خط قرمز مسئولان کدام است؟ / زلزله و آثار روانی آن / تعمیق مناسبات استراتژیک دو تمدن ایران و چین
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۷ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که پروندهسازی جدید علیه ایران در شورای امنیت، بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران تن از مردم تبریز و گزارشها از دومین روز سفر رئیسجمهوری به چین در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
تعمیق مناسبات استراتژیک دو تمدن ایران و چین
انور خیرآبادی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با تیتر تعمیق مناسبات استراتژیک دو تمدن ایران و چین نوشت: در حالی ابراهیم رئیسی، رئیسی دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران دوشنبه ۲۴بهمن و به دعوت رسمی شی جین پینگ رئیس جمهوری خلق چین به این کشور سفر کرد که وعدههای گوناگونی مطرح نمودند و خواستار تعمیق مناسبات استراتژیک دو کشور شدند که هماکنون در عالیترین سطح سیاسی و اقتصادی قرار دارد.
همچنین وعدهی اجرای سند جامع مشترک ۲۵ ساله ایران و چین و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی و تجاری فیمابین از جمله وعدههای این سفر است. هر چند حضور در کمربند تجاری و باستانی و تمدنی ابریشم حکایت از اشتراکات تاریخی و منافع مشترک دو ملت دارد ولیکن حقیقت مطلب این است که چین که در آستانه تبدیل شدن به غول اقتصادی و مدیریتی و سیاسی جهان قرار دارد با هیچ کشوری عقد اخوت نبسته ودلاری بخاطر تعمیق روابط دیپلماتیک و سیاسی خرج نمیکند مگر دهها برابر آن را تضمین واقعی دریافت نماید. به عبارت سادهتر هر جا منافعش اقتضاء کند بدانجا روی برمیگرداند همانگونه که رئیس جمهور چین در جریان سفر اخیر خود به عربستان سعودی که آن را سفری تاریخی بر شمرد ۳۴ قرارداد تجاری گسترده در حوزه انرژی با پادشاهی سعودی منعقد نمودند که کارشناسان حوزه بینالمللی ارزش اولیه این قراردادها را بالغ بر۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار تخمین زدند و قراردادهای نفت و گاز دولت چین با قطر بیش از۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار است و در عراق در دو سال گذشته ۱۰میلیاردو۵۰۰میلیون دلار سرمایهگذاری تجاری نموده و متعهد شده در اقلیم کردستان ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار سرمایهگذاری کند و حتی با طالبان هم قراردادهای مشابه نفتی ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ دلاری انجام ومتعهد شده درسه سال آینده به ۵۴۰۰۰۰۰۰۰ دلار در افغانستان گسترش دهد؛ بررسی برخی تحولات ماههای اخیر و آمارهای موجود از دادوستدهای اقتصادی میان تهران و پکن خلاف آن را نشان میدهد.
در سطح سیاسی میتوان به برخی موضعگیریهای شی جین پینگ در جریان سفر اخیرش به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اشاره کرد. رئیس جمهوری چین در هجدهم آذرماه سال جاری با انتشار بیانیهای مشترک با عربستان سعودی نه تنها از جمهوری اسلامی خواست تا فعالیتهای اتمیاش را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی هماهنگ کند، بلکه تاکید کرد تهران باید از دخالت در امور داخلی دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه بپرهیزد. همزمان با انتشار بیانیه مذکور، دولت چین بیانیهای مشترک نیز با شش امیرنشین حوزه خلیج فارس منتشر کرد و در آن خواهان یافتن راههایی مسالمتآمیز بهمنظور حل اختلافهای ایران و امارات متحده عربی بر سر مالکیت جزایر سهگانه شد. درعینحال ملاحظه آمارهای دولتی منتشر شده از روابط اقتصادی چین با جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که چین در یکسالونیم گذشته، سرمایهگذاریهایش در ایران را به شکل چشمگیری کاهش داده است.
رئیس کل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در نهم بهمن سال جاری گفت: «چینیها از ابتدای دولت رئیسی تاکنون، فقط ۱۸۵ میلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کردهاند و این میزان رضایتبخش نیست. با تمامی این اوصاف، گمان ناظران بینالمللی بر این است که سفر ابراهیم رئیسی به پکن میتواند زمینه تعمیق روابط میان تهران و پکن را فراهم کند، چون دیدار با فعالان تجاری وبازرگانان عمده چینی میتواند در راستای تعمیق مناسبات تجاری مفید باشد ولیکن افکارعمومی جامعه توقع دارد که این تعمیق مناسبات استراتژیک دوتمدن براساس مصالح ملی و منافع کشور و دستاوردهای واقعی گسترش و توسعه پیدا کند به نحوی که برای جامعه ملموس باشد.
خط قرمز مسئولان کدام است؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر خط قرمز مسئولان کدام است؟ نوشت: رئیس جمهور رئیسی در آخرین مصاحبه تلویزیونی که دو هفته قبل برگزار شد در جواب سوالی که به گرانیها و مشکلات معیشتی مردم مربوط میشد گفت ما هم از این مشکلات رنج میبریم. بعضی از صاحبنظران در انتقاد به این جمله آقای رئیس جمهور گفتند وظیفه شما برطرف ساختن رنج مردم است نه شریک رنج آنان بودن.
انتقاد بجا و درستی است. بدون اینکه نیازی به توضیح و تشریح باشد، همه میفهمند که دولت در هر کشوری برای برطرف کردن آلام و سختیهای مردم باید تلاش کند و اصولاً فلسفه وجودی نظامهای سیاسی و تشکیل دولتها همین است. متاسفانه در کشور ما «وعده درمانی» یکی از راهکارهای دولتها شده که البته اختصاص به دولت کنونی ندارد، ولی برای مردم فرقی نمیکند چه کسانی دست اندرکار امور اجرائی باشند، مهم اینست که مشکلات برطرف شوند و گرفتاریهای معیشتی هر روز مردم را رنج ندهد.
ایران، کشوری پهناور با تنوع آب و هوائی، ثروتهای فراوان زیرزمینی، امکانات طبیعی فوقالعاده و نیروی انسانی با استعداد و کارآمد است. رها شدن این کشور ثروتمند از یوغ استبداد پهلوی و استعمار خارجی که با فداکاری کمنظیر ملت و رهبری امام خمینی محقق شد، زمینه را برای پیشرفت کشور و رفاه ملت در تمام زمینهها فراهم ساخت. با اینکه دو سال شورشهای گروهکی داخلی و ۸ سال جنگ تحمیلی مشکلات زیادی بر سر راه پیشرفت کشور به وجود آوردند، مقاومت مردم و اراده و همت مسئولان نظام جمهوری اسلامی توانست در زمینههای مختلف علمی، عمرانی، پزشکی، صنایع دفاعی و امور آموزشی و پژوهشی موفقیتهائی نصیب کشور نماید. درست است که این پیشرفتها، که علیرغم فشارهای سیاسی خارجی و تحریمها به دست آمدند، را نباید نادیده گرفت، ولی در کنار آن باید به این واقعیت نیز توجه شود که ایران، امروز در زمینههای اقتصادی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی دچار عقب ماندگی است و کشور ثروتمندی که استعداد تامین رفاه آحاد مردم خود را در سطح میانگین جهانی دارد متاسفانه گرفتار فقر است. مسئولان، سالهاست که برای ریشهکن ساختن فقر وعده میدهند، ولی آمار فقر همواره در حال افزایش است، ارزش پول ملی دچار سیر نزولی دائمی شده و مردم در مسابقهای که با افزایش روزانه قیمتهای کالاها و خدمات درگیر هستند هرچه میدوند باز هم عقب میمانند. این واقعیت تلخ را دولت هم با تمام وجود لمس کرده و لذا برای جبران کمبودهایش درصدد فروش اموال خود تحت عنوان «مولد سازی» افتاده که با اشکالات قانونی متعدد مواجه است.
تمام این مشکلات از تصلب سیاسی به ویژه سیاست خارجی ناشی شدهاند. این سیاست است که مانع پایان یافتن قصه پرغصه برجام و خارج شدن کشور از گردونه دور و تسلسلهای باطل ماجراهای ناشی از آن شده است. سالهاست که صاحبنظران دلسوز، خدوم، وفادار به انقلاب و نظام و با تجربه راهکار مناسبی برای خروج از بنبست برجام و گشودن راههای تنفسی اقتصاد کشور ارائه میدهند، ولی پذیرفته نمیشود. در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ وعدههای شیرینی برای حل تمام مشکلات اقتصادی بدون گره زدن آنها به برجام و مذاکرات و تحریمها داده شد، ولی اکنون یکسال و نیم از استقرار دولت جدید گذشته و نهتنها مشکلات اقتصادی برطرف نشده بلکه هر روز افزایش مییابند. بسیاری از دولتمردان نیز به این نتیجه رسیدهاند که احیاء برجام و پذیرفتن افایتیاف، راه را برای برطرف شدن موانع موجود بر سر راهحل مشکلات باز میکنند، ولی با اینحال ارادهای برای این دو اقدام نشان نمیدهند. آنها باید بپذیرند که القائاتی از قبیل اینکه پذیرفتن برجام نوعی عقب نشینی است و تجدید نظر در سیاست متصلب خارجی که کشور در چنبره آن گرفتار شده، عبور از خط قرمز است، واقعیت ندارند. خط قرمزی که مسئولان نظام نباید از آن عبور کنند نادیده گرفتن فقر و تنگناهای معیشتی مردم است. این خط قرمز اگر رعایت شود، تمام اصول و آرمانها و ارزشها هم حفظ خواهند شد.
زلزله و آثار روانی آن
آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان زلزله و آثار روانی آن نوشت: زلزله و سیل و فجایع دیگری که بشر از سر میگذراند، ابعاد مختلفی دارند. بخش پررنگ این فجایع آسیبهای مالی و جسمی و جانی است که طبیعت خشمگین به انسان تحمیل میکند. اما بُعد مهمتری هم در این میان وجود دارد که در کوران فاجعه از آن غفلت میشود. آسیبی که بعد از خالی شدن شهر از تیمهای امدادرسانی و خیرین نمایان میشود و تا پایان عمر، چون سایه همراه بازماندگان فاجعه است. سیل و زلزله و آسیبهایی که جمع زیادی از مردم یک شهر را در یک بازه زمانی مشخص تحت تاثیر قرار میدهند، در اغلب موارد پدیدههایی طبیعی هستند، اما کیست که نداند امر طبیعی از امر انسانی متمایز نیست. زلزله امری طبیعی است، اما برای بازماندگان فاجعه، در بستر اجتماع درک میشود. باید پذیرفت که زلزله امری است طبیعی، اما آسیب روحی که بازماندگان بعد از آن تجربه میکنند بسیار پر اهمیتتر از فاجعهای است که شهر و معماری و زیرساختهای آن را ویران میکند.
انسان شناسان معتقدند یک فاجعه اثراتی بر خودآگاه و ناخودآگاه فردی و جمعی افرادی دارد که آن را لمس کردهاند. تاثیری که بر ناخودآگاه یک فرد یا جمع از یک فاجعه باقی میماند، اثری است که «روان» آن را تجربه میکند و تاثیراتی که بر خودآگاه فردی و جمعی یک جامعه بعد از یک فاجعه قابل مطالعه است، تغییراتی است که در «نظام ایدئولوژیکی» افراد رخ میدهد. وقتی که مردم بعد از سیل یا زلزله دچار یک فقر عمومی میشوند، نیاز به توجه ویژه پیدا میکنند، بی توجهی و یا رسیدگیهای نادرست و غیر اصولی در چنینی شرایطی تبعاتی به دنبال دارد که شاید بتوان چند سال بعد از وقوع یک فاجعه برای بررسی آن اقدام کرد و به نتایجی رسید.
بررسیها نشان میدهد خشونت و پرخاشگری بعد از زلزله روابط بین فردی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. استیصال و تلاشهای بی نتیجه برای خروج از بحران، بیثباتی شرایط و فقدان امکانات و… در تشدید خشونت در روابط اجتماعی بازماندگان یک فاجعه تاثیر مستقیم دارد. بعد از زلزله منجیل و پس از آن بم و ورزقان و سرپل ذهاب، موارد بسیاری از فوبیای زلزله، اختلالات خلقی، روان پریشی، ترس از صدا یا همهمه و… در افرادی که این فاجعه را همراه با از دست دادن عزیزان خود تجربه کردهاند گزارش شده است. جامعه شناسان درباره اینکه این موارد از پیامدهای زلزله هستند یا پس از فاجعه تشدید میشوند؛ معتقدند زلزله بهانهای برای نمایان شدن گسلهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
مسائلی مانند بیکاری، فقر، کمبود امکانات آموزشی، طلاق، خشونت و… از قبل وجود دارند، اما پس از بروز یک فاجعه مهیب، نمایان میشوند. امروز در محافل علمی، شاخه «جامعهشناسی فاجعه» به نوعی بر این شکل از آسیبها تاکید دارد. جامعه شناسی فاجعه به مطالعه عوامل اجتماعی، فرهنگی و پیامدهای آن بر رفتار انسان میپردازد. توجه به نتایج بررسیهای جامعهشناسان فاجعه میتواند آسیبهای بعد از فاجعه را به شکل چشمگیری کاهش دهد. به نظر میرسد در کنار امداد رسانی به جان و مال زلزله زدگان باید امداد رسانی ویژهای نیز برای روح و روان آنها صورت پذیرد، چرا که مسائل روحی روانی و همچنین فرهنگی – اجتماعی به وجود آمده از زلزله میتواند بسیار چالشیتر از مسائل مالی آن باشد.
خسته نباشند
از زمان طلا گرمی ۹۰تومن تا امروز دو میلیون و دویست که من به چشم دیدم همیشه به گفته مسوولان حباب بود
ولی در واقع فرمایشات مسوولان سراب بود و حباب
خلاصه: بخشی از جامعه ایران با مردم فرودست ناله می کنند و با مقسدین رانت خواری!!!! مهمترین مشکل حال حاضر مملکت اینها هستند.
مبسوط
1) مسئولان هم بخشی از مردمند ولی به دلیل حقوق مکفی و بهره گیری از انواع رانت ها و به اصطلاح شکم سیری فهم آنها از مشکلات و گرانی روز افزون با اقشار ضعیف مثل کارگران و کارمندان و سایرین ِ از فقرا فرق می کند. و متأسفانه این شکم سیریِ ریشه دار در بهره گیری از رانت های مختلف، اولویت های آنها را از اقتصاد و معیشت به آرمان گرایی کور و بی هدف تغییر داده.
2) مهمترین راهکار رفع مشکلات وجود یک انسجام و همبستگی ملی است که متأسفانه در جامعه وجود ندارد. فردگرایی مطلق باعث شده میلیاردها دلار و چندین تن طلا در گوشه خانه ها انباشت شود و کسانی که برای حفظ سرمایه هایشان چنین ذخیره هایی ایجاد کرده اند کمترین دغدغه ای بابت تأثیر این اقدامات بر زندگی و معیشت برادر فقیر و همسایه و والدینشان هم ندارند تا چه رسد به سایر اقشار مردم. اصولا اوضاع هر طور هم که تغییر کند، سهم خواهی این قشر خاتمه پذیر نیست و بخش غالب عواید مکتسبه را اینها بالا می کشند. جمعیتی که شاید به سختی به 30 درصد جمعیت کشور برسد و بسیاری از آنها صرفاً از موجی که برای برخی کارها راه می افتد (مثل خرید دلار، سکه و طلا و یا ورود به بورس در مقاطع خاص) پیروی می کنند و اقتصاد کشور را تا مرز نابودی می برند
3) رسانه باید تقویت شود. متاسفانه رسانه بسیار ضعیف عمل می کند. دو خبرنگاری که خبر فوت مهسا امینی را منتشر کردند ماههاست که در زندان هستند و حداقل بخشی از رسانه ها علیرغم علم بر حرفه ای بودن اقدام آنها، نه تنها از آنها دفاع نمی کنند بلکه علیه آنها مطلب منتشر می کنند. این فساد رسانه ای باید متوقف شود و رسانه بتواند نظرات متخصصین و کارشناسان هر حوزه را اخذ و منتشر کند. اگر کارمند یک اداره مدارکِ دالّ بر فساد عالیترین مقامات کشور را برای روزنامه ارسال کرد رسانه باید بتواند آنرا منتشر کند و مورد حمایت عمومی قرار گیرد. اینکه خبرنگار زندانی شود و یا رسانه تعطیل شود و واکنش در خوری اتفاق نیفتد اصلا خوب نیست. حادثه دستگیری آن دو خبرنگار و سرنوشت احتمالی آنها، حتی از اصل خبر و مرگ مهسا امینی هم مهمتر است ولی جامعه به آن واکنش در خوری ندارد.
--------------------
به جای غرزدن یک چیز را به سمت اصلاح ببرید. اگر اصحاب رسانه و دانایان اهالی سیاست دست در دست هم، رسانه را به جایگاه نمایندگی افکار عمومی نزدیک کنند خیلی از مشکلات مملکت حل می شود ولی تا وقتی که خبرنگار به دلیل فعالیت حرفه ای دستگیر می شود و رسانه به جای حمایت و بدون کمترین سند و یا ورود تحلیلی به ضعف های پرونده، علیه آنها تیتر جاسوسی میزند قطعا رسانه ای در کشور وجود نخواهد داشت. و افکار عمومی فاقد نماینده واقعی در کشور خواهند بود. اصلا بخشهایی از جامعه که به دلایل قانونی در مجلس و دولت و غیره نمی توانند نماینده داشته باشند ابزار رسمی ای که می تواند در خدمتشان باشد همین رسانه است.
علی ایحال، باید به بخشی از جامعه هم تلنگر زد که آقا ، خانم این کاری که شما می کنید صرفا تأمین کننده منافع شماست ولی رفتارهای اقتصادی طیف شما به جامعه آسیب میزند. اینطور نیست که شما با مردم ناله کنید
نسل آینده ایران، زمانی در دنیا حرفی برای گفتن خواهد داشت که نسلی پیشرفته باشد و همپای با دنیا در تکنولوژی های روز دنیا قدم بردارد و شاهد هستیم که امروز که کشور از یوغ وابستگی غرب رهایی یافته و برای رسیدن به این مهم می خواهد عقب ماندگی های گذشته را جبران کند و به یاری خدا و بدست دانشمندان و با اتکا به نیروی جوان نخبه اش، در زمینه های تکنولوژی های نو از صنعت گرفته (پتروشیمی و ناتو ذرات)، تا پزشکی (سلول های بنیادین، تولید رادیو دارو) و دفاعی (موشکی، پرتاب ماهواره، پهپادی)، به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست پیدا کرده با رسانه های کذایی شان و با ابزار تحریم و تهدید و صدور قطعنامه های جعلی می خواهند جلوی این پیشرفت ها گرفته شود.
باید به آمریکا گفت بس کنید این سیاست نیرنگ و فریب را و برای پیشرفت سایر ملل احترام قائل باشید و طمع غارت و چیاولگری گاز و نفتی را که به دلیل وابسته نگاه داشتن کشورهای منطقه سالیان سال از آن بهره بردید، از سر خارج کنید و اجازه تنفس، رشد و بالندگی به کشورهای ترقی خواه منطقه بدهید که اگر جزء این کنید فردای آینده ملت های منطقه که با گذر ورق های تاریخ بیدار شده اند بر علیه سیاست های منفعت طلبانه شما، قیام خواهند کرد و جلوی دخالت های بیجای شما را که در منطقه ثمره ای جزء عقب ماندگی، جنگ و ویرانی نداشته است را برای همیشه خواهند گرفت.






















