آیا دلار نافرمان است یا مشکل جای دیگری است؟ /گروسی «پلیس بد» در احیای برجام! /مصائب فیلترینگ
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز سه شنبه دوم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تهران و ریاض دو رقیب مکمل، آتش قاچاق در دامان تولید، آمادگي مشروط ايروان براي به رسميت شناختن تماميت ارضي آذربايجان و وداع با سربازان وطن در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
مصائب فیلترینگ
کیوان نقرهکار کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: نمیتوان با فناوری مقابله و تکنولوژی را حذف کرد. نمونهاش در کشور ما فقط مربوط به ایمیل بومی و جستوجوگر ملی و سیستمعامل داخلی نیست بلکه اگر به ویدئو و ماهواره و امثالهم نگاه کنیم متوجه میشویم که صدها میلیارد تومان از بودجه بیتالمال هزینه شده و به جای اینکه به فکر توسعه باشیم پولمان را برای محدودیت هزینه کردهایم و اتفاقا در همگی هم شکست خوردهایم.
اخیرا در شبکههای اجتماعی چهره مغموم و شکستخورده یک کارشناس سیاسی ماهوارهای که احتمالا شبیه خیلی از سیاسیون ما که در حوزه اقتصاد تبحر لازم را ندارند بسیار مورد توجه واقع شده است. این کارشناس سیاسی در یک مناظره اقتصادی بیان کرد که دولت در جیب مردم دست نمیبرد اما وقتی با پرسش «پس پول نفت کجاست؟» مواجه شد با دستپاچگی قصد فرار از پاسخگویی داشت. البته به ایشان و سایر سیاستگذاران کلان اقتصادی و فناوری باید گفت دست در جیب مردم کردن فقط برداشت منابع مثل نفت و گاز نیست بلکه هدر و ضایع کردن بسیاری از فرصتهای ملی و بینالمللی است که نمونهاش را در شکست پروژههای محدودسازی فضای مجازی میبینیم. باید از مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پرسید: «کجا با اعمال محدودیت مشکلات حل شد؟ آیا با ایجاد این فیلترینگ وضعیت اقتصادی مردم به مطلوبیت رسید؟ آیا وضعیت فرهنگی بهتر شد؟ آیا مشکلات اجتماعی رفع شد؟ آیا مهاجرات نخبگان تا کارگران ساده کاهش یافت؟ و دهها آیای دیگر.»
مسئولان محترم کشور ایران که به دلیل ایجاد مناسبات مجدد با کشورهای حوزه خلیجفارس باید به شما آفرین گفت، لطفا از پیشرفت فناوری در این کشورها برای مدیران وزارت ارتباطات بگویید: «قطر فناورانهترین مسابقات جام جهانی را برگزار کرده، امارات وزارت هوش مصنوعی دارد، عربستان اولین زن فضانورد را با مشارکت بزرگترین شرکتهای فناور دنیا به فضا فرستاده و دهها نمونه دیگر در همین کشورها» یعنی به مدیران وزارت ارتباطات بفهمانید با توسعه است که میتوان به دستاوردهای مورد نظر رسید نه با محدودیت. حالا مدیران محترم وزارت ارتباطات به این سوال پاسخ بدهید: «آیا ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش که باعث افتخار ما ایرانیان بود حاصل محدودیت بود یا توسعه فناوری؟» اما سوال آخر از وزیر محترم ارتباطات؛ حتما در جریان هستید که قرار است نمایشگاه الکامپ تا کمتر از یک ماه دیگر برگزار شود، اگر شرایط شامل همین محدودیتها و فیلترینگها باشد، آیا برای بازدید از غرفهها تشریف میبرید؟ برای سخنرانی در مراسم افتتاحیه چطور؟ اما اگر حالا که دوستان و کارشناسان شما اذعان کردند هزینه ۲۰۰ میلیاردی محدودیتسازی اینستاگرام در مقابل چند کد دستوری این شرکت شکستخورده و این هزینه هدرشده هم به جمع هزاران میلیارد هزینههای تباهشده اضافه شده، بیایید و از سایر مسوولان و وزرای همرده خود که درهای مناسبات با کشورهای همسایه را گشودند بیاموزید و فیلترینگ را بردارید و به عنوان یک قهرمان اقتصادی در فناوری و تکنولوژی پای به بزرگترین رویداد نمایشگاهی فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور بگذارید. این بار نوبت شماست.
آیا دلار نافرمان است یا مشکل جای دیگری است؟
پیمان مولوی طی یادداشتی در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان آیا دلار نافرمان است یا مشکل جای دیگری است؟ نوشت: تقریبا از زمانی که به یاد می اورم شاهد اخبار تلوزیون و رادیو گوینده در حال دادن وعده کنترل دلار و پخش مصاحبه از روسای بانک مرکزی در باب تلاش انها برای حفط قدرت خرید ریال هستم و البته می دانم شما نیز خاطرات مشترکی در این باب دارید.ولی چگونه است که بر خلاف این همه تلاش و جلسه و کارگروه و سامانه شاهد سقوط ازاد ریال هستیم از ۷ تومان در ابتدای ۱۳۵۷ تا امروز که دلار به ۵۱۰۰۰ تومان رسیده است. چرا دلار به دستور روسای جمهور، بانک مرکزی و وزرای اقتصادی و حتی برخی از اقتصاددانان وقعی نمی نهد و نافرمانی می کند؟ چرا در کشورهای حوزه خلیج همیشه فارس شاهد فیکس شدن برابری واحد پولی انها و دلار امریکا هستیم؟ آیا عملکرد علم اقتصاد در ایران و ان کشورها متفاوت است؟
در رویکرد سیتمی شما برای درک نحوه روی دادن اتفاقات باید به سلسله اتفاقات و عوامل کلیدی ایجاد کننده ان موضوع دقت کنید، در باب کاهش ارزش ریال هم انچه در ایران در باب ان مغالطه روی می دهد دلیل اصلی تورم است. این تورم است که اقتصاد ایران را به سمتی می برد که ریال شاهد نزول ممتد در دهه های مختلف بدون استثنا بوده است.
حال اگر شما در تمام این دورهها شاهد هر توجیهی به غیر از این مورد هستید بدانید که مغالطهای بیش نیست، مثلا تخصیص ارز ۴۲۰۰ و فیکس کردن ان و یا ارز ۲۸۵۰۰ و هر انچه که تحت عنوان ارزهای ترجیحی در اقتصاد ایران خلق می شود نه ریشه در ندانستن موضوع ساده تورم و تاثیر ان بر دلار بلکه ریشه در یک اقتصاد ذینفعانه دارد.
حتما شما هم شاهد بودید که وقتی دلار ریزش می کند ناگهان برخی اقتصاددانان شروع به تمجید از ان و اهمیت ان بر رشد صادرات دارند و صادرکنندگان هر نوع عدم قدرت رقابت را با کاهش ارزش پول ملی جبران می کنند و البته شما در دولتها شاهد رکورد های افزایش صادرات هستید و بلعکس ناگهان با ارز ترجیحی واردکنندگان برایشان این امر جذاب می شود و البته کسی هم که کاری در واردات نداشت به سبب جذابیست فاصله بین ارز فیکس شده با نرخ بازار ازاد جذب واردات می شود و رقابتی در میگیرد بین تمام اقشار جامعه برای دریافت ارز ارجیحی که زمانی ۷ تومانی بوده و روزی ۴۲۰۰ تومانی و بعدها هم نامهای دیگری خواهد گرفت.
پس نباید این روند را به ندانستن سیاستگذار فروکاهید و حتما باید ان را به در یک اقتصاد ذینفعانه مورد بررسی قرار داد.
همواره یک سیکل تکراری در زمان افزایش قیمت دلار در ایران تکرار می شود، افزایش یافتن قیمت، انکار دولتها، بازیدی روسای کل از خیابان فردوسی و عکس با صرافی ها، دادن وعده ها برای کاهشی شدن نرخ ارز و در نهایت اعلام یک نرخ فیکس برای دلار و باز هم جهش دلار و … به خاطر ندارم رییس بانک مرکزی که کاهش ارزش ریال در برابر دلار را از نقطه اصلی ان یعنی تورم شروع به تحلیل کند و البته همواره این حسرت برای ما باقی است که چرا هیچ ریس کلی بر تورم و دلایل پایایی ان اشاره صریحی نمیکند.
در تمام این سالها مغالطه ای که شکل گرفته است مبتنی است بر تعادل تقاضا و عرضه دلار و همخوانی نیازهای وارداتی و ارز حاصل از صادرات. ایا این امر درست است؟ حتما میزان صادرات و ارز حاصل ان مهم است البته اگر شما جایی همانند وزارت سمت را نداشته باشید که واردات را آنچنان محدود کند که از سال ۲۰۱۸ تا زمان نگاشتن این متن نزدیگ به ۵ سال است که واردات خودرو ممنوع شده باشد و یا واردات لوازم خانگی خارجی هم به نام حمایت از تولید داخل و حفط ارز های گرانبها مسدود شده باشد. با این روش می توان بدون صادرات هم گفت که نیاز ارزی کافی است اما واقعیت چیز دیگری است، وقتی از سال ۱۳۹۷ اقتصاد ایران تا انتهای سال ۱۴۰۱ ۵ تورم بالای ۳۰٪ و در ۳ سال اخر بالای ۴۰٪ سالیانه را تحمل کرده همه چیز می توانند تبدیل به ابزاری برای حفط ارزش ریال شوند از جوراب مردانه،موبایل و لپتاپ تا خودرو و دلار و شاید باور نفرمایید پودر نارگیل.
حال شما هر چقدر هم واردات را کنترل می کنید اما تقاضایی از بطن جامعه برای حفظ ارزش ریال وجود دارد و طلا و دلار سهل و الوصول ترین ابزارها هستند برای این امر ولی دولتها اصلا این بازار ازاد را به رسمیت نمی شناسند و البته دلار هم متقابلا.
اما در این بین ما باید بین ندانم کاری ،نا اگاهی و شیف ثروت تفاوت قائل شویم، بسیاری همواره می پرسند که ایا کسی این مواردی را که شما میگویید را نمی دانند، تجربه به ما ثابت کرده است که شما با ترکیبی از سیاستگذاریها روبهرو هستید اما انچه پایاست هما رد و اثر ذینفعان در اقتصاد ایران است، از واردکننده تا صادر کننده، از کسی که منتظر ارز ۴۲۰۰ است تا با دستیابی بدان بتواند با فروش محصول وارداتی با ارز ۴۲۰۰ به چند برابر بالاتر سودی را به جیب بزند که در هیچ جای جهان مسبوق به سابقه نیست.
پس در پس هر فرمان به دلار نافرمان علاوه بر پشت کردن به علم اقتصاد شما با رویکردی ذینفعانه روبهرو هستید که ممکن است منویات خود را از زیان یک اقتصاددان، کارشناس اقتصادی و … ارائه دهد.
گروسی «پلیس بد» در احیای برجام!
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جوان با عنوان گروسی «پلیس بد» در احیای برجام! نوشت: طی روزهای اخیر، گمانهزنیهایی در منابع رسانهای غربی در خصوص از سرگیری مذاکرات آشکار احیای برجام مطرح میشود. مقامات وزارت امور خارجه امریکا نیز برخلاف گذشته تلاش میکنند از انکار مطلق تمرکز خود روی مسئله احیای توافق هستهای اجتناب کرده و نوعی «ابهام تاکتیکی» را چاشنی سیاست رفتاری خود در قبال این مسئله کنند. کار به جایی رسید که در سفر «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی امریکا به اراضی اشغالی نیز مقامات رژیم صهیونیستی از تفاوت رویکرد آشکار و پنهان واشنگتن در قبال مساله احیای برجام شدیداً ابراز نارضایتی کرده و خواستار یکدست شدن مواضع پنهان کاخ سفید با مواضع آشکار آن هستند. دولت بایدن از یک سو به دلیل تعلق برجام به حزب دموکرات (توافقی که در دوران اوباما بسته شد) و فراتر از آن، به دلیل ترس از شکلگیری بحرانهای کنترل نشده امنیتی در منطقه (حول محور فعالیتهای هستهای ایران و تقابل تهران-تلآویو)، تمایل بیشتری نسبت به احیای آن دارد. از سوی دیگر، رئیسجمهور امریکا و دموکراتها خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آماده میکنند و شکلگیری فضای منازعه در منطقه (حتی به صورت محدود)، منجر به تقویت جایگاه حزب رقیب دموکراتها یعنی جمهوریخواهان خواهد شد. در چنین شرایطی بایدن در پس ذهن خود قصد دارد حل موضوع احیای توافق هستهای را از طریق دیپلماسی به یکی از دستاوردهای انتخاباتی دموکراتها تبدیل کند، هرچند که در این مسیر با مخالفانی نیز در داخل کاخ سفید و کنگره امریکا مواجه است.
