مخالفتها و دعواهاي مسوولان اسبق كميته داوران با شما خيلي خستهكننده شده است. قصد صلح و همكاري با آنها را نداريد؟
مسعود عنايت در گفتگو با روزنامه جامجم گفت 7مرداد 85 به عنوان مسوول كميته داوران منصوب شدم. يك هفته پس از آن، نه فقط از اين 3 فردي كه به آنها اشاره ميكنيد بلكه 20 نفر از پيشكسوتان داوري را دعوت كردم تا جلسات دائمي پيشكسوتهاي داوري را برگزار كنيم، تمهيداتي را هم به همين منظور انديشيدم.
وي در ادمه گفت: آييننامه كميته داوران را در اختيارشان گذاشتم و گفتم دست نياز را به سوي شما دراز ميكنم و خواهش كردم هر طرح و برنامهاي براي اصلاح و بهبود دارند برايم بياورند. 2 سال از آن زمان ميگذرد و من هنوز منتظرم كه بياورند.
*يعني اشتياقي به همكاري وجود ندارد؛ ولي عدم رغبت به همكاري با دعواهاي رسانهاي فرق ميكند.
ببينيد 3 تن از مسوولان سابق كميته داوران همواره كارهاي ما را مورد نقد قرار دادهاند. من هم حق انتقاد را براي همه محترم دانستهام و از طرف ديگر حق پاسخگويي را هم براي خود قائل هستم. معتقدم انتقاد و گلايه صرف بدون ارائه راهكارهاي اصلاحي ثمري ندارد. از آنها خواستهام اگر طرح كلي براي بهبود ندارند حداقل تاليفي، ترجمهاي، يك لوح فشرده آموزشي، نواري يا ... در زمينههايي مثل فيزيولوژي داوري، روانشناسي يا تغديه داوران و ... به كميته ارائه كنند، ولي دريغ از كوچكترين حركتي.
اوايل خرداد رئيس اسبق كميته داوران به استوديوي برنامه ورزشي شبكه تهران آمده بود و در پاسخ مجري از داوري انتقاد داشت. ضمن اينكه ميگفت الان وقت مناسبي براي انتقاد از داوري نيست. گفتم اگر واقعا معتقدي وقت مناسبي نيست چرا به تلويزيون آمدي؟ اگر در زمان خودشان كسي از آنها انتقادي ميكرد يا ميگفت بالاي چشمت ابروست، دمار از روزگارش درميآوردند. به خاطر ميآورم آن زمان، داوري با ابرار ورزشي مصاحبهاي كرد. نميدانيد چه بلايي بر سرش آوردند.
يك هفته بعد از آن برنامه تلويزيوني، يكي ديگر از مسوولان سابق كميته داوران، در يكي از نشريات ورزشي، انتقادهاي شديدي عليه من كرد. معتقدم هر كسي كه انتقاد ميكند حتما دلش براي جامعه داوري ميسوزد و به دنبال ترقي است. ميخواهد سطح داوري ما بالاتر رود، ولي بايد بداند كه با انتقاد صرف چيزي حل نميشود. بايد راهحلهاي علمي نشان دهند يا در كلاسها مطالب قابل ارائه عرضه كنند و نشان دهند چيزي در چنته دارند. نه اينكه فقط منم منم كنند، ولي توانايي ارائه هيچ اثري نداشته باشند.
*فكر ميكنيد ريشه اين دعواها كجاست؟
نميدانم اين ميز چه دارد؛ منتظرند كسي پشتش بنشينند تا ريشهاش را بزنند.
*واقعا چه دارد؟
حقوق ماهانه من 330 هزار تومان است، خالص دريافتيام 297 هزار تومان. راضي هم هستم نه به خاطر حقوقش، بلكه به خاطر علاقهام. هر زماني هم كه قرار شد عوض شوم براحتي خواهم پذيرفت و هر كس كه به جايم بيايد با او صميمانه كار ميكنم، مشورت ميدهم و انتقادهايم را مستقيم و چهره به چهره با او طرح خواهم كرد.
*شما پذيرفتهايد كه ايرادهايي به داوري ما وارد است. نه فقط به داوري در ورزش ايران و حتي ورزش دنيا، بلكه به قضاوت در هر جايي اعتراضهايي ميشود. به طور قطع نميتوان اشتباه بشري را به صفر رساند ولي ميتوان اين اشتباهات را به حداقل نزديك كرد تا حقوق كمتري تضييع شود. در اين زمينه چه كردهايد؟
ميتوانم مفصل توضيح دهم؟
*هر چقدر كه بخواهيد، البته حداكثر در يك صفحه روزنامه.
چون امر داوري توسط انسان اجرا ميشود هميشه با اشتباه همراه بوده است. از سال 1863 فدراسيون فوتبال انگليس شكل گرفت و فوتبال مدرن رسميت پيدا كرد. 3 سال بعد هم قوانين بازي مدون شد و با شركت 4 فدراسيون اسكاتلند، ولز، ايرلندشمالي و انگليس نخستين تشكل فوتبالي به وجود آمد.
در اين 122 سال همواره داوران فوتبال اشتباه كردهاند و بعد از اين هم اشتباهات آنها ادامه خواهد داشت تا زماني كه رايانه را جايگزين انسان كنند كه نميدانم باز هم اشتباهات ادامه پيدا خواهد كرد يا خير؟ فيفا هميشه تلاش كرده با نظارت، بازرسي، بازآموزي و استفاده از علوم تغذيه، بدنسازي، روانشناسي و... كار داوران را بهبود بخشد و از اين طريق اشتباهات داوري را به حداقل برساند.
كميته داوران ايران هم همين كار را كرده است، هم در گذشته و هم در زمان ما. ميتوانم به جرات بگويم در اين 2 ساله بهبود چشمگيري به وجود آمده كه ماحصل زحمات و مشاركتهاي همه بخشهاي جامعه داوري بوده است، ولي متاسفانه هنوز به نقطه مطلوب نرسيدهايم.
*چرا به نقطه مطلوب نرسيدهايم؟
چون موانعي در اين زمينه وجود دارد.
*چه موانعي؟
1- مسائل آسايشي و رفاهي داوران و جنبههاي مادي زندگي آنها؛ چون هيچ يك از داوران ما شغل اصليشان داوري نيست. در بيشتر كشورهاي دنيا هم همينطور است و داوران آماتورند. ولي در كشورهاي صاحب فوتبال آنقدر به مسائل معاش او ميپردازند كه خيال داور از نظر خود و خانوادهاش راحت است و از همين جهت ميتواند به تمركز، آرامش، مطالعه، تمرين داوري و ديگر نيازهاي حرفهاي خود بپردازد، مثلا ماركوس مرك آلماني سالهاست دندانپزشكي نميكند، چون از طريق داوري به درآمد بسيار بالاتري ميرسد. متاسفانه در ايران مبالغ پرداختي به داوران بسيار ناچيز است. داوران به اتكاي شغل اصلي خود زندگي ميكنند كه آنها را از تمركز و توجه به داوري باز ميدارد.
2- اگر داوران را با پرندگان مقايسه كنيم آنها به 2 بال نياز دارند. اولي، ناظران داوري كه بايد كارشان را ارزشيابي كنند و راهحل نشان دهند و دوم، مدرسان شايستهاي كه در تعليم، تربيت و آموزش بكوشند. تعداد مدرسان داوري در كشور ما از شمار انگشتان يك دست بيشتر نيست. اگر بتوانيم مدرس داوري تربيت كنيم به پيشرفت داوري كمك شاياني ميشود.
*اشاره شما به درآمد كم داوران بود. الان يك داور ما براي قضاوت در ليگ برتر چه مبلغي دريافت ميكند؟
يك داور وسط در ليگ برتر 200 هزار تومان به ازاي هر مسابقه دريافت ميكند، كمك داور 150 هزار تومان، داور چهارم 100 هزار تومان و ناظر داوري 65 هزار تومان.
*در ليگ آزادگان چقدر؟
در ليگ يك داور وسط 65 هزار تومان يعني يك سوم ليگ برتر دريافت ميكند، در حالي كه فشار ليگ يك شامل شرايط ايمني، زمينها و ... به مراتب بيشتر و بدتر از ليگ برتر است.
*پس چرا دستمزد كمتري به داوران ليگ يك پرداخت ميشود؟ اصلا شما اين رقم را وضع كرديد؟
نه. وقتي من به فدراسيون آمدم (سال 85) دستمزد داوران ليگ يك 40 هزار تومان بود كه براي سال 86 پيشنهاد كردم اين رقم به 65 هزار تومان افزايش پيدا كند كه مورد قبول واقع شد. ولي پيشنهاد من مبني بر افزايش اين رقم در سال 87 مورد پذيرش قرار نگرفت همچنانكه آن زمان رقم دريافتي داوران ليگ برتر هم 100 هزار تومان، كمك داوران 70 هزار تومان و داوران چهارم 40 هزار تومان بود و با پيشنهاد ما و تصويب آقايان رقمها افزايشي 100 تا 150 درصدي پيدا كرد، ولي پيشنهاد افزايش دستمزدها در سال 87 جوابي به خود نديد.
*در ليگهاي حرفهاي كه به آن اشاره كرديد مثلا در بوندس ليگا اين دستمزدها چقدر است؟
براي هر بازي در بوندس ليگا، 3600 يورو به داور ميدهند. تازه در ليگهاي اروپايي به دليل نزديكي فاصله شهرها، كار مسافرت داوران به مراتب راحتتر از ايران است. در امارات اين رقم 500 دلار در هر بازي براي داور و 250 دلار براي كمك داور است.
با اين درآمدها داوران ميتوانند علاوه بر تامين مخارج زندگي، از عهده خرج داوري برآيند، انرژي لازم را تامين كنند و به استراحت و ريكاوري خود برسند در حاليكه الان مسعود مرادي براي رسيدن به آمادگي لازم براي حضور در جامجهاني بايد با هزينه شخصي از مربي بدنساز، فيزيولوژيست، متخصص تغذيه و روانشناسي استفاده كند.
*الان واقعا براي بهبود كار داوران، فيزيولوژيست در اختيار داريد؟
نه نداريم. 10 هزار داور در كشورمان مشغول به كارند كه تمرينهايشان با اصول علمي منطبق نيست. هر دو زانوي خود من خراب است، چون تمرينهاي دوران داوريام با اصول علمي انجام نشده بود؛ البته متخصصان زيادي در دانشگاه داريم ولي پولش نيست كه آنها را به فدراسيون بياوريم.
*مشخص است كه داوران ما اسپانسر دارند. چرا پولش نيست؟
بله. ما براي رفع همين مشكلات قراردادي 3 ساله با اسپانسر (حامي مالي) بستهايم، ولي پولش به ما نرسيد و صرف رفع ديگر مشكلات مالي فدراسيون شد.
*ريشه بها ندادن مالي به كار داوران را در چه ميبينيد؟
از 63 سال پيش كه نخستين فدراسيون فوتبال ايران به رياست كني تاسيس شد، هيچوقت به داوري بها داده نشده است، چون همه فدراسيونها به افرادي كه در رفتن و آمدن مسوولان نقشي ندارند، بيتفاوت هستند. اين تيمهاي ملي هر رشتهاي هستند كه در رفتن يا آمدن مديران نقش دارند و همواره پاداشها به عملكرد مثبت آنها اهدا ميشود. ايجاد آكادمي كه هيچ،حتي داوران همواره در گرفتن حقالزحمه مشكل داشتهاند.
اشتباه داوري ضررهاي ميليوني براي تيمهاي باشگاهي ما در پي دارد و بسياري از مديران، مربيان و بازيكنان به همين دليل دچار لطمات شديد درخصوص آبروي حرفهاي ميشوند. انتظار ميرود برخورد با داوران خاطي آنقدر روشن و مشخص باشد كه احساس امنيت به جامعه فوتبال برگردد، ولي معمولا چنين چيزي را نميبينم چرا؟
هر موقع داورانم اشتباه كردهاند من اشتباهشان را گفتهام. مثلا در بازي استقلال فجر كه به تساوي يك يك رسيد، گفتم: قضاوت داراي اشتباه بوده يا وقتي سعيد مظفريزاده در ديدار پرسپوليس صبا (نيم فصل اول) روي يك گل و يك پنالتي ديگر براي تيم مقابل دچار اشتباه شد او را با محروميت از 3 بازي مواخذه و جريمه كردم. ما در طول فصل گذشته بيش از 10 كمك داور و تعدادي داور را با محروميتهاي مختلف روبهرو كرديم. منتها مثل بسياري از كشورها، اين محروميتها را اعلام نميكنيم. چون اعلام اين مجازاتها اعتبار داوران را زير سوال ميبرد و تعداد داوران ما آنقدر زياد نيست كه بتوانيم تعدادي را به دليل اشتباهاتشان حذف كنيم. از سوي ديگر اين اشتباهات همانطور كه خودتان هم در ابتدا اشاره كرديد منحصر به فوتبال ايران نيست و حتي در بين بهترين داوران دنيا هم كما بيش
رخ ميدهد.
الان جام ملتهاي اروپا در حال برگزاري است. به خاطر آوريد تيم انگليس به دليل اشتباه داوري در دور مقدماتي جاي خود در رقابتها را به روسيه سپرد. كارشناسان زيان مستقيم و غير مستقيم انگليس براي نرسيدن به يورو 2008 را بالغ بر 7 ميليارد دلار برآورد كردند. يا حتما بازي ايتاليا استراليا در جام جهاني گذشته را به خاطر ميآوريد.
اشتباه داور در دقيقه 90 يك پنالتي تقديم ايتاليا كرد كه گل توتي از روي همان پنالتي موجب صعود ايتاليا و در نهايت قهرماني اين كشور و در نقطه مقابل حذف و زيان فراوان براي استرالياييها شد. فيفا حاضر نشد حتي صحنه آهسته تكرار حركتي كه به تصميم داور مبني بر آن پنالتي شده بود را پخش كند. نكته جالب در مواردي كه بازگو كردم يا صدها صحنه مشابه ديگر اين است كه هيچ يك از مربيان و بازيكنان نيامدند بگويند ما به داوري باختيم، چون فرهنگ قضاوت در بين آنان نهادينه شده است. چه كسي گفته داوري حق اشتباه ندارد؟ گاه بازيكن از يك متري دروازه خالي توپي را به بيرون ميزند كه زدن آن توپ به خارج به مراتب از گل كردنش سختتر است، خب داور هم ممكن است چنين اشتباهاتي كند. مگر خلباني كه جان حدود 300 مسافر در دست اوست و پس از مصاحبه، معاينه و چند هزار ساعت پرواز آموزشي، كارش را شروع كرده هواپيما را به كوه نميزند؟ در آمريكا اعلام شد بيگناهي دهها متهم اعدام شده، پس از تحقيقات بيشتر به اثبات رسيده است. چطور آن قاضي كه با داشتن فرصت كافي مدتها در آرامش روي يك فرد بررسي انجام ميدهد اشتباه ميكند، ولي داوري كه در يك زمين فوتبال 7500 متري با 22 بازيكن روبهروست نبايد امكان اشتباه داشته باشد؟ تا چه زماني بايد اين رسم ناميمون ادامه داشته باشد كه اشتباه تعويض، چيدمان، تمركز نداشتن، ضعف بدني يا تكنيكي... بازيكن و مربي بر سر داور خالي شود؟ هميشه بعد از پيروزيها صحبت از تواناييهاي تيم و سرمربي و... است و بعد از ناكامي آن تيم داور مقصر بزرگ قلمداد ميشود و متاسفانه اين پديده در فوتبال كشورمان كاملا مسري است.
ببينيد در لاليگا، بوندس ليگا، سري آ و... كه سطح به مراتب بالاتري از فوتبال ما و هيبت بيشتري دارند، فشار روي داوران آنها از فشار روي داوران ما كمتر است. در جام ملتهاي اروپا هم چند شب پيش ديديد وقتي سرمربي آلمان و اتريش همزمان از زمين اخراج شدند، هر 2 سرشان را پايين آوردند و بدون اعتراضي رفتند ولي در كشور ما وقتي بازيكني اخراج ميشود، معمولا توي سينه داور ميرود كه اين فشارها، ضريب اشتباه داوران را هم بالاتر ميبرد و موجب بروز نقص در كارشان ميشود. مثلا بر اثر چنين فشارهايي در بازي پگاه با ملوان، قهرماني دچار اشتباه ميشود و بازيكن را هل ميدهد.
ولي اين اولين برخورد فيزيكي قهرماني نبود و قبلا هم بازيكناني را هل داده بود. در بازي پرسپوليس و استقلال اهواز، او براي جدا كردن كعبي در برخورد با بازيكن استقلال اهواز اين كار را كرد.
براي اين كه صحبتهاي شما از ريل خود خارج نشوند، ترجيح ميدهم وارد بحث در اين مورد جزيي نشوم و شما به موارد كليتر صحبت خود ادامه دهيد.
بله نمونه ديگر اين كه وقتي لوبوس ميشل در اوايل ديدار فرانسه ايتاليا در يورو 2008، مدافع فرانسه را اخراج كرد و روند بازي را كاملا تغيير داد تا آخر بازي و پس از آن هيچ كس از اعضاي فرانسه، اعتراضي به داور نكرد، ولي همزمان در فينال جام حذفي ديديد كه 2 سرمربي استقلال و پگاه، 90 دقيقه كنار زمين ايستادند و دستور داور چهارم مبني بر نشستن را نپذيرفتند. در حالي كه در مسابقههاي آسيايي اين طور نيست و مربيان ما تابع دستورات داور هستند، نميدانم چرا بايد از چشم آبيها و مو بورها حرف شنوي داشته باشيم. وقتي در داربي نيم فصل نخست، گونزالس صمد مرفاوي را اخراج كرد او راحت زمين را ترك كرد.
شما از برخي داوران هم رضايت نداريد اين طور نيست؟
برخي داوران موجب خجالت ما ميشوند. آنها كه در جا ميزنند و حتي وزنشان را كم نميكنند. البته واقعيت اين است كه متاسفانه داورسازي ما براساس سازماندهي اصولي نيست و همانطور كه قهرمانان ما بر اثر نبوغ و خصيصههاي ذاتي خود به درجات بالا رسيدهاند، داوران ما هم همينطورند و با تكيه بر علاقه و تواناييهاي ذاتي به موفقيتهاي خود نزديك ميشوند و در حال حاضر داوران در استانها ساخته ميشوند. مثلا تركي يا قهرماني در مشهدند و فقط 3 روز در ابتداي فصل و 3 روز در ميان فصل به تهران ميآيند و در جلساتي شركت ميكنند كه براي تربيت آنها نيست و صرفا آنها را به روز ميكند وگرنه زندگي، شغل، تغذيه و... همه داوران در استانهايشان است.
به نكته ديگري هم اشاره كنم و آن اين كه جاهايي مجبور شدهايم تنبيهات داورانمان را اعلام كنيم، چون اشتباهات آنها فشار شديدي روي كل داوران وارد آورده بود و من براي برداشتن همين فشارها كه بيشتر از جانب رسانهها وارد ميآمد، تنبيهاتي را اعلام كردم. هرچند ديديد كه همان داور تنبيه شده بعدها چقدر خوب فينال جام حذفي را قضاوت كرد.
در مجموع بايد به اين نكته هم توجه كنيم كه بازيكنان محروم، به دليل رفتار غيرورزشي خود جريمه ميشوند وگرنه به دليل اشكالات فني و تكنيكي، داوران يا مسوولان كميته انضباطي با آنها برخوردي نميكنند. همان طور هم اگر داوري دچار لغزش اخلاقي و حرفهاي شد پس از اثبات بايد با برخورد متناسب جريمه و به همگان اعلام شود. در همه جاي دنيا همين طور است و شما در نظر بگيريد در ليگ برتر انگليس كه حدود 400 بازي دارد فقط 19 داور قضاوت ميكنند و اگر قرار باشد با هر اشتباهي محروم شوند، چه كسي بازيهاي آنجا را قضاوت خواهد كرد؟ جالب اينجاست كه در انگليس برخلاف تركيه، ايتاليا و چند كشور ديگر، اجازه ساخت و پخش برنامه تلويزيوني 90 هم داده نميشود.
در اين باره توضيح بيشتري دهيد.
انگليسيها طي 150 سالي كه از برگزاري رقابتهاي باشگاهي فوتبالشان ميگذرد، اجازه زيرسوال بردن داوري و ساخت برنامه تلويزيوني در اين باره را ندادهاند. آلمانيها، ايتالياييها و... هم به تمام جنبههاي داوري اعم از مثبت و منفي اشاره ميكنند. فاروق بوزو، رئيس اسبق كميته داوران آسيا هم ميگفت در سوريه چنين برنامهاي با تعامل فدراسيون فوتبال اين كشور در جهت بهبود كار ساخته ميشود ولي در كشور ما با رويكردي منفي و تمركز بر اشتباهات احتمالي داوري اين برنامه ساخته ميشود، مثلا چندي پيش در تاييد اين رويكرد اساسي، فردوسيپور گفت: يك صحنه هم نشان خواهيم داد كه در آن داور خوب كار كرده باشد. در حالي كه تلويزيون صحنههاي نامناسب و غيراخلاقي موجود در ورزشگاهها را حين پخش مستقيم حذف ميكند نميدانم چگونه است كه هر اهانت و هتاكي نسبت به داوران براحتي پخش ميشود يا مشخص نيست بر مبناي چه معيارهايي كارشناسان داوري اين برنامه خاص گزينش ميشوند. بايد مرجعي صاحب صلاحيت (نه الزاما كميته داوران) آنان را مشخص كنند. البته در 2 سال اخير كه مسووليت كميته داوران را داشتهام و طي 64 هفته ليگ، يك بار روي آنتن نيامدهام تا با كارشناس محترم داوري مخالفت كنم، حتي وقتي كه داور درست ميگفت و كارشناس اشتباه ميكرد، چون به شعور و تشخيص مردم احترام قائلم.
به تخريب حيطه داوري اشاره كرديد. در هفتههاي گذشته مجادله شديدي بين رئيس كميته داوران و رئيس كنار رفته كميته انضباطي به دليل دخالت وي در حيطه مسووليتهاي كميته داوران به وجود آمد. آن ماجرا چه بود؟
رئيس كنار رفته كميته انضباطي از نزديك بازي پگاه ملوان را ناظر بود و از قهرماني به دليل عملكردش تشكر كرد، سپس او را به دليل هل دادن بازيكن به 3 جلسه محروميت محكوم كرد. اصلا چنين اتفاقي هيچ ربطي به كميته انضباطي در هيچ فدراسيوني ندارد و گزارش داور اصليترين و موثرترين منبع كميته انضباطي است. هيچ جاي دنيا هم اگر چنين گزارشي واضح نباشد نميگذارند داور حضورا به كميته انضباطي برود. طبيعي است من هم چنين اجازهاي نميدهم. هر موقع گزارش داور كاستي يا نقصي داشت بايد به داور بگويند نقص گزارش خود را برطرف كند.
مورد ديگر اين كه تمام كارهايي كه داور در حيطه كاري خود انجام ميدهد مربوط به كميته داوران است و حتي اگر تباني، رشوه، حركت غيراخلاقي و كاري از اين دست هم از او سر بزند، مسووليت رسيدگي به آن هم با كميته انضباطي كميته داوران يا هيات رئيسه فدراسيون است، نه كميته انضباطي فدراسيون. اگر آييننامه غلطي هم در اين زمينه وجود دارد منطبق بر رويه نيست و بايد اصلاح شود.
