جوان رها شده از قصاص، در پی عذاب وجدان درگذشت

پسری که خانواده‌اش برای جلب رضایت اولیای‌دم پس از سال‌ها زیر بار قرض رفتند، بعد از آزادی به شدت ناراحت بود و عذاب وجدان داشت و در نهایت سکته کرد و فوت شد.
کد خبر: ۱۲۶۹۶۲۸
|
۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۲ 03 November 2024
|
8040 بازدید
|
۶

این پسر جوان متهم پرونده درگیری مرگباری بود که در سال ۱۳۹۱ اتفاق افتاد. او در یک درگیری خیابانی در یکی از شهرهای غربی کشور دوستش را با ضربه‌ای مجروح کرد.

به گزارش «تابناک» به نقل از سایت جنایی، به دنبال این اتفاق موضوع به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام شد و با رسیدن خبر به پلیس، ماموران کلانتری در محل حضور یافتند و با مشخص شدن مرگ یکی از طرفین درگیری تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند و با جسد پسر جوان داخل خانه‌ای مواجه شدند.

در تحقیقات میدانی، یکی از دوستان پسر کشته شده که بهروز نام داشت، گفت: شایان و بهروز دوستان قدیمی بودند و رابطه خیلی صمیمی داشتند. مدتی قبل شایان دستگاه بازی کامپیوتری را به بهروز قرض داد اما بعد از آن هر بار شایان به سراغ دستگاهش را می‌گرفت، بهروز بهانه می‌آورد و دستگاه را پس نمی‌داد. امروز که این حادثه مرگبار در خانه بهروز رخ داد. ما در حال بازی بودیم که شایان آمد و سراغ دستگاهش را گرفت. بهروز باز از او خواست که کمی بازی کند. آن موقع بود که شایان که دست‌بردار نبود و عصبانی شده بود، باز هم درخواستش را تکرار کرد و پس از آن دعوا بالا گرفت و شایان با گلدانی که آنجا بود محکم به سر بهروز زد. آن موقع بود که او خونین روی زمین افتاد. شایان هم ترسید و فرار کرد.

با شناسایی هویت عامل این درگیری مرگبار، تحقیقات پلیسی برای دستگیری متهم به قتل آغاز شد، اما 24 ساعت از این جنایت نگذشته بود که پسر جوانی به کلانتری رفت و گفت: شب گذشته دوستم را کشتم، بعد هم از ترس فرار کردم، اما عذاب وجدان دارم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.

با اعتراف این فرد و انجام بررسی‌ها مشخص شد او شایان، به این ترتیب به اداره آگاهی منتقل شد و در به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پس از تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور قرار عدم صلاحیت به دادگاه کیفری ارسال شد.

قضات دادگاه کیفری با توجه به درخواست اولیای‌دم برای اشد مجازات، اعترافات متهم، مدارک موجود در صحنه، اظهارات شاهدان و بازسازی صحنه، حکم به قصاص داده شد.

با تایید این حکم در دیوان عالی کشور، پرونده شایان برای اجرای حکم به اجرای احکام دادسرای محل قتل ارسال شد. به این ترتیب شایان پس از تایید حکم و انجام مراحل قانونی اجرای حکم، صبح یکی از روزهای زمستان سال 98 پای چوبه دار رفت و در چند قدمی چوبه دار بود که خواست برای آخرین بار با خانواده مقتول صحبت کند.

او زمانی که در مقابل اولیای دم قرار گرفت، گفت: زمانی که بهروز مرد، در حقیقت من کشته شدم با این تفاوت که او یکبار کشته شد ولی من هر روز این اتفاق برایم رخ می دهد. شب‌ها با فکر قصاص می‌خوابم و صبح‌ها منتظر هستم که بلندگو زندان اسم مرا در لیست اعدامی‌ها بگوید. از شبی که اسمم برای اجرا آمد و به سوئیت رفتم تا الان که اینجا قرار گرفتم، برایم اندازه یک عمر گذشت. اگر می دانستم با مرگ من بهروز زنده می شود خودم دست به این کار می‌زدم. من و بهروز دوستان صمیمی بودیم و با عذاب وجدان کشتن او 7 سال را پشت سر گذاشتم و هنوز نتوانسته‌ام با خودم کنار بیایم. در تمام این مدت سعی کردم کارهای خیرانه در زندان انجام دهم و به کسانی که سواد پایینی دارند آموزش بدهم تا اگر ثوابی دارد به روح پسرتان برسد. من بارها به خانه شما آمده‌ام و مادر بهروز حق مادری بر گردن من دارد.

با صحب‌های پسر جوانی که پای چوبه دار بود مادر مقتول که از بچگی او را می شناخت و دلش نمی خواست مادر دیگری مانند او داغدار شود از قصاص قاتل فرزندش گذشت کرد. با گذشت زن میانسال، پدر بهروز نیز حق خود را بخشید و بدین ترتیب شایان از قصاص رهایی یافت اما اولیای دم شرطی برای بخشش گذاشتند و دیه خواستند تا پولی که در این راه به دست می آوردند را خرج امور خیریه کنند. با پذیرش این شرط از سوی پسر جوان، خانواده شایان که از نظر مالی شرایط خوبی نداشتند، برای تامین دیه به سراغ خیرین رفتند. آنها موفق شدند قسمتی از دیه را به کمک خیرین فراهم کنند و بخش دیگر آن را با فروختن خانه به دست بیاورند. در نهایت با جمع آوری مبلغ دیه، شرط خانواده مقتول برآورده شد و شایان از زندان آزاد شد.

پسر جوان که اوایل امسال از زندان آزاد شده بود، با گذشت زمان متوجه شد که خانواده‌اش برای تهیه هزینه دیه زحمت زیادی کشیده‌اند و حتی خانه خانواده را که تنها داراییشان بود فروخته‌اند. او که هنوز نتوانسته بود با عذاب وجدان قتل صمیمی‌ترین دوستش کنار بیاید و می‌گفت هر شب خواب صحنه درگیری شان را می دید، زمانی که به راز بدهی میلیاردی خانواده‌اش به خاطر دیه با خبر شد، خود را آخر خط دید. در یکی از روزهای پاییز و تنها چند ماه از آزادی در حالی به خاطر عذاب وجدان و استرس از دست دادن خانه پدری شرایط خوبی نداشت، در خواب سکته کرد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
منکه نخوندم
ناشناس
|
Germany
|
۲۱:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
سرنوشت تلخ وتاسف باری.باید برااساس این تراژدی واقعی یک فیلم ساخته شود تا برای جوانان درس عبرت شود
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
چقدر غم انگیز بود!
واقعا باید این قصه فیلم نامه و فیلم بشه تا مردم بدونن عاقبت یک عصبانیت لحظه ای چه بر سر زندگی خانواده ها میاره!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
خدایش بیامرزد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۴ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۳
ای بابا
عابر پیاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
چه تلخ است که نه رفاقت بلد باشیم و نه بخشش ! و نفهمیم کار خیر واقعی در آن لحظه چیست؟!
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