مادر افسرده نوزادش را به حیاط انداخت

به گزارش «تابناک» به نقل از همشهری، مادری که از افسردگی پس از زایمان رنج میبرد، نوزادش را از تراس خانه به بیرون پرتاب کرد و تا زمانی که همسایهها درِ خانه او را نزده بودند، متوجه مرگ دخترش نشده بود.
شامگاه جمعه گذشته، اهالی ساختمانی چهار طبقه در حوالی جنوبشرق تهران صدای عجیبی شنیدند و در داخل حیاط چشمشان به صحنه هولناکی افتاد. پیکر بیجان یک نوزاد دختر، داخل حیاط افتاده بود و بهنظر میرسید از طبقات بالا به پایین پرت شده است.
هنوز مشخص نبود که ماجرا از چه قرار است تا اینکه یکی از ساکنان ساختمان گفت: زنی که در طبقه چهارم زندگی میکند باردار و قرار بوده که بهزودی وضع حمل کند و احتمالا بچه متعلق به وی است.
چند نفر از همسایهها به طبقه چهارم رفتند و همزمان مدیر ساختمان نیز با شوهر این زن تماس گرفت تا موضوع را به او اطلاع بدهد.
فراموشی عجیب
ساکنان ساختمان وقتی به مقابل آپارتمان زن جوان رسیدند، زنگ را زدند. دقایقی بعد وی درحالیکه سراسیمه بهنظر میرسید، در را باز کرد. شواهد حکایت از این داشت که وی، فرزندش را به دنیا آورده است و وقتی همسایهها سراغ نوزادش را گرفتند انگار که تازه از خواب بیدار شده باشد، فریاد زد که نوزادش را به بیرون پرتاب کرده است. این اتفاق آنقدر شوکه کننده بود که همسایهها تا چند دقیقه مات و مبهوت بودند و آنچه را که دیده بوده و میشنیدند باور نمیکردند.
زن جوان در ادامه گفت: «دخترم خیلی گریه میکرد به همین دلیل او را به بیرون پرتاب کردم. اما فراموش کرده بودم تا اینکه شما زنگ خانهام را زدید و اطلاع دادید».
حال این زن و فراموشی عجیبش، ماجرایی تلخ و شوکهکننده بود و همزمان شوهر این زن رسید و موضوع این حادثه غم انگیز به تیم جنایی گزارش شد.
افسردگی پس از زایمان
با حضور مأموران پلیس و قاضی رحیم دشتبان، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات در اینباره آغاز شد. وقتی مشخص شد که مادر دست به قتل نوزاد دخترش زده است، قاضی دستور بازداشت وی را صادر کرد. از سوی دیگر جسد نوزاد یک روزه نیز که به دلیل سقوط از ارتفاع، جانش را از دست داده بود به پزشکی قانونی انتقال یافت.
زن جوان که ۳۸ ساله است و یک دختر ۳ ساله هم دارد، در بازجویی به قتل نوزاد یک روزهاش اقرار کرد و انگیزهاش را افسردگی پس از زایمان عنوان کرد.
وی گفت: از روزی که باردار شدم، شرایط خوبی نداشتم. از یک طرف روح و روانم به هم ریخته بود و از طرف دیگر شرایط مالی خوبی نداشتیم و شوهرم مدام بهانهگیری میکرد.
وی که ۴ سال از ازدواجش میگذرد، ادامه داد: پس از آنکه دختر دومم به دنیا آمد، حالم وخیمتر شد. افسردگی شدید زایمان به سراغم آمده بود و در بیمارستان مدام گریه میکردم. بهخاطر شرایط اقتصادی، از اینکه بچهدار شده بودم پشیمان بودم.
زن جوان درباره این حادثه گفت: از زمانی که دخترم به دنیا آمده بود مدام گریه میکرد. روز حادثه هم بیوقفه گریه کرد و دیگر صبرم لبریز شده بود. هرچه تلاش میکردم نمیتوانستم او را آرام کنم. درحالیکه اصلا حال روحی خوبی نداشتم از شدت عصبانیت، نوزادم را از تراس به بیرون پرتاب کردم. واقعا متوجه نبودم که چه کاری انجام دادهام.
تا چند دقیقه دچار فراموشی شده بودم تا اینکه همسایهها زنگ واحد را زدند. وقتی در آپارتمان را باز کردم از زبان آنها شنیدم که دخترم به پایین پرتاب شده است. تا چند ثانیه متوجه نبودم چه میگویند و بعد یادم افتاد که چه کار وحشتناکی انجام دادهام. واقعا کنترلی بر رفتارهایم نداشتم و زمان حادثه، انگار در خواب بودم و چیزی به خاطر ندارم.
زن جوان پس از آنکه جزئیات قتل تکاندهنده دخترش را شرح داد، بازداشت شد و با دستور بازپرس جنایی تهران، برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد.
افسردگی پس از زایمان یه مشکل شایع اکثر خانوم ها است (حتی برخی از آقایون هم بعد از به دنیا آمدن فرزند، به دلایلی از جمله به هم خوردن برنامه روتین زندگی، به این مشکل دچار میشوند) البته این مشکل در برخی موارد بسیار حاد میشه، ربطی هم به شرایط مالی و فرهنگی و ... ندارد
البته افسردگی بعد زایمان بیماری شایع است ولی همسایه ما که عصبی است و زن و بچه را به شدت کتک می زنه به دیل بیکار شدن که افسردگی بعد زایمان نداره
جامعه پر شده از مردم عصبی و بد اخلاق که حوصله خودشان هم ندارند
ادم عصبی و روانی خودش می دونه بیماره و نباید بچه دار بشه
و زنی که افسردگی بعد زایمان داره باید کمک بگیره و تنها نمونه
ما هم بیماریم هم نا آگاه
هم بچه دلمون می خواد
تو سرما تو حیاط کهنه می شستند یک بچه هم پشتشون
اون زن ها ادم نبودند ، چطور اونا با این همه مصیبت افسردگی بعد زایمان نمی گرفتند
به خاطر شرایط مالی فقط یک فرزند دارم
ازتصور اون نوزاد در اون وضعیت دلم ریش شد
مادرش را درک می کنم چون همسر من هم افسردگی بعد زایمان داشت و مدام گریه می کرد و خانواده همسرم به شدت حمایت کردند تا خوب شد
این مادر چرا در این وضعیت تنها بوده ؟





