میون ثانیه های انتظارمیشمرم دقیقه هارو چه زیادمن و اون خوش خبری های محالواسه فردایی که هیچوقت نمیاداین تابستونم چه طولانی شده روز آخرش چه طوفانی شدهقرار این نبود که ما تنها بشیم تو تو آسمون و ما اینجا باشیمبرا لب هایی که هیچی نمیگن واسه چشمایی که خوابیده بودنچی بخونم که چشاتو وا کنی یا یه حرفی بزنی صدا کنیتو که رفتی کار من شده اشک و آه حسرت دیدن تو با یک نگاهشده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماهلحظه هامو میشمرم تا که بیای دم خونت بشینم کاری کنماما وقتی میرسم به کوچتون دل تنگ من میخواد زاری کنمدل تنگ من میخواد زاری کنم ...برا لب هایی که هیچی نمیگن واسه چشمایی که خوابیده بودنچی بخونم که چشاتو وا کنی یا یه حرفی بزنی صدا کنیتو که رفتی کار من شده اشک و آه حسرت دیدن تو با یک نگاهشده آرزوی هر لحظه ی من که بگن داره میاد مثل یه ماه