زمان بازنگری در سیاست خارجی ایران فرارسیده است/ بی طرفی ایران باید «بی طرفی فعال» باشد نه «بی طرفی نیم بند»

بین الملل تابناک: حمله روسیه به اوکراین را باید تحولی مهم در نظام بین الملل تلقی کرد که بی شک تاثیرات عمده ای بر مناطق مختلف جهان و سیاست خارجی بیشتر کشورها به دنبال خواهد داشت. در واقع، طبق ارزیابی ناظران و تحلیلگران سیاست بین الملل، این بحران به مناطق و حوزه های تصمیمگیری سیاست خارجی کشورها سر ریز خواهد شد.
در این میان، ایران نیز از جمله کشورهایی است که بدون شک سیاست خارجی اش برگرفته از این بحران خواهد بود. در واقع، با توجه به حضور ایران در متن تحولات و رویدادهای خاورمیانه، حضور در محیط همسایگی و پیرامونی روسیه، موقعیت ژئوپلیتیک خاص، بحران هسته ای و جایگاه ویژه در حوزه انرژی، تاثیرات این بحران بر سیاست خارجی ایران قطعی و اجتناب ناپذیر است.
بنابراین پرسش مهم این است که بحران اوکراین چه تاثیراتی بر سیاست خارجی ایران خواهد گذاشت؟ پیامدهای آن برای تهران چیست؟ آیا ایران باید در جهت گیری ها و راهبردهای سیاست خارجی خود تغییر ایجاد کند؟
این ها پرسش هایی است که تابناک در گفتوگو با دکتر «حمیدرضا عزیزی»پژوهشگر مهمان در بنیاد علم و سیاست آلمان بدان ها پرداخته است.

تابناک: جنگ اوکراین چه اثراتی بر سیاست خارجی ایران خواهد گذاشت؟
حمیدرضا عزیزی: درباره ایران تأثیراتش از الان هم آشکار شده است؛ چه درمورد مانع تراشی روسیه در بحث احیای برجام و چه در احتمال یک تقابل جدیتر بین ایران و اسرائیل در سوریه و نقاط دیگر و همینطور احتمال حمایت گستردهتر غرب از عربستان و امارات در بحث یمن که در موضوع یمن هم منافع ایران به شکل منفی تحت تاثیر قرار میگیرد؛ اما این جنبه کوتاهمدتتر ماجرا است. در سطح بلند مدتتر ایران هم استثنا نیست و مثل بقیه کشورها در شرایط انتخاب قرار گرفته؛ یعنی در فضای گذار در نظام بینالملل که بحرانهای حادی مثل بحران اوکراین را ایجاد میکند، همیشه در طول تاریخ به این شکل بوده، یک سری فرصتها و درعینحال یک سری چالشهای بزرگی را برای کشورها یا قدرتهای منطقهای و برای کشورهای کوچکتر یا برای کشورهایی که قدرت بزرگ نیستند، می تواند به همراه داشته باشد.
ایران در هر دو جنگ جهانی اعلام بیطرفی کرده بود. این بیطرفی یک بیطرفی نیمبندی بود که متمایل به یکی از طرفها بود و در نتیجه ایران نه تنها اشغال شد و به بخشی از جنگ تبدیل شد بلکه بخاطر اینکه رسماً اعلام بیطرفی کرده بود، بعداً از منافع صلح هیچ نفعی نبرد؛ یعنی ما حداقل دو بار دیگر این تاثیرات تلخ تحولات کلان نظام بینالمللی برای کشور خودمان را چشیدیم و الان هم در یک چنین شرایطی قرار داریم و دقیقا یک بیطرفی نیمبندی را در پیش گرفتیم. ما همزمان که غرب را محکوم میکنیم، از روسیه هم حمایت نمیکنیم که نتیجهاش از یک طرف رابطه ما با غرب را که بحث برجام باشد، تحت خطر قرار میدهد و از طرف دیگر هم که روسیه چون ما را اساسا متحد نمیداند، علیه منافع ایران با بقیه همراه میشود؛ به دلیل اینکه اصولا بیطرفیهای ما همیشه بی طرفی های انفعالی است و بی طرفی فعال نیست. بی طرفی فعال یعنی شما دخالتی در منازعه نمیکنید اما سعی می کنید که از هر دوطرف منازعه بیشترین نفع را ببرید و منافع خود را به بهترین شکل تامین کنید.
تابناک: بهترین استراتژی ایران در چنین موقعیتی چه می تواند باشد؟ در واقع، موضع مناسب سیاست خارجی ایران در فضای رقابت میان قدرت های بزرگ چیست؟
حمیدرضا عزیزی: الان زمان بازنگری در سیاست چرخش به شرق است و ایران باید تصمیم بگیرد. سیاست نگاه به شرق که یک پایه اساسی آن رابطه با روسیه است آیا ارزش این را دارد که در یک فضای دوباره قطبیشده نظام بینالملل که در آن روسیه در مقابل غرب دارد کنشگری کنیم؟ آیا این به نفع ما است که در اردوگاه روسیه قرار بگیریم و شناخته شویم یا اینکه بهتر است با آن سیاست عدم تعهد در قالب بی طرفی فعال و موازنه مثبت فعال برگردیم؟ الان زمان این است که ایران درمورد عضویت در سازمانهایی مثل سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا بازنگری کند. تمام وزن اتحادیه اقتصادی اوراسیا روسیه است که اکنون تحت تحریم است. اکنون چه چیزی برای عرضه به ایران دارد؟ اتحادیه اقتصادی اوراسیا چه نقطه پشتوانه و اتکایی برای ما می تواند فراهم کند؟ یا درمورد سازمان همکاری شانگهای در این فضای به شدت امنیتی که علیه روسیه ایجاد شده، چه چیزی قرار است که از عضویت در آن نصیب ما شود؟
نمیگویم که ایران حتما باید برود و یک سیاست غربگرایی پیش گیرد، بلکه سیاست موازنه مثبت فعال، سیاستی است که ایران باید در پیش گیرد و اکنون زمان آن است که در سیاست خارجیاش بازنگری کند.
برای حل مشکلات
ما از یک طرف می گوییم با جنگ مخالفیم و از طرف دیگر از روسیه
در چهل سال گذشته و علی رغم همه سیاست های اعلانی، ایران همواره به دنبال رابطه نزدیک با غرب بوده است. موردی در سیاست خارجی ایران به خصوص بعد از جنگ وجودندارد که طرف غربی به دنبال رابطه خوب واقعی با ایران بوده باشد و ایران استقبال نکرده باشد. در زمان دولت های هاشمی، خاتمی و روحانی سیاست اعلانی و عملی ایران رابطه بهتر با غرب بوده است. حتی در زمان دولت احمدی نژاد هم اشتیاق به داشتن رابطه خوب با غرب به طور واضح دیده می شود. این اشتیاق سیاستمداران اصولگرا و اصلاح طلب ایران به نزدیکی با غرب، در میان مردم عادی ایران نیز دیده می شود. هرچند که در بیست و یک سال گذشته سیاست های غرب اثر تخریبی اساسی بر زندگی روزمره مردم ایران داشته است اما دیدگاههای ضد غرب درمیان مردم ایران متناسب با صدمه ای که غرب به ایران زده است نمی باشد. ایرانی ها همچنان با اشتیاق به دنبال نزدیک شدن به غرب هستند.
در حالیکه ایران همواره به دنبال رابطه خوب با غرب بوده است، غرب تمایلی برای رابطه خوب با ایران نداشته است. ازدیدگاه روشنفکران، صاحبنظران و مردم عادی غرب نوع حکومت و سیاست های ایران با ارزش ها و آرمان های غرب متضاد است. به همین خاطر هم همواره با شک و تردید و انتقاد وارد هر رابطه با ایران شده اند. به همین دلیل در زمان دولت های هاشمی، خاتمی، و روحانی که رسما طرفدار نزدیک شدن به غرب بودند رابطه غرب با ایران بهبود واقعی پیدا نکرد.
صاحبنظرانی که معتقدند علی رغم این تاریخچه طولانی عدم تمایل غرب به ایران باز هم امکان نزدیکی بین غرب و ایران وجود دارد باید مشخصا دلایل خود را بیان کنند که بر چه اساسی معتقدند که غرب مایل به رابطه خوب واقعی با ایران است و چه چیزی در غرب متفاوت شده است که اکنون معتقدند شانس نزدیکی به غرب بیشتر از زمان دولت های هاشمی، خاتمی و روحانی است. همچنین این صاحبنظران باید روشن کنند که در حالی که کشورهای منطقه علیه هر رابطه مثبت غرب با ایران اقدام می کنند و رابطه خوب خود با غرب را منوط به رابطه بد غرب با ایران می کنند آیا غرب رابطه خوب با ایران را ترجیح می دهد و یا رابطه خوب با کشورهایی مانند اسرائیل،عربستان و یا امارات؟
صاحبنظران مخالف رابطه ایران با چین و روسیه معتقدند که چون غرب با ایران رابطه خوب و محترمانه ای برقرار نکرده است، هر گونه رابطه ایران با شرق، هر چند متزلزل و غیر قابل اعتماد، به معنی از دست دادن استقلال ایران است. این صاحبنظران همچنین معتقدند که برای رابطه خوب داشتن با غرب ایران باید سیاست های ضد شرقی داشته باشد. پیروی از این دیدگاه موجب می شود که ایران همین رابطه متزلزل با شرق را به امید توهم رابطه خوب با غرب از دست بدهد و هیچ یار و کمکی نداشته باشد.
یعنی چین که الان اقتصاد اول دنیاست و عضو اصلی پیمان شانگهایه کشکه؟









