به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، امروز ۲۲ خرداد روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. محمدمهدی سیدناصری حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان به اینبهانه یادداشتی نوشته که با عنوان «از خیابان تا اینترنت؛ چالشهای کار کودک در اقتصاد هوشمند» برای انتشار در اختیار تابناک قرار گرفته است.
مشروح اینمطلب را در ادامه میخوانیم:
قلمرو کار کودک، در دهههای گذشته محدود به خیابانها و مشاغل سنتی (کشاورزی، کارگاه، خیابان) بود. اما در عصر دیجیتال، باظهور اقتصاد پلتفرمی، نسل جدیدی از کودکان در قالب پیکهای موتوری، جمعآوری زباله هوشمند، فروش و تبلیغ در شبکههای اجتماعی به کار مشغولاند. این تغییر، نهتنها شکل فیزیکی کار کودک را تغییر داده، بلکه پیامدهای حقوقی، روانی، اجتماعی و فرهنگی آن را نیز دگرگون ساخته است. طبق گزارش سازمان جهانی کار، بیش از ۱۶۴ میلیون کودک در سراسر جهان در کارهایی شرکت دارند که مخل سلامت و رشد آنهاست و تخمین میزند که اقتصاد دیجیتال، شامل کار خرد (Microwork) و خدمات مبتنی بر پلتفرم، حدود ۴۳۷ میلیون شاغل در دنیا دارد.
اگرچه سهم کودکان در این آمار نامشخص است، اما شواهد میدانی و مطالعات موردی نشان میدهد که دسترسی کودکان به کار پلتفرمی، در حال گسترش است. در کشور عزیزمان ایران نیز، علیرغم آمار غیررسمی (بین ۱،۶ تا ۲ میلیون کودک کار)، تحقیقات نشان میدهند کودکان در قالب جمعآوری زباله، پیک موتوری و تولید محتوا دیجیتال فعالاند. این وضعیت ناپایدار، ناشی از ضعف قانونگذاری، فقدان بیمههای پلتفرمی و بلاتکلیفی نهادهای نظارتی است. کودکانی که وارد اقتصاد پلتفرمی میشوند، اغلب ساعات زیادی را مشغول تکرار مأموریتهای خستهکننده، مواجهه با الگوریتمها و بدون ساختار زمانی استاندارد سپری میکنند. بر اساس مطالعهای در سال ۲۰۲۴ میلادی، این کودکان از آموزش و تعامل اجتماعی محروم میشوند که رشد شناختی و ارتباطی را مختل میکند. آسیبهایی چون اضطراب، افسردگی، از دست رفتن هویت کودکانه و فقدان احساس ارزش ناشی از «مصرفگر بودنِ ابزار کار» گزارش شدهاند.
پژوهش در ایران نشان میدهد در کارگاههای مشابه، بیش از ۷۰٪ کودکان تجربه نشانههای افسردگی یا پرخاشگری بهویژه در میان دختران را داشتهاند. قابل توجه است که دختران در مشاغل پلتفرمی اغلب بیشتر آسیبپذیرند. در بسیاری از موارد، خانوادهها کودکان را بهعنوان پیک یا عامل تأمین درآمد بارگذاری میکنند و درگیر پرتوهای عاطفی و بهرهکشی میشوند. این مسئله با اصول روانشناسی رشد در تضاد است و منجر به پایان محسوسی در تجارب بازی و روابط دوستانه در دوران کودکی میگردد. مطابق با ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک، هرگونه بهرهکشی اقتصادی که به سلامت جسمی یا روانی کودک آسیب بزند، ممنوع است. ماده ۷۷ اعلامیه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز تعریف کودککار را تحت کنترل قرار میدهد. اما کنوانسیونها کماکان رابطهای مشخص با فعالیت پلتفرمی نشان ندادهاند.
قانون کار ایران، کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است. با این حال، گونه پلتفرمی کار، بهویژه با حضور هوشمندانه کودک در شبکههای اجتماعی، خارج از شمول «کار فیزیکی» قرار میگیرند. ماده ۷۹ قانون کار شامل والدین نمیشود، و بهویژه در فضای دیجیتال، والدین بهصورت قانونی تولیدمحتوای تجاری را مدیریت میکنند. در حالی که برخی پلتفرمها در ایران طرح بیمه پلتفرمی در حال بحث است، هیچ مکانیزم نظارت مستمری برای حضور کودکان در این بستر وجود ندارد. کودکان در زیرساختهای پلتفرمی غیربهنام، مدیریتی و بدون حق بیمه فعالیت میکنند.
مطالعات اخیر نشان میدهند ورود کودکان به عرصهی کار دیجیتال و پلتفرمی نهتنها ساختمان مشاغل فیزیکی را به کار آنلاین گسترش میدهد، بلکه ساعات کاری آنان را نیز افزایش میدهد. مطالعهای در کشور اندونزی بر اساس دادههای سرشماری نیروهای کار نشان داد که میانگین استفاده از ابزار دیجیتال برای کار، بهطور متوسط ۱.۱۲ ساعت در هفته زمان کار کودکان را افزایش داده است،خصوصاً برای گروه سنی ۱۲ تا ۱۴ سال.
این آمار نشان میدهد که اگرچه کار پلتفرمی در ظاهر کمتر فیزیکی به نظر میرسد، اما با تحول پنهان در ساعات کار و لطمه به زمان آموزش کودک، آثار زیانبار خود را پدیدار میسازد. در شبکهی جهانی آموزش هوشمصنوعی، نوجوانانی در کشورهای پاکستان و کنیا گزارش دادهاند که از هویت خانواده جهت ورود به پلتفرمهایی همچون Toloka و Appen استفاده کردهاند؛ پلتفرمهایی که کودکان را در فرآیند برچسبگذاری بسیار آسیبزا به تصاویر خشونتآمیز، نژادپرستانه یا جنسی به کار میگیرند.
آثار روانی این تجربهها در نوجوانانی که زیر بار این مضامین قرار گرفتهاند مستند نیست، امّا واکنشهایی مانند اضطراب، درد جسمی و انزوا گزارش میشود. همانطور که از تحلیل قوانین ایران نشان داد، ماده ۷۹ قانون کار، کار کودکان زیر ۱۵ساله را ممنوع کرده، اما فعالیت آنها را در قالب مشاغل خانگی و غیررسمی بهطور مستقیم مشمول مجازات نکرده است. علاوهبر این، هیچ قانونی مسئولیت پلتفرمها، والدین یا رسانهها در قبال بهرهکشی دیجیتال از کودکان را تعریف نکرده است. این خلأ آواز خاموش کودکان پلتفرمی است که شاید هیچگاه صدایش شنیده نشود. برای مواجهه با این پدیده، اقدامات زیر ضروریاند:
۱. تعریف مصادیق حقوقی و ملزم سازی پلتفرمها: تدوین پیشنویسهای قانونی جهت شمول فعالیتهای دیجیتال در «قانون حمایت از کودک کار»؛
۲. ایجاد سازوکار احراز هویت و سن: الزام پلتفرمها به کنترل سن کاربران و نصب سامانههای شفافسازی حضور کودک؛
۳. نهاد نظارتی مستقل: ساختاری تخصصی متشکل از حقوقدان، روانشناس، جامعهشناس برای پایش پلتفرمها؛
۴. طراحی شبکه حمایت با بیمه سلامت کودک-محور: تصویب ردیف بودجه برای تأمین سلامت و توانمندسازی کودکان فعال ؛
۵. راهاندازی کمپینهای فرهنگی با تمرکز پلتفرمی: آگاهیدهی والدین و جامعه نسبت به پیامدهای کار دیجیتال؛
۶. بازطراحی نظام آموزشی: گنجاندن سواد دیجیتال و حقوق کودک در برنامههای رسمی بهویژه در مدارس ابتدایی و دوره راهنمایی.
کودکان کار در اقتصاد پلتفرمی، نمایانگر زنجیرهای از انحراف حقوقی، آسیب روانی و تبعیض اجتماعیاند. اقتصادی که کودک از آن استفاده میکند، میبایست متناسب با ظرفیتهای رشدی، کرامت انسانی و سلامت روان آنان تنظیم شود. تأمین نظریههای حکمرانی، بیمهای و آموزشی در این عرصه، نه انتخاب که ضرورتی راهبردی است. اگر امروز سکوت کنیم و اقدامات عاجل را فراموش کنیم، فردا با آیندهای مواجه خواهیم بود که نسل کودک، هزینه آن را خواهد پرداخت. کودکان کار پلتفرمی، اکنون نسل جدیدی از نیروی کار غیررسمی هستند که بیقانونی، استثمار و آسیب را در قالب دیجیتال زندگی میکنند. این نسل نیمهپنهان، قربانی الگوریتمها و بیتفاوتی نظامهای حقوقی است؛ چرا که قواعد امروز هنوز ظرفیت حمایت از آنها را ندارد.
اگر نظام حقوق کودک ایران و جهان نخواهد زیر بار مسئولیتی که نسبت به آیندهسازان دیجیتال دارد، وارونه اسطورهی عدالت خواهد شد؛ بنابراین آموزش، قانون و نظارت در کنار هم، مهر اثباتی است بر کرامت، حافظ حقوق و سرمایه نسل آینده.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.