شنبه شب گذشته، رئيسجمهور در جلسه مشترك دولت و مجلس، در ابتكاري غيرمنتظره، از برگزاري قريبالوقوع نشستي براي تشويق منتقدان دولت خبر داد.
رئيسجمهور با تأكيد به استقبال دولت از انتقادات سازنده، يادآور شد: «يادمان نرفته است كه در دورههاي قبل كوچكترين انتقاد از دولت در روزنامههاي مختلف با عنوان «توطئه و كودتا» تيتر ميشد و گروهي بودند كه اجازه نميدادند كوچكترين انتقادي از مجموعه دولت صورت گيرد، اما دولت نهم هميشه از انتقادات استقبال كرده و بناست دولت در آينده نزديك در مراسمي منتقدان خود را مورد تشويق قرار دهد».
احمدينژاد اضافه كرد: «فضاي كشور فضاي صميمانه است كه همه آزادانه حرفهاي خود را ميزنند».
با بيان اين وعده از سوي رئيسجمهور، اكنون افكار عمومي در انتظار آنند كه منتقدان مورد تشويق احمدينژاد را بشناسند، اما پيش از آنكه منتقدان مورد تشويق شناخته شوند، بايد طيفهاي گوناگون منتقدان احمدينژاد را برشمرد.فارغ از ميزان انتقادپذيري دولت دكتر احمدينژاد، بايد اذعان كرد همانگونه كه رئيسجمهور و نزديكانش، بارها تأكيد كردهاند، وي قطعا يكي از مقامات كشور است كه در دو سال مسئوليت خود، آماج بيشترين نقدها از سوي گروههاي گوناگون قرار گرفته است.

منتقدان داخلي رئيسجمهور را ميتوان به گروههاي مختلف دستهبندي كرد و دستهبندي حاضر، هرچند كامل نيست، به ادامه بحث كمك ميكند.
منتقدان رئيسجمهور و دولت نهم را ميتوان در قالب گروههاي زير برشمرد:
1ـ روزنامهنگاران
2ـ شخصيتهاي نظام
3ـ نمايندگان مجلس
4ـ نخبگان
5ـ احزاب و گروههاي سياسي
6ـ دانشجويان
گروه روزنامهنگاران را نيز ميتوان به سه دسته:
الف ـ اصلاحطلب منتقد دولت
ب ـ اصولگراي منتقد دولت
ج ـ و اصولگراي نزديك به دولت
تقسيم كرد.
طبيعي است بيشتر روزنامهنگاران اصلاحطلب، به دليل حاكميت جناح رقيب آنان، منتقد دولت باشند. به رغم توقيف دو روزنامه و يك خبرگزاري كه انتقادات صريحي از دولت مطرح ميكردند، هماكنون چندين روزنامه و سايت اينترنتي متعلق به اصلاحطلبان، مشغول فعاليتند و نقدهاي بسيار ملايم يا گاه صريحي از دولت مطرح ميكنند كه البته ميزان انصاف آنها در بررسي رويدادها و نقد دولت، نيز متفاوت است.
در گروه دوم نيز به رغم توقيف يكي از رسانههاي اصولگرا كه با صراحت كامل به نقد دولت ميپرداخت، اكنون چند روزنامه و رسانه اصولگرا را ميتوان برشمرد كه دستاندركاران آنها، به رغم گرايش به شعارها و آرمانهاي اصولگرايان، به نقد دولت كنوني ميپردازند كه معمولا اين نقدها از ملايمت بيشتري نسبت به گروه نخست برخوردار است و بسياري از آنها در حيطه كارآمدي، يا توجه به ارزشهاي انقلاب مطرح ميشود.
گروه سوم هم براي خود چند روزنامه، خبرگزاري و سايت اينترنتي دارد كه سياسيون، آنها را رسانههاي حامي دولت ميدانند، اما به هر حال هر از چند گاهي، ميتوان نقد بسيار ملايمي را نيز از بدنه يكي از دستگاههاي اجرايي يا يكي از مسئولان دولتي، در گوشه اين رسانهها مشاهده كرد. از اين رو، اين دسته را نيز ميتوان به اعتبار همين نقدهاي كمشمار، جزو منتقدان دولت نهم دانست. بسياري از اين نقدها از منظر دلسوزي دولت و با هدف رفع نقايص آن مطرح ميشود، هرچند ممكن است برخي از آنها، ناظر به برخي اختلافات داخلي در طيفها و اشخاص حاضر در دولت باشد.
پس از دسته نخست، نوبت به شخصيتهاي ارشد نظام ميرسد كه گاه نقدهايي را متوجه عملكرد دولت كنوني كردهاند. در اين دسته پس از نقدهاي مقطعي، شماري از مراجع معظم تقليد كه بيشتر توجه به احكام شرعي و رسيدگي به مشكلات مردم را مدنظر داشتهاند، بزرگاني چون آيات مهدوي كني، هاشمي رفسنجاني، هاشمي شاهرودي و آقايان خاتمي و ناطق نوري و شماري ديگر را ميتوان نام برد كه البته از حيث ميزان انتقاد يا خاستگاه آن، تفاوتهايي دارند، اما به هر حال، همگي به دليل آنكه جايگاه خاصي در نظام جمهوري اسلامي دارند، معمولا تلاش كردهاند حتي زماني كه نقدي را متوجه دولت ميكنند، مراقب باشند از رهگذر آن، خللي به نظام وارد نشود.
دسته سوم منتقدان دولت، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي هستند كه بنا بر قانون اساسي، نظارت بر دولت كه لازمه آن، نقد و نگاه ناقدانه به اقدامات آنان است، وظيفه مهم آنها به شمار ميرود. اين دسته را نيز ميتوان مشابه دسته نخست به سه گروه شامل نمايندگان اصلاحطلب (فراكسيون اقليت)، نمايندگان اصولگراي منتقد دولت (فراكسيونهاي وفاق و كارآمدي و اصولگرايان مستقل) و نمايندگان اصولگراي حامي دولت (بخشي از فراكسيون اصولگرايان) تقسيم كرد.
براي نمونه، هرچند مهندس باهنر، نايب رئيس مجلس را ميتوان در دسته سوم جاي داد، اين به آن معنا نيست كه وي به تأييد همه اقدامات دولت كنوني بپردازد، چراكه او نيز در مقاطعي به انتقاد از برخي اقدامات دولت پرداخته است.
گروه چهارم از منتقدان دولت را گروهي از نخبگان و اساتيد دانشگاهها تشكيل ميدهند؛ به ويژه بخشي از آنان كه معتقدند اين دولت كمتر از ديگران از نظرات نخبگان و كارشناسان استفاده ميكند. از ميان اين طيف، گروهي كه اكنون به نام «50 اقتصاددان» شناخته ميشوند، نوعي از تعامل كارشناسي با نخبگان و دولت را پس از دو، سه نامه و با برگزاري جلسهاي كه در آن رئيسجمهور و شماري از وزرا حضور داشتند، به نمايش گذاشتند.
گروه پنجم يا همان احزاب سياسي نيز شامل دستهبندي گروههاي اول و سوم ميشود.
اما گروه ششم يا دانشجويان را بايد به شكلي متفاوت دستهبندي كرد كه ناشي از برخي ويژگيهاي دوران دانشجويي است. در اين قشر، از يك سو دانشجوياني را داريم كه مرز انتقاد و اهانت را درنورديده و مثلا هنگام حضور رئيسجمهور در دانشگاه اميركبير تصوير او را به آتش كشيدند. در سوي ديگر، دانشجوياني در نقش حمايت از رئيسجمهور و دولت، منتقدان آن را ساواكي، ضدانقلاب و ... ناميدند، بدون آنكه كوچكترين نقدي را متوجه رئيسجمهور و دولت او كنند. در اين ميان، طيف بسيار محدودي از دانشجويان به چشم ميخورند كه در عين پايبندي به آرمانهاي اصولگرايانه و شعارهاي دولت كنوني، در مواردي به اظهار آزادانديشانه انتقادات خود پرداختهاند.
پرسش دوم آن بود كه رئيسجمهور، كدام دسته از منتقدانش را تشويق ميكند؟ احمدينژاد در سخنراني خبرساز خود در دانشگاه اميركبير گفت: مهرورزي؛ يعني اينكه احمدينژاد همه روزنامهها، افراد و سياسيوني كه به احمدينژاد بد و بيراه ميگويند، از ته دل دوست دارد.
اين جمله اوج تحمل و نقدپذيري را ميرساند.
از سوي ديگر، رهبر انقلاب در ديدار هفته دولت با دولتمردان، با اشاره به مسئله انتقاد اظهار داشتند، گاهي در انتقادهاي خصمانه هم حقايقي هست؛ شما از همانها هم استقبال كنيد.
با اين مقدمات به نظر ميرسد، دولت نهم هماكنون در تشويق منتقدان در يك انتخاب از سه طيف قرار دارد كه نوع انتخاب آن، ميزان صداقت دولت در تشويق منتقدان را نمودار ميكند.
اما پرسش ديگر آنكه بهترين تشويق منتقدان چيست؟
به نظر ميرسد منتقداني كه در نقد دلسوزانه عمل كرده و كارشناسانه و دقيق به نقد ميپردازند، بهترين تشويق را توجه به انتقادات خود و در نظر گرفتن آنها ميدانند.