در خصوص تفاوت رویکرد پنهان و آشکار امریکا در قبال مذاکرات احیای برجام، سخن بسیار است، اما میتوان روی رفتار یکی از بازیگران فرامتنی مذاکرات، یعنی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی متمرکز شد! گروسی در گفتگو با شبکه کانادایی «سیبیسی» با اشاره به اینکه امکان احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در آینده نزدیک بسیار ضعیف است، بر لزوم حفظ تعامل آژانس و تهران در راستای حل و فصل موارد اختلافی باقیمانده تأکید کرد. گروسی در ادامه میگوید: «احتمال بازگشت به میز مذاکره وجود دارد، اما اگر تعاملات ایران و آژانس نامناسب ارزیابی شود و همکاریها خوب نباشد، احتمال احیای برجام به صفر میرسد.»
گروسی عملاً روی دو گزاره تأکید کرده است؛ یکی اینکه با فرض همکاری مطلق ایران- آژانس، احتمال احیای توافق هستهای (آن هم درآیندهای نزدیک) اندک است و از سوی دیگر، اگر سطح همکاریهای ایران و آژانس کاهش یابد، اساساً احیای برجام ناممکن خواهد بود! یعنی ایران باید بین «احتمال ضعیف احیای برجام» و «احتمال صفر»، یک گزینه را انتخاب کند! بر همگان مسجل است که گروسی نقشی در مذاکرات احیای برجام به عنوان یکی از طرفهای پشت میز مذاکرات ندارد. از این رو کلیت اظهارات وی در خصوص سرنوشت توافق هستهای فرافکنانه و غیرمسئولانه است! اما اینکه او با چنین اطمینان خاطری احتمال احیای برجام را ضعیف ارزیابی میکند، قطعاً منبعث از تحلیل شخصی وی نیست! به نظر میرسد پس از مشاهده تحرکات پنهانی، اما ملموس تازهای که در امریکا و اتحادیه اروپا بر سر احیای توافق هستهای رخ داده است، رافائل گروسی از سوی رژیم صهیونیستی و به صورت مشخص نتانیاهو مأمور شده با ارائه سیگنالهای سلبی مانع از استمرار این روند شود. با توجه به گزارشهای محرمانه و رسمی آژانس در خصوص همکاریهای مشترک تهران و این سازمان طی ماههای اخیر، احتمال خلق این سیگنال منفی [از سوی گروسی]در قبال همکاری دوجانبه با ایران نبود. از این رو گروسی روی کلیت احیای برجام و مذاکرات ایران و اعضای ۱+۴ متمرکز شده که ارتباطی نیز با وی ندارد.
اظهارات اخیر گروسی به وضوح نشان میدهد که کماکان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی خود، باید او و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نه به عنوان بازیگرانی مستقل، بلکه به عنوان قطعهای از پازل بازی ضد ایرانی رژیم صهیونیستی و غرب مدنظر قرار دهیم. در این صورت، قطعاً بسیاری از رفتارهای ناگهانی گروسی در آینده و شیوه مواجهه ما با آن قابل پیشبینی و محاسبه خواهد بود.
راه حل نهایی اصلاح سیاست خارجی است وبس
چه دلیلی دارد از ۲ روز گذشته که انس جهانی ریزش کرده طلا در ایران گران و یا سکه گران شود ؟؟
یا چرا دلار اول ماه گران میشود و از اوسط ماه نزولی اش مبکنند؟؟؟؟
تابلو است که دولتها در حال فروش طلا و ارز به بازار به بالاترین
قیمت و بعد جمع آوری به ارزان ترین قیمت است
والسلام
وقتی موقع استفاده از فرصتها می شده که در زمان صدام که گفت جنگ رو خاتمه بدید و قبول نکردید تا به زمان خاتمی که در بهترین دوران امکان برگشت کشورمان به جامعه جهانی بود که با ورود احمدی نژاد , روحانی و رئیسی برگشت به 20 سال پیش آرزوی مردم ایران شده.
در همه زمینها فقط و فقط شکست بوده و نا مدیریتی و بی تدبیری.(آب , خاک , معادن , زمین , ملک , ماشین , ورزش , تحصیل فرزندان و ...
من بخش قابل توجهی از مناظره های تلویزیونی را دیده ام و به یک نتیجه رسیده ام.
در جایی که دو کارشناس در موضوع بحث می کنند و در موضوع داده کافی هم وجود دارد، توسل کارشناسان به مثال ها بسیار کم می شود اما در مناظره علیزاده و غنی نژاد فضای مناظره آکنده از مثالهای داخلی و خارجی است. علیزاده یک لیست بزرگ از مثالها دستش گرفته و دایماً اینها را تکرار می کند.
شاید اگر این مناظره در شبکه یک سیما یا شبکه خبر بود، به دلیل مخاطب عام بودن این شبکه ها، کثرت مثالها توجیهی داشت اما مناظره در شبکه ی 4 که به مخاطب خاص بودن (مخاطب حرفه ای و دانشگاه دیده) شهرت دارد اصلاً جای مثال زدن نیست. این مناظرات باید در فضای کاملا نظری پیگیری شود. با کمترین مثال جایی هم که توضیح مازاد نیاز دارد باید به آمار و ارقام و گزارشات رسمی و نظرات رسمی کارشناسان استناد شود.
اگر محتوای این مناظره را مثال زدایی کنیم، شاید چیزی کمتر از پانزده دقیقه از محتوا باقی بماند که از همین اندک زمان باقیمانده هم، نیمی از زمان نقل قول ها و ترجمه های مشکوک از آثار فیلسوفان و اقتصاد دانان غربی و سوابق تاریخی مخدوش است. (دقیقاً همان نوع از نگرشی که در نمایشگاه کتاب به اینگونه آثار شد در اینجا هم همان اتفاق می افتد)
توصیه: اصولا مثال زدن نه در جهت روان و قابل فهم شدن بحثت، بلکه روشی معمول برای فریب دادن مخاطب است. مخاطب نباید بپذیرد و اجازه دهد که کارشناس برایش مثال بزند و اگر مثالی هم زده شد یا باید به طور کامل نادیده گرفته شود و یا اینکه انطباق آن بررسی شود (مثال بحث را به میزانی هر چند اندک از مسیر سخت آن انحراف می دهد و عملا به کارشناس امکان میدهد که در بحث از شاخه ای به شاخه دیگر بپرد و از قفل شدن بحث در گره های نظری جلوگیری کند) کارشناس باید بتواند مباحثش را در قالب نظری ارائه دهد و تنها در موضعی که مخاطب پس از دو یا سه بار ساده سازی مطلب در فضای کاملاً نظری از فهم مطلب عاجز بود، امکان توسل به مثال هست ولی اینکه در میانه ی بحث و بدون کوچکترین مطالبه ای با مثالهای متعدد و متنوع، فضای بحث عوض شود و بحث از مدار کنونی به مداری دیگر منتقل شود خلاف اخلاق علمی است.
نمونه ی بارز چنین فضایی در مباحث حجاب است. کارشناسی که قرار است بر حجاب بحث کند دایماً دارد مثال دکتر میزند. به ایشان می گویند حجاب اینگونه است می گوید خب آمپول هم درد دارد. میگویند حجاب آنگونه است می گوید خب قرص هم تلخ است. می گویند قانون حجاب این مشکل را دارد می گوید خب جراحی هم با زخم و خونریزی همراه است.
این فضایی است که اگر تغییر کند، هر کسی نمی تواند ردای کارشناسی بر شانه اش بیندازد و پشت تریبون های آزاداندیشی و مناظره بنشیند. توصیه من این است که مخاطبان توسل به مثال را از هیچ کس نپذیرند و همیشه از کارشناس بخواهند که بحثش را با ادبیات تخصصی و در فضایی عاری از مثال مطرح کند.






















