به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن هم با حمایت صریح و همهجانبه آمریکا، بیش از آنکه یک درگیری متعارف نظامی باشد، نمود بارز جنگ ترکیبی هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران است. هدف اصلی این جنگ، نه صرفاً ضربهزدن نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی، و جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقهای و جهانی است.
در این میان، ملت ایران با تبعیت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نیروهای مسلح، پاسخ کوبندهای به این تجاوز دادند و بار دیگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوری اسلامی راهی جز عقبنشینی ندارد.
با وجود این پیروزی، اهمیت «جهاد تبیین» بیش از همیشه احساس میشود؛ چراکه شناخت ابعاد این جنگ و افشای سیاستهای پنهان دشمن، نقشی کلیدی در حفظ هوشیاری جامعه و انسجام ملی ایفا میکند.
ابراهیم متقی پژوهشگر علوم سیاسی، استاد حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل بینالملل، در گفتگویی تفصیلی تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدفگذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت را ارائه داد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
آغاز جنگ و نابرابری راهبردی
ابراهیم متقی در گفتوگو با ایسنا، در تحلیل خود از شرایط منطقه پس از برقراری آتشبس میان ایران و اسرائیل، اظهار کرد: فضای موجود در این جنگ تحمیلی جدید، فضایی کاملاً نابرابر از نظر راهبردی، ژئوپلتیکی و همچنین در الگوی رفتار قدرتهای بزرگ با ایران است.
وی ادامه داد: نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، شورای امنیت و بسیاری از نهادهای مشابه، نتوانستند نقش خود را در مسیر صلحسازی ایفا کنند. همواره این تصور وجود داشته که صلح میتواند از مسیر نهادهای بینالمللی و حقوق بینالملل برقرار شود. حتی این اندیشه، زیربنای ایجاد جامعه ملل در سال ۱۹۱۹ بود؛ آنجا که شعار «یکی برای همه و همه برای یکی» سرلوحه قرار گرفت.
مظلومیت راهبردی ایران
متقی تصریح کرد: در فضایی که ایران هدف تهاجم نظامی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم اسرائیل قرار گرفت، قدرتهای بزرگ صرفاً نظارهگر بودند. به این ترتیب، نهتنها ایران از حمایت نهادهای بینالمللی برخوردار نشد، بلکه فضایی پدید آمد که اندیشه امید به نهادهای بینالمللی — که زیربنای تفکر ایدهآلیسم است — کارکرد خود را از دست داد و ایران در وضعیت «مظلومیت راهبردی» قرار گرفت.
وی افزود: این جنگ تحمیلی نشان داد که ایران در چنین شرایطی با «تنهایی ژئوپلتیکی» روبهرو است و برای تأمین امنیت خود نیازمند سازوکارهایی است که بتواند ضریب امنیت ملی را افزایش دهد؛ هدفی که یا از مسیر قدرت حاصل میشود یا از طریق اقدامات مؤثرتر در قالب ائتلافهای منطقهای و بینالمللی.
صلح از منظر موازنه قدرت و بازدارندگی
استاد حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که «صلح چگونه حاصل میشود؟» گفت: این مسئله بستگی دارد به اینکه ما چگونه میاندیشیم. ترامپ و نتانیاهو بر مبانی اندیشه رئالیستی تکیه دارند. رئالیسم، مکتب سیاست قدرت است. اگر از این زاویه نگاه کنیم، صلح زمانی بهدست میآید که شما از قدرت کافی برخوردار باشید و بتوانید موازنه برقرار کنید. یعنی در صورتی که در وضعیت کنونی، موازنه قدرت شکل گرفته بود، هرگز تهاجم نظامی به کشور ما صورت نمیگرفت.
متقی خاطرنشان کرد: نظریه دوم این است که برای صلحسازی باید بازدارندگی ایجاد کرد. بازدارندگی شاخصهای مشخصی دارد؛ به این معنا که تنها زمانی میتوانید بازدارندگی را محقق کنید که طرف مقابل ریسک اقدام نظامی علیه شما را نپذیرد. اما اگر طرف مقابل چنین ریسکی میکند، نشان میدهد ابزارهای لازم برای بازدارندگی وجود ندارد.
عدم اتکا به نهادهای بینالمللی
وی ادامه داد: روش دیگری نیز مطرح است که من آن را نمیپذیرم، زیرا تاریخ نشان داده هر کشوری که حمایت اصلی خود را بر نهادها و حقوق بینالملل استوار کرده، با چالشهای امنیتی روبهرو شده است. بنابراین بحث امروز ما این است که چگونه میاندیشیم.
متقی تصریح کرد: البته روش دیگری هم وجود دارد و آن، همکاریهای منطقهای است. اروپا پس از جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسید که باید از نبردهای قرن نوزدهم و جنگهای جهانی اول و دوم عبور کند و به سمت اعتمادسازی و درک متقابل برود. برای ایجاد چنین درکی، به همکاریهای اقتصادی و همچنین ایجاد نهادهای مشترک پولی، امنیتی، دفاعی و اقتصادی روی آورد. به این ترتیب، میتوان گفت چهار مدل برای صلحسازی وجود دارد.
دیپلماسی و نیاز به پشتوانه قدرت
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که «در شرایط کنونی، اولویت ما باید دیپلماسی باشد یا ارتقای توان دفاعی؟» تصریح کرد: دیپلماسی زمانی به حرکت درمیآید که پشتوانه قدرت داشته باشید؛ یعنی یا قدرت نظامی، یا قدرت امنیتی و یا قدرت تکنولوژیکی. اگر این قدرتها وجود نداشته باشد، دیپلماسی اساساً نمیتواند پیش برود؛ به همین دلیل بود که ترامپ اعلام کرد دیگر نیازی به مذاکره با ایران نمیبیند، زیرا وی معتقد بود ایران قدرت خود را از دست داده و ابزاری برای مذاکره ندارد.
وی ادامه داد: از نگاه آنها، آمریکا توانسته ضربات تعیینکنندهای به تأسیسات هستهای ایران وارد کند و وقتی شما کالایی برای مبادله نداشته باشید، اساساً مذاکرهای هم در کار نخواهد بود. واحدهای سیاسی زمانی دیپلماسی را در دستور کار قرار میدهند که میان مطالبات و قابلیتهای خود نوعی موازنه برقرار باشد. اگر این موازنه برهم بخورد، طبیعی است که میزان اثربخشی کنشهای ارتباطی بهشدت کاهش مییابد.
پایداری اقتدار سیاسی ایران
متقی درباره میزان موفقیت دشمن در دستیابی به اهداف خود از حمله به ایران، اظهار کرد: غربیها خود اذعان دارند که نقطه ثقل اقتدار سیاسی ایران همچنان برقرار است. در واقع، گروههای شهروندی همچنان در حال بهرهمندی از خدمات مختلف اجتماعی هستند و این نشاندهنده استمرار اقتدار مرکزی کشور است. هرچند بخشی از تأسیسات ما هدف حملات نظامی قرار گرفته، اما ساختار اقتدار ایران همچنان پابرجاست و علاوه بر قابلیتهای ترمیم، اثرگذاریهای لازم را نیز دارد.
دیپلماسی موجود؛ ناکام در بازدارندگی و شناسایی فریب دشمن
وی ادامه داد: در این وضعیت، ما باید حوزه قدرت خود را با دیپلماسی چندبعدی جدید پیوند بزنیم. دیپلماسی موجود تاکنون نتوانسته مانع وقوع جنگ شود، عملیات فریب دشمن را بهخوبی شناسایی یا کشورهای مهاجم را محکوم کند. با این حال، امید میرود شرایطی فراهم شود که کارگزاران عرصه دیپلماتیک بتوانند مجموعهای متنوع از کنشهای ارتباطی را شکل دهند، اهداف مشترکی به وجود آورند و جایگاه تازهای برای ایران در ارتباط با امنیت بینالمللی تعریف کنند.
متقی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی، ایران خواهد توانست به یک عامل بازدارنده در برابر اقدامات آمریکا و اسرائیل تبدیل شود.
نقش بازیگران بزرگ در تعادل منطقهای
وی با اشاره به اینکه «بازیگران بزرگی در عرصه بینالملل حضور دارند که از توانمندی لازم برای تأثیرگذاری و ایجاد تعادل برخوردارند»، اظهار کرد: برای مثال باید بررسی کنیم که چین چه برداشتی از روابط خود با ایران دارد، چگونه میخواهد نیازهای انرژی خود را تأمین کند و در موضوع کریدورها چه برنامهای دارد. همچنین باید دید در شرایط بحرانی، چه سیاستی اتخاذ میکند که به کاهش بحران کمک کند.
متقی افزود: فعلاً در وضعیت جنگی و در شرایطی که بازیگران منطقهای مشغول عادیسازی روابط با آمریکا و سیاست بینالملل هستند — و از دیدار ترامپ از کشورهایشان تنها چند ماه میگذرد — نمیتوانیم بهراحتی وارد این مدار شویم. با این حال، باید بررسی کنیم کدام بازیگران میتوانند از ما حمایت کنند. بازیگری که قدرتمند باشد اما توان یا اراده حمایت از شما را نداشته باشد، طبعاً مطلوبیت چندانی برای کشور نخواهد داشت.
وی تصریح کرد: بنابراین، بحث اصلی این است که باید وارد مدارها و فضاهایی شویم که امکان نقشیابی حمایتی برخی قدرتهای بزرگ فراهم شود تا بتوان سطح جدیدی از تعادل را در محیط راهبردی ایجاد کرد.
دستاوردهای جنگ و آموزههای راهبردی
استاد حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره دستاوردهای جنگ برای کشورمان بیان کرد: جنگ میتواند آموزههای مهمی برای ما به همراه داشته باشد. اولین آموزه این است که هرگونه راهبرد کشورهایی مانند ایران باید مبتنی بر دو امر بنیادین باشد. اول، راهبرد باید بر پایه شکلی از موازنه قدرت استوار باشد؛ و موازنه یعنی داشتن برتری؛ قدرت، مفهومی چندبعدی است و باید در ابعاد نظامی، اطلاعاتی، حفاظتی و اقتصادی تأمین شود.
وی افزود: وقتی در حوزه اطلاعاتی و حفاظتی، همچنان بر چارچوبهای ذهنی و رویکردهای چهار دهه قبل تکیه کنیم، نمیتوانیم امنیت حال و آینده را تضمین کنیم. بنابراین، نیازمند تحولی در ابزارها و الگوهای کنش ارتباطی هستیم.
متقی محور دیگر را همبستگی ملی دانست و گفت: جامعهای که دچار دو قطبی شده و هر گروه فقط خود را میبیند و در هر تغییر دولتی، موج گستردهای از تغییرات در وزارتخانهها رخ میدهد، یعنی تعادل معطوف به امنیت ملی وجود ندارد و به جای «برای وطن»، اولویتها معطوف به جناحها میشود. اما وقتی وطن و پرچم عامل همبستگی باشد، میتواند نقش بازدارندگی مؤثری ایفا کند.
وی ادامه داد: ما هنوز واقعیتهای تحول نسلی را درک نکردهایم و تصور میکنیم میتوانیم با همان شیوههای دوران نسل اول انقلاب و جنگ تحمیلی ادامه دهیم. در حالی که نسل جوان امروز، شرایط جدیدی ایجاد کرده و جابجایی قدرت به درستی صورت نگرفته است. ما به یک پوستاندازی ذهنی و رفتاری نیازمندیم که محور آن حفظ تمامیت ارضی و وطن باشد، نه جناحگرایی.
لزوم افزایش همبستگی ملی
متقی ادامه داد: زمانی که فضای سیاسی، اجتماعی و انتخاباتی به سرعت دوقطبی میشود و تحمل پذیرش نظرات متفاوت کاهش مییابد و حتی دیدگاههای دیگران تحقیر یا مورد حمله قرار میگیرند، امکان افزایش ضریب همبستگی ملی بسیار کم میشود. بنابراین، ضروری است ذهنیت خود را تغییر دهیم؛ به عبارت دیگر، باید چشمها را بشوییم و از زاویهای تازه به مسائل نگاه کنیم.
وی تأکید کرد: اگر این تغییر رخ دهد، همبستگی ملی حفظ خواهد شد. ما باید اندیشه وطن را جایگزین جناحبندیها کنیم و آن را تقویت کنیم تا بدین وسیله احساس کنیم هویت قویتری داریم.
ضرورت وفاق ملی و گفتمانسازی پساجنگ
وی درباره ضرورت گفتمانسازی در دوران آتشبس یا پساجنگ تصریح کرد: در شرایط کنونی، تنها کابینه یا یک جناح خاص نیست که مورد تهدید قرار گرفته، بلکه استقلال، امنیت و تمامیت ارضی کشور به مخاطره افتاده است. بنابراین، اندیشه وفاق ملی که آقای پزشکیان مطرح کرده است، باید بیش از پیش به صورت عملیاتی دنبال شود. این اندیشه مبتنی بر همبستگی است و میتواند زیرساختهای لازم برای عبور از دو قطبی شدن را فراهم کند.
احتمال تکرار حمله اسرائیل و آمادگی دفاعی
این استاد دانشگاه درباره دلایل مطرح شدن احتمال حمله مجدد رژیم اسرائیل به ایران، خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی باید وضعیت ضریب قدرت تاکتیکی ما و الگوی رفتاری اسرائیل و آمریکا را به دقت بررسی کنیم. برخی تصور میکنند چون ترامپ اعلام کرده ایران قدرت اصلی خود را از دست داده، دیگر نباید منتظر جنگ جدید باشیم؛ اما باید تاریخ رفتارهای تاکتیکی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و کنش اسرائیل را دوباره مرور کنیم.
هژمونی آمریکا تهدیدی برای نظم جهانی
وی افزود: هژمونی آمریکا تهدیدی برای نظم جهانی و امنیت مالی است و قدرتیابی اسرائیل نیز برای ما تهدید محسوب میشود. در همین دوران آتشبس، آمریکا کمکهای تسلیحاتی مهمی به اسرائیل کرده است؛ از جمله ۵۰۰ میلیون دلار تجهیزات پیشرفته برای موشکهای هوشمند در اختیار اسرائیل قرار داده است. با این حال، ایران نیز از قابلیتهای ابزاری لازم برخوردار است و اگر بتواند در چارچوب دفاع مشروع کنش متقابل انجام دهد و نیازهای عمومی جامعه از جمله آب، برق، مواد خوراکی و بنزین را تأمین کند، تحقق بقا و تابآوری کشور به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
فرصتهای ایران برای بازدارندگی
متقی درباره فرصتهای ایران برای بازدارندگی و حتی ابتکار عمل در برابر دشمن، اظهار کرد: الان کشور در یک فضای تنگنای راهبردی و تنهایی ژئوپلتیک قرار دارد بنابراین مساله اصلی ما مقاومت است. مقاومت به معنای تابآوری از طریق قدرت است. ضربالمثلی وجود دارد که کلوخانداز را پاداش سنگ است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم قدرت کشور را ارتقا داده و بتوانیم زمینه لازم را برای منکوب کردن دشمن فراهم کنیم، باید دفاع مشروع را به لحاظ حقوقی، نظامی و امنیتی اعمال کرده و بازدارندگی ایجاد کنیم. از طرفی باید اهداف طرف مقابل برای کنش تهاجمی به ایران را عقیم بگذاریم.
متقی تصریح کرد: در این مرحله باید بررسی کنید چه در گذشته چه تاکتیکهایی در برابر حماس و حزبالله استفاده کرده و بر این اساس باید بتوانیم از سازوکارهایی استفاده کنیم که انسجام و همبستگی تقویت شود.
اهمیت شناخت تهدیدات و موازنه قدرت
وی در پایان با آرزوی موفقیت برای نهادهای راهبردی کشور گفت: باید تهدیدات به درستی شناسایی شده و برای مقابله با آنها آماده باشیم؛ زیرا اگر راهبرد بر پایه شناخت دقیق شکل نگیرد و این شناخت متوجه موازنه قدرت نباشد، اثربخشی و مطلوبیت آن بهطور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.