
به گزارش تابناک به نقل از جهان نیوز؛ مهندس پرویز سروری، نایبرئیس شورای اسلامی شهر تهران، روایت دقیقی از چگونگی تحویل گرفتن «یک تهران متوقف» از شورای قبل (اصلاحطلبان) و مسیر پرچالش، اما رو به پیشرفت دوره ششم شورا ارائه کرده است. سروری معتقد است که دوره ششم در یکی از سختترین شرایط مالی تاریخ شهرداری آغاز شد و با وجود هشدارهای اولیه مبنی بر ناتوانی در پرداخت حتی حقوق ماه نخست کارکنان، با تشکیل خزانه متمرکز، انضباط مالی و فعالسازی موتور درآمدزایی شهرداری، نه تنها ثبات مالی را بازگرداند بلکه مسیر رشد کمسابقهای را بنیان نهاد و کارنامهای قابل دفاع در حوزههای مختلف شهری رقم زد.
سروری با اشاره به افزایش بودجه شهرداری تهران از ۳۷ همت در پایان دوره قبل به ۲۳۱ همت در سال ۱۴۰۴ تأکید کرده است که شهرداری طی چند سال اخیر نه تنها به سقف بودجه مصوب رسیده بلکه در اغلب موارد درآمدی فراتر از پیشبینی شورا کسب کرده و درخواست اصلاحیه افزایشی داده است و این تغییر وضعیت را نشانهای از کارآمدی مدیریت مالی جدید دانسته است.
او همچنین معتقد است که با وجود تنشها در شورای ششم و ایجاد یک دوقطبی بیخاصیت از روز اول شورا، اما این دوره یکی از موفقترین ادوار شورا بوده و بخش عظیمی از پروژههای نیمهتمام، رهاشده و حتی «دفنشده» فعالسازی شده و با مدیریت جهادی احیا شده در شهرداری، ثمرات آن امروز در حملونقل، پروژههای عمرانی، احیای فضاهای شهری، فعالیتهای فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی قابل مشاهده شده است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:
**یک تهران متوقف از اصلاحطلبان تحویل گرفتیم
ارزیابی شما از عملکرد شورای ششم که دوره آن یک سال تمدید شد چیست و این دوره را چگونه تحلیل میکنید؟
سروری: دوره ششم به نظر من دورهای پر از فراز و فرودهای مختلف بوده است و از همه مهمتر اینکه، مدعی هستیم که یکی از کارنامههای قابل دفاع و موثر در حوزههای مختلف شهری، دوره ششم شورای اسلامی شهر تهران بوده است. علت آن است که بعد از یک دوره تقریبا متوقف و کم کار در دوران مدیریت شهری تهران این وظیفه را قبول و به دست گرفتیم؛ بیاد دارم که روزهای اول شورای ششم، برخی دوستان دوره پنجم (اصلاحطلبان) به ما میگفتند که شما نمیتوانید حتی حقوق ماه اول هم پرداخت کنید. آنها، دو ماه آخر از بانک شهر وام گرفته بودند و حتی یکی از املاک میراثی را نیز فروخته بودند تا حقوق پرداخت کنند. یعنی در چنین وضعیتی دوره ششم شروع شد.
اما به حول و قوه الهی با تشکیل خزانه متمرکز و با مدیریت بسیار فعال و پر تحرک در موضوع مالی، نه تنها در پرداخت حقوق کارمندان خللی ایجاد نشد بلکه حتی زودتر از روزهای مقرر هم حقوقها پرداخت شد. مهمتر اینکه شهرداری مجموعهای درآمد-هزینه است؛ مثل دستگاههای دولتی نیست، چراکه اگر درآمدزایی وجود نداشته باشد فعالیتها متوقف میشود. در مراکز دولتی بودجه از طریق نفت، مالیات و موضوعات متمرکز مختلف تهیه میشود و در اختیار دستگاهها گذاشته میشود؛ لذا شاید مهم نباشد که آیا درآمدی داشتند و به وظایف کامل عمل کردند یا خیر! بالاخره حقوق از محلی دیگری تامین میشود، اما شهرداری باید مستقیما درآمد داشته باشد تا کار پیش رود. اگر درآمد نباشد کارها متوقف میشود؛ اینکه دوره پنجم هم نمیتوانست به وظایفش عمل کند، به این دلیل بود که درآمدزایی نداشتند یعنی قادر به تامین درآمد نبودند و، چون که نمیتوانستند تامین درآمد کنند عملا در پیشبرد عملیاتی پروژهها با مشکل مواجه میشدند.
روزی که مدیریت شهری از دوره قبل تحویل گرفتهشد؛ ۳۷ همت بودجه سالیانه بود که اگر اشتباه نکنم تا همان نیمه اول سال پایان یافته بود؛ این در حالی است که ما تقریبا اواخر نیمه اول کار را گرفتیم. فکر کنم زیر ۵۰ درصد این منابع تامین شده بود و به شدت با مشکل مالی مواجه بودیم، اما امروز که من خدمتتان هستم بودجه را ۲۳۱ همت بستهایم. این بودجه را بگذارید در کنار چهار سال قبل که با سی و هفت همت بسته شده بود؛ آنهم عموما حاصل نمیشد الان کاملا بالعکس شده است (درآمد حاصل نمیشد)، یعنی سابقا شورای شهر تهران تصمیم میگرفت که بودجه را بیشتر ببندد و شهرداری مخالفت میکرد، اما امروز کاملا متفاوت است؛ یعنی ما در شورای شهر ششم، همیشه تلاش میکنیم که یک مقدار سقف بودجه را پایین آوریم؛ اما شهرداری همیشه به دنبال طرح بودجههای بالاتر از سقفی است که ