنه ، گفت بشین سرجات
، هم وطن ایرانی من
آتشی که به جان کشور ما افتاد و بسیاری از عزیزان مان را از ما گرفت به خاطر نفوذی ها بود . اما در درجه اول نفوذی هایی که در درون حکومت خودمان تا بالاترین درجه ها نفوذ کرده اند و از طرفی با مواضع تند و آتشین و خلاف منافع ملی بر اسرائیل پاس گل می دهند تا این رژیم کودک کش به ایران حمله کند و همچنین گرای تمام مسئولین و و دانشمندان هسته ای کشور را با ذکر جزئیات به اسرائیل داده اند . در درجه دوم معدودی اتباع بیگانه و افراد عادی ایرانی هستند که به استخدام موساد در آمدند . اما در نوشته شما به گونه ای مطرح شده است که انگار مقصر اصلی شروع جنگ غافلگیری مسئولان ما و ... افغانی ها بوده اند. چگونه و با چه منطقی حضور کمتر از یک درصدی مهاجرین افغان در بین مزدوران اسرائیل را شاهدی بر نمکدان شکستن کل مهاجرین افغانی آورده اید اکثریت افغانی ها افراد نجیب و شریف هستند که از بد حادثه به ایران پناه آورده اند و شایسته نیست که به خاطر جرم اقلیتی کل آنها را مورد طعن و توهین قرار دهیم . زنهار که خشونت نژادی و نادیده گرفتن حقوق انسانی این میهمانان آئین مهمان دوستی و دفاع از مظلوم که از شاخصه های تمدن ایرانی است را از بین ببرد.
ادعای فرشته بودن و مهمون نواز بودنتونم همه رو خفه میکنه. همچین میگید سرسفره ما بودین که انگاری شما خرج زندگیه افغانهارو میدین واین خود مهاجران نیست که با انجام کارهای خیلی سخت نون حلال سرسفرشون میبرن همچینم میگید نمک نشناسهای قاتل که انگار کل افغانهای ایران مزدوراسراییل بودن و بمب هوا کردن خودتون از نوشته هاتون خندتون نمیگیره؟
ایران دیگر نمی تواند خیانتکاران را تحمل کنید
به کشورت برگرد تو که اینقدر برای آن دلت می سوزد
ایران جای شما نیست
خیلی بی چشم و رو هستید
نمک را خوردید و نمکدان را شکستید
خیلی زودتر باید شماها را بیرون می کردند
قبلا خیلی مهربونتر بودیما
الان من خودم میترسم گردن بگیرم ایرانی بودنمو
واقعا شما فکر میکنید افغانستانی خیانت کرد به ما
من تو شهر خودم نمیدونم خونه شهردارم کجاست
اونوقت اون مظلوم ها از دنیا بی خبر میدونستنند سرهنگ های ما کجان؟؟؟!!!!
یکم فکر کنیم ؟!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
بعد حمله کنیم تیکه پارشون کردن دولتو مردممون این مظلومارو
اخراج خانم حسینی و دور وبری هاش
مردم عادی رو نگاه نکن
جاسوس هاشون خیلی زیاد اند و وارد به کارشون
تو خونه شهردار رو بلد نیستی چون جاسوس نیستی چون کسی پشتت نیست
داعش ها اکثرا افغاني بودند
گروه فاطمیون هم افغاني بودند
به اینها پول بده بگو سر بیارند
هر جور شده برات میارن
حتما باید برات پیش بیاد و اعضای خانواده ات جلوت تکه تکه بشن تا باور کنی
شمارهارو از همه دنیا دارن بیرون می کنن بس نمک به حرومید
المن داره احارج می کنه
ایران پاکستان هم شروع کردن به اجراخ
افعانی ذات ندارد!
فکر کنم باید بری معنی ذات و سرچ کنی
من پدرم کلید دخل و مغازش دست افغانستانیا میده به پسر و برادرش نمیده
اگه افغانی عرضه اباد کردن داشت کشور خودشو اباد میکرد
اومده از اب و خاک این کشور استفاده کرده پول دراورده فرستاده کشورش اونم چی ریال رو چنج کرده به دلار فرستاده یعنی ارزش ریال رو هم پایین اورده بعد
رو سر مردمش بمب ریخته الان طلبکاره ازین خاک
یه افغانی توش نبود
هری
افغانی افغانی هست حالا میخاد ایران بدنیا بیاد یا آلمان
بی ذات و نمک نشناس
چقدر ببو هستی اگه اهل ایمان بودن از کشور خودشون دفاع میکردن و شهید می شدن مثل اینکه تو بچه ات در حال مرگه بیای بچه من و نجات بدی این عقل سالم نیست تروریستان
ما بر سر یک سفره با میهمان نشستیم تا آنکه میهمان آتش به زیر سفره انداخت
زنده باد ایرانم . زنده باد وطنم. زنده باد مرم صبور و مهربان ایران.