من اين موارد را به شاهحسيني متذكر شدم. تازه انتظار داشتم اگر مشكلي هم وجود دارد، در شرايطي كه ما بشدت به داورانمان نياز داشتيم و به فاصله هر 3 روز مسابقهها دنبال ميشد، راي محروميت داورانمان اعلام نميشد و آنها قدري صبر ميكردند. من به شاهحسيني گفتم آيا راضي است اين بلا را سر خودش دربياورند و اگر تخلفي كرد راي او را در راديو و تلويزيون اعلام كنند؟
و در مورد جنجال سال گذشته مبني بر اتهام رشوهخواري يكي از داوران سابق كه كار به محاكم قضايي كشيده شد، چه توضيحي داريد؟
فرد اتهامزننده گفته بود مايل به ادامه دادن اتهامات سابقش نيست ولي بتازگي در گفتگو با يك مجله صحبتهاي سابقش را تكرار كرده بود. از اين داور پيشكسوت ميپرسم شما كه در دادگاه نتوانستيد ادعاهاي خود را اثبات كنيد و خود محكوم شدهايد، چرا ادامه ميدهيد؟ اصلا چه كسي وكالت و نمايندگي جامعه داوران را به شما داده است؟ در دنيا ابتدا اثبات ميكنند بعد آبروي كسي را ميبرند، نه اينكه اول آبرو ببرند بعد سعي در اثبات موضوع شود. شما ميتوانيد به اين همه مرجع قانوني مراجعه كنيد و مداركتان را رو كنيد. چه كسي مانع ميشود؟ در آلمان و ايتاليا پس از يك سال مراقبت، تحقيق و استراق سمع داراي حكم قاضي، بعد از اثبات جرم، آبروي موجي را بردند يا هويتسر آلماني پس از 6 ماه مراقبت پليس و هزاران برگ ادله، مچش گرفته شد و به زندان رفت.
اكنون 26 داور قوي داريم
انحصار داوري را شكستهايم، وقتي در جايي انحصاري ايجاد ميشود افت به وجود ميآيد. مثلا سالها عليرضا سليماني در فوق سنگين كشتي يا حسين رضازاده در فوق سنگين وزنهبرداري رقيب نداشتند و افت كردند در حالي كه حضور رقيب، احساس خطر و در نتيجه پيشرفت به وجود ميآورد. ما تعداد داوران را زياد كرديم و اكنون 26 داور قوي داريم. امسال سعيد مظفريزاده متولد 1353، يدالله جهانبازي متولد 1353 و عليرضا فغاني متولد 1358 در فهرست بينالمللي قرار گرفتند و با آغاز سال 2009 A.F.C مظفريزاده را وارد فهرست داوران نخبه خود ميكند. در حالي كه چندي پيش وقتي من به او اعتماد كردم و داوري پرسپوليس - سايپا را به وي سپردم، كارشناسان از اين جهت به من خرده گرفتند و گفتند او اهل مسابقه نيست.
الان هم در برخي مطبوعات، از اين داور به عنوان سوگلي كميته داوران ياد ميشود. چون پيشرفت او جهشي بوده و به بطالت و حركات لاكپشتي قناعت نكرده است و الان تمام فاكتورهاي يك داور اعم از قد، ظاهر، تحصيلات عاليه، شخصيت فردي و اجتماعي، توانمندي قضاوت، شجاعت و جسارت در زمين را دارد. ضمن اين كه نياز مالي هم ندارد، طبيعي است حسادتها را برانگيزد.
اگر سوگلي بود، نميتوانست 3 ديدار مهم پرسپوليس - سپاهان، پگاه - استقلال (در رشت) و فولاد خوزستان -پيام مشهد را در گرماي 50 درجه اهواز عالي قضاوت كند. واقعيت تلخ اين است كه متاسفانه حسادت در جامعه داوري ما وجود دارد هم در بين پيشكسوتان و هم فعالان اين رشته و افسوس كه چشم ديدن همديگر را ندارند.