مخاطب تعیین کننده برنده پلتفرمها
شاید یکی از دلایل ساخت قصههایی که در ایران قبل از سال57 اتفاق میافتاد، تشخیص چنین فرصتی بود. مردم میخواستند بعد از گذشت بیش از 40 سال از انقلاب ایران، به یاد بیاورند که پیش از این چگونه زندگی میکردند و چگونه به دنیای اطراف خود مینگریستند. تمایلی که در تولیدات صدا و سیما بیشتر در قالب قصههای انقلابی یا نهایتا قصههای زمان جنگ پاسخ داده شده بود، اما تمرکز بر محتوا برای پلتفرمها به تمایل به زنده کردن نوستالوژیها ختم نشد و آنها تلاش کردند طیفهای گستردهتری از مردم به لحاظ اعتقادی و اجتماعی را در تولیدات خود نشان دهند.
با همه این اوصاف، به نظر میرسد در رقابت بین پلتفرمها، کسی برنده باشد که بر محتوا تسلط بیشتری داشته باشد، برای آن استراتژی بچیند و برنامهریزی کند.
گرچه در روزهای پایانی سال 1402 خبر ظهور پلتفرمهای جدید دیگری رسانهای شده، اما همچنان سه رقیب اصلی این میدان، فیلیمو، فیلمنت و نماوا هستند که رد شدن از مرز این سه برای تازهواردها کار سادهای نخواهد بود.
با اینکه موفقیت در تولیدات پلتفرمی به عوامل مختلفی همچون زیرساختهای فنی، تبلیغات، سابقه حضور و همچنین تجربه و تخصص در تولید، بستگی زیادی دارد، اما شاید عامل شناخت مردم و تولید بر اساس نیازها و تمایلات آنها بعد از این برگ برنده پلتفرمها باشد. شاهد این ادعا میزان رغبت مردم به 18 سریالی است که پلتفرمها در سال 1402 ارائه کردند. با وجودیکه تعداد این سریالها زیاد بودند، از بسترهای متنوع و متفاوتی ارائه شدند، بازیگران مشهور و محبوبی را به کار گرفتند، اما در نهایت فقط حدود 5سریال سر زبان مردم افتاد که از این بین نیز سریالهایی بودند که بعد از پیش رفتن قصه، مشخص شد صرفا با بال محبوبیت بازیگران و تبلیغات گسترده خود پرواز کردهاند و مخاطبان را خیلی زود از خودشان ناامید کردند.
در فضای رقابتی تولیدات شبکه خانگی که ظاهرا قرار است سختتر از قبل شود، حفظ اعتماد مخاطبان یکی از مهمترین مسائلی است که پلتفرمها باید برای آن به شکلی ویژه سرمایهگذاری کنند. چرا که حفظ کردن اعتماد مخاطبی که در شرایط سخت اقتصادی، همچنان جستجوگر قصه زندگی خود و دیگر هموطنانش است، کار بزرگی است. مخاطبی که نه صرفا برای سرگرمی، بلکه گاه برای پیدا کردن راه زندگیش به قصه و سریال وطنی پناه میبرد وگرنه چه کسی است که در دنیای ارتباطات کنونی نتواند نیازش به معنا و قصه و سرگرمی را در تولیدات قدرتمند جهانی پیدا کند.
با همه این تفاسیر، بد نیست نیمنگاهی به تلاشهای صورت گرفته برای بالا بردن کیفیت محتوا و پاسخ به نیاز مخاطبان گوناگون داشته باشیم.
اولین بارقههای این پاسخ را شاید بتوان در اقبال مردم به سریال «پوست شیر» که فیلمنت آن را ساخت، دید؛ سریالی که به شکلی باورنکردنی مردم به آن روی خوش نشان دادند و هنوز که هنوز است اسم آن سر زبانهاست و حتا به نظر میرسد رقبای فیلمنت بدشان نیاید «پوست شیر» دیگری را روانه بازار کنند. علاوه بر قصه این سریال که قصهای از دل طبقه متوسط و فرودست جامعه بود، تلاش شخصیت اول قصه برای گرفتن حقش یکی از مهمترین دلایل همذاتپنداری مردم با این سریال بود. در واقع برگ برنده این پلتفرم، علاوه بر بازی و کارگردانی و قصه، به خاطر درونمایه مهم آن بود. تلاش برای گرفتن حق با همه وجود، معنایی بود که «پوست شیر»، در دل مخاطبان زنده میکرد و همین درونمایه آن را بالا برد.
به نظر میرسد تیم تولید فیلمنت، بعد از این برد شیرین، از تلاش ننشست و با وجودیکه نسبت به رقبای خود کمسن و سالتر بود و شاید به اندازه دو رقیب اصلی برای ارتقاء زیرساختهای فنی و تبلیغات سرمایهگذاری نکرده بود، بر روی همین نقطه قوت متمرکز ماند تا بیش از قبل به محتوا، درونمایه و قصههایی که برای ساخت تایید میکند، اهمیت بدهد.
اقبال مردم به سریال «دفتر یادداشت» به دلیل فیلمنامه قوی، یکی دیگر از نشانههای توجه فیلمنت به محتواست. چرا که در برخی نظرسنجیها این سریال به عنوان بهترین سریال شبکه نمایش خانگی در سال 1402شناخته شده است و کامنتهای مخاطبان در شبکههای اجتماعی نشان میدهد با وجود رعایت استاندارد در موضوعاتی مثل بازی، موسیقی، طراحی صحنه و لباس، مهمترین امتیاز دفتر یادداشت، قدرت فیلمنامه آن بوده است.
شاید بتوان در یک نگاه منصفانه، جدیدترین تولید فیلمنت یعنی سریال افعی تهران را نیز به لحاظ محتوایی درخور توجه دانست. گرچه دو قسمت، نمیتواند نمایانگر کل شخصیت این سریال باشد و نباید درباره آن نظر قطعی داد، اما ارائه قصهای از طبقه متوسط روشنفکر، که در آن بر اهمیت روانکاوی تاکید شده، در نگاه اول جزو نقاط قوت سریال است.
به نظر میرسد فیلمنت با ساخت این سریال، یک گام جلوتر گذاشته و بدون متوسل شدن به قصههای پرطرفدار تکراری، تلاش کرده با روایت قصه زندگی گروه خاصی از مردم (سینماگران و هنرمندان) علاوه بر نشان دادن چالشهای زندگی خانوادگی (رابطه آرمان و همسر و فرزندش) به عمق رفته و دلایل فروپاشی زندگیهای شخصی و اجتماعی افراد را نشان دهد.
در گام اول، اهمیت قائل شدن برای موضوع روانکاوی و خودشناسی را در این سریال میتوان از انتخاب بازیگر مطرح برای نقش روانکاو متوجه شد. اینکه مراجع روانکاو شخصی است که خودش را خیلی قبول دارد و ظاهرا سلامت روانی دارد، یکی دیگر از نکاتی است که با آن به مخاطب این پیام القا میشود که همه آدمها ممکن است در برههای از زندگی، نیاز به دریافت مشاوره از مراجع ذیصلاح داشته باشند.
به هر روی مخاطب هوشمند ایرانی که اکنون بازار گستردهتری برای انتخاب فیلم و سریال دارد، نقش تعیینکنندهتری در انتخاب برنده پلتفرمها دارد. مخاطب توجه، زمان و پول خود را هر روز محتاطانهتر خرج میکند بنابراین تولیدکنندههای آثار نمایشی بیش از پیش، نیاز به شناخت مخاطب، رصد رفتارهای او و تامین قصهها و محتواهای قدرتمند دارند.
انتهای رپرتاژ آگهی/