سید شریف حسینی نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور امروز خود در صحن علنی مجلس با اشاره به بازگشت پیکر مطهر سردار رشید اسلام، شهید علی هاشمی از وعده های تحقق نیافته دولتمردان گذشته و حال انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار "تابناک" متن نطق پیش از دستور وی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بیکران خداوند عالمیان که نعمت ملتی آگاه، در صحنه و هوشمند را به ما ارزانی داشت؛ ملتی که با حضور خود در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) ضمن تجدید عهد و پیمان با آرمانهای آن حضرت و اطاعت از مقام شامخ ولایت، حجت را بر دشمنان تمام کرد.
دشمنان قسم خورده نظام که بر سفره خوش آب و رنگشان خواهش حریصانه نام و نشان زبانه میکشد، بدانند خللی در عزم و اراده پولادین ملت ایران با این تحریمها به وجود نخواهد آمد و ما را از دستیابی به انرژی صلح آمیز هستهای منصرف نخواهد کرد و آنگونه که اماممان فرموده: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
در آغاز سخن بازگشت پرستوی مهاجر خوزستان، شهید حاج علی هاشمی را به مردم شریف، متدین و ولایتمدار خوزستان تبریک و تسلیت عرض مینمایم.
کاش عطر پیکر مطهر او دوباره مشامها را خدایی کند.
از آن قامت رشید چند استخوان و پلاکی به جا مانده، یادگار روزهای شرف
کاش یادمان باشد اگر ما هستیم و نفس میکشیم، مدیون همین تکه استخوانهاییم.
کاش بدانیم که همه عزت نظام ما، از همین شهداست.
کاش یادمان باشد که آنها برای چه رفتند و ما برای چه ماندهایم.
من از خوزستانم!
همان خوزستانی که معبر آسمانی مردان خدا بود.
همان خوزستانی که خیابانهایش دروازه عبور سفیران عابدی بود که با خون وضو ساختند.
همان خوزستانی که مرز جوانمردی و رشادت ملت ایران است.
همان خوزستانی که امروز غبار دلتنگی بر شانههایش سنگینی میکند.
همان خوزستانی که چشم امید به دستان شما دارد، ولی امروز تنهاست.
امروز خوزستان محروم است و باید مرهمی بر زخمهای این استان تنها بود.
دفاع جانانهای که اهوازیها از حریم وطن کردند، ایثاری که خرمشهریها در 35 روز مقاومت آغاز جنگ، در تنهایی و مظلومیت از خود بر جای گذاشتند، رشادتی که آبادانیها در طول یک سال محاصره از خود نشان دادند، رنجهایی که سوسنگردیها، دزفولیها، اندیمشکیها و همه خوزستانها تحمل کردند، بدهی سنگینی را برای ما رقم زده است، آیا وقت آن نرسیده که دین خود را آن هم پس از بیست سال تأخیر بپردازیم؟
مردم خوزستان خسته از وعدههای عملی نشده، اسیر شعارهای مسئولان شدهاند و بهانهای برای پر کردن اوقات پشت تریبون آنها، و نگاه ویژه به خوزستان یک شعار است.
امروز مردم خوزستان هنوز به دنبال وعده رفاه دولت هاشمی، حل مشکل بیکاری و فقر دولت خاتمی و عدالت دولت احمدینژاد هستند. آنها همچنان مجبورند نوسان شدید برق و خرید آب بشکهای را تحمل کنند و بیکاری فرزندانشان را شاهد باشند.
خوزستان نیاز به ترحم ندارد، حقی را که شایسته آن است میطلبد. شهروندان خوزستانی میخواهند بدانند علت این همه تبعیض چیست؟ چرا ما مناطق محروم باید تاوان پیشرفت و توسعه چند استان نورچشمی را بپردازیم؟
از کدام مشکل باید گفت:
• از گرد و خاک که آرزوی این روزهای مردم خوزستان برای رفع این مشکل رسیدن گرد و خاک به تهران است تا شاید مسئولان به خاطر مرکزنشینان رحمی به حال مردم خوزستان کنند.
از قول مردم استانهای جنوبی، از قول کودکان معصومی که به انواع بیماریهای تنفسی مبتلا شدهند و از قول دلیرمردان شیمیایی دفاع مقدس که با رنج نفس میکشند، به همه کسانی که میتوانستند کاری کنند و نکردند، میگویم در آخرت شرمنده این مردم خواهیم بود.
• از آب شرب بگویم که منبع تأمین آن کارون به بزرگترین استخر فاضلاب تبدیل شده است و آلوده بودن آن سلامت مردم این استان را با خطر مواجه ساخته و هیچ کس جوابگو نیست.
• از حذف شهرهای خوزستان از لیست مناطق محروم بگویم؟ کدامین افزایش شاخص زندگی و معیشتی در این شهرها اتفاق افتاده است؟ دیگر چه انگیزهای برای خدمت کارکنان و معلمینی وجود دارد که در سال شش ماه گرما، 120 روز گرد و خاک و دیگر مشکلات را تحمل میکنند...
• از پرونده مفاسد اقتصادی موسوم به سادات بگویم که با داشتن 120 هزار شاکی و مالباخته، بعد از 5 سال همچنان بلا تکلیف است...
• از نگرانی کارگران تصفیه قند و شکر، لولهسازی اهواز، توسعه نیشکر و یا لولهسازی خوزستان بگویم که 15 ماه است حقوق نگرفتهاند و برای مسئولان آنقدر عادی شده که بیتفاوت از کنار آن میگذرند...
• و یا از زنان و مردانی بگویم که در خوزستانی که بر دریایی از ثروت واقع است، بن 4 عدد نان بین آنها توزیع میشود! آری بن 4 عدد نان، یعنی فقر، یعنی بیکاری.
تراژدی غمباری است مظلومیت نقطه به نقطه خوزستان. محرومیت از همه سوی خوزستان جاری است؛ فرقی ندارد منطقه فالح در ایده، یا کوت شیخ در خرمشهر، منصوره در شادگان یا رفیع در دشت آزادگان، سرآسیاب در باغملک یا کوی علوی، حصیرآباد و کوت عبداله در اهواز.
داستان معضلاتی چون آب، بیکاری، اعتیاد، فقر گسترده، تبعیض و بیعدالتی، پارتی بازی در سازمانهای دولتی، استخدام نیروهای غیر بومی، انتقال آب از خوزستان و نبود بهداشت و دهها محرومیت دیگر، واقعیت خوزستان امروز است.
استان خوزستان تأمین کننده بخش قابل توجهی از درآمد ملی است و چنین شرایطی باید به بالارفتن سطح رفاه نسبی، ایجاد فرصتهای شغلی جدید و کاهش نرخ بیکاری در این استان منجر شود.
ایجاد امنیت سرمایهگذاری، ایجاد و توسعه صنایع کوچک تبدیلی، حمایت از کارخانجات صنعتی، توجه به افزایش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و اجرای کامل قانون نظام صنفی کشاورزی از جمله عواملی است که میتواند برای توسعه استان مؤثر باشد.
اگر در این رنجنامه از مشکلات موجود سخنی به زبان رفت، دلیل بر این نیست که بگوییم هیچ کاری در استان انجام نشده، اما آنچه که انجام شده و آنچه بر جای مانده قابل قیاس نیست.
به خود و سایرین توصیه میکنم که اول باید تکلیفمان را با وجدان خویش، ثانیا با این مردم رنجدیده روشن کنیم؛ مردمی که اگر آرای آنها نبود، اینک در مجلس نبودیم. باید انتخابها و انتصابهایمان، حب و بغضهایمان و همه قدمها و قلمهایمان در جهت رفاه و آسایش ولی نعمتانمان باشد و «کاری کنیم که بماند، نه کاری کنیم که بمانیم».
سراپا اگر زرد و پژمردهایم / ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود ما دیدهایم / اگر خون دل بود ما خوردهایم
گواهی بخواهید اینک گواه / همین زخمهایی که نشمردهایم
دلی سربلند و سری سربهزیر / از این دست عمری به سر بردهایم
والسلام علیکم و رحمت الله