برخی ناظران معتقدند حراج تهران، رویدادی است که بهتنهایی تلاش دارد تا به توسعه هنرهای تجسمی و رونق بازار آن کمک کند. اما به نظر میرسد با توجه به شرایط کنونی یعنی تحریمهای اقتصادی که منجر به رکود اقتصادی شدهاند و شیوع ویروس کرونا که همه جریانات هنری را تحتتاثیر خود قرار داده است، حراج تهران نقش پررنگتری پیدا کرده و با ادامه فعالیتهایش توانسته است از بازار هنرهای تجسمی در برابر این مسائل محافظت کند.
به گزارش «تابناک»؛ محمدعلی حیدری در یادداشتی نوشت: بازاری که بهخودی خود پیش از این هم چندان موردتوجه سیاستمداران و اقتصادانان داخلی نبود. اصلاً بگذارید از اینجا شروع کنیم که آیا فرهنگ نقشی در اقتصاد دارد؟! آوریل ۱۹۹۸ در استکهلم برای نخستین بار نشستی با حضور نمایندگان ۱۵۰ کشور از سراسر جهان برگزار شد. آنها توافق کردند که فرهنگ از حاشیه سیاستگذاری اقتصادی به مرکز آورده شود و اهمیت بیشتری در تدوین سیاستها بیابد. تصمیمی که افزایش علاقه سیاسی و نهادی به مناسبات میان علم اقتصاد و فرهنگ در آن زمان را تأیید میکند.
بعد از حدود یک سال در اکتبر ۱۹۹۹ در فلورانس دومین نشست برگزار شد، زمانی که بانک جهانی اعلام کرد فرهنگ مؤلفه ضروری توسعه اقتصادی است و از این پس نقش قدرتمندتری در شکل دادن و مشروط کردن عملیات اقتصادی بانک جهانی بازی میکند، فرهنگ در علم اقتصاد به رسمیت شناخته شد.
هرچند جایگاه فرهنگ در علم اقتصاد از نگاه جهانی به رسمیت شناخته شده است ولی این موضوع تأثیر چندانی در بهتر شدن سیاستگذاریهای این حوزه در ایران ندارد. چراکه در ایران هیچ نهاد یا وزارتخانهای نیست که متولی اقتصاد فرهنگ و هنر باشد. هرکدام از دستگاههای دولتی از وزارت ارشاد، وزارت ارتباطات، وزارت گردشگری، وزارت ورزش و جوانان تا وزارت کار و حتی معاونت علمی ریاست جمهوری همگی ماموریتی برای حمایت از برخی شاخههای فرهنگی و هنری دارند.
هرکدام از آنها برنامهای مختص به خود دارند ولی در سطح کلان هیچ استراتژی برای توسعه رونق اقتصادی فرهنگ و هنر وجود ندارد. اگر سری هم به مجلس شورای اسلامی بزنید، با خواندن مصاحبههای اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس متوجه میشوید که اکثر آنان نه تنها هیچ شناخت و علاقهای به فرهنگ و هنر ندارند، بلکه در برخی از مصاحبههایشان اذعان داشتهاند که به دلیل پذیرفته نشدن در کمیسیونهایی مثل اقتصاد، نفت و... حاضر شدهاند به این کمیسیون بپیوندند.
اینجاست که متوجه نقش پررنگ بخش خصوصی و رویدادهایی همچون حراج تهران در رونق اقتصادی بازار هنرهای تجسمی میشویم. رویدادی که متولیان آن سابقه فرهنگی و هنری بسیاری دارند، در بین هنرمندان و سرمایهگذاران این بخش محبوب هستند و رونق بازار هنرهای تجسمی دغدغه اصلیشان برای برگزاری این رویداد است.
تحریمهای اقتصادی مساله تازهای برای کشور ما نیست. بنابراین اگر سری به مقالههایی که اقتصادانان درباره راهحلهای بیاثر یا کماثر کردن تحریمها نوشتهاند بزنید، متوجه میشوید که «رونق تولید» مهمترین راهحلی است که آنها توصیه میکنند. و حتماً میدانید که مهمترین چیزی که منجر به رونق تولید میشود، رونق بازار است. وقتی بازار محصولی رونق داشته باشد، سرمایهگذاری و تولید بیشتری اتفاق میافتد و در ادامه این تولید بیشتر منجر به فروش بیشتر و رونق تولید میشود.
بنابراین «حراج تهران» امروز بهعنوان یکی از مهمترین پایههای رونق تولید هنرهای تجسمی عمل میکند و ضرورت تداوم آن بیشتر از گذشته نمود پیدا کرده است. در این شرایط است که منتقدان بهجای تلاش برای ایجاد خلل در برگزاری حراج تهران باید کناری بایستند و بگذارند که این رویداد نقش خودش را بهدرستی ایفا کند و در این روزگار سخت نقطه امیدی برای هنرمندان بشود.
شاید اینطور به نظر برسد که فرهنگ و هنر خارج از حوزه تحریمهای آمریکاست. ولی «آسیا تایمز»، شبکه خبری هنگکنگ در گزارشی که سال گذشته درباره بازتاب هنر ایران در عرصه جهانی و اقتصاد بینالمللی آن در دوران تحریمهای آمریکا منتشر کرده، بهخوبی به نکاتی درباره تأثیر تحریمها اشاره کرده است.
این شبکه خبری هنگکنگ در تحلیل خود آورده است: «با این حال، تحریمهای ایالات متحده بر هنرهای ایران تأثیرگذار بوده است، از جمله عدم امکان انجام معاملات پولی از طریق بانکهای ایرانی و انتقال پول از حسابهای بانکی در خارج از این کشور، فوقالعاده دشوار شده است. این همان چیزی است که بر بسیاری از اقدامات فرهنگی تأثیر گذاشته است. همانگونه که گالری سوئیسی AB Fine Art AG که نماینده دو نقاش ایرانی است، اعلام کرده که دیگر با هنرمندان ایرانی کار نخواهد کرد و دلیل آن را پیچیدگیهایی که در پرداخت هزینه برای کار آنها وجود دارد، عنوان کرده است.» همچنین این گزارش میافزاید: «هزینههای سفر و فروش آثار در خارج از کشور برای گالریهای ایرانی، سه برابر شده و گالریها و کیوریتورهای هنر ایران چارهای جز چشمپوشی از حضور در نمایشگاههای بینالمللی ندارند. این بدان معنی است که سود محدود و دید شدن کمتر برای هنر ایران رقم خورده است.»
از طرف دیگر، میزان توسعه یافتگی جوامع مستقیماً با میزان تجارت فرهنگی و هنری آنها رابطه دارد. هر چقدر کشوری توسعه یافتهتر باشد تجارت فرهنگی و هنری آن کشور نیز توسعه یافتهتر است. بنابراین تلاش برای رونق بازار هنر، به ویژه هنرهای تجسمی فقط تلاشی در راستای کسب درآمد هنرمندان نیست. تلاشی برای توسعهیافتگی جوامع است. چراکه در صورت ادامه این رکودهای اقتصادی، بین هنر و شو بیزینس به احتمال زیاد شو بیزینس و تفریحاتی از نوع سرمایهداری زیبایی شناختی رشد خواهند کرد. یعنی شما یک چیزهای سطحی بیمایه پرطرفدار خواهید دید که در بخش هنر خیلی کم اتفاق میافتد.
همین چیزهایی که از امریکن گات تلنت بیرون میآیند. در این شرایط آنها بیشتر از هنر رشد خواهند کرد و آنچه هنرمندان از دیرباز برایش مبارزه میکنند یعنی محافظت و ترویج فرهنگ و هنر غنی ایران بهشکلی از بین خواهند رفت که با هزاران سرمایه نفتی هم بهراحتی قابل برگشت نیست. اگر بود، امروز آثار هنرمندان کشورهای خلیج فارس باید در صدر فروش حراجهای بینالمللی قرار میگرفت. ولی همانطور که واقف هستید، این هنرمندان ایرانی هستند که همچنان صدرنشین این حراجیها هستند. به همین دلیل است که امروز باید به «حراج تهران» بیش از پیش فضای برای نفس کشیدن بدهیم و از تداوم آن حمایت کنیم.