چشام و می بندم میخوام هر چی غصه ست بمیره که تو خواب یکی از تنم عطر تو رو پس بگیرهنمیشه نمیشهعزیزم نمی دونی عشقت چقدر سینه سوزه چه سخته آدم چشم به تاریکی شب بدوزههمیشه همیشهشبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارم دیگه طاغت ندارمدلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارمآخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم می گیرهفراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیرهیه آدم چقدر طاقت غصه دارهچه جوری میشه خنده روی لب ها بذاره دوباره دوبارهبه جایی رسیدم که با هیشکی حرفی ندارمنباشی من هیچ حسی به روز برفی ندارمنمی خوام ببارهشبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارمدیگه طاغت ندارم دلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارمآخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم می گیرهفراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره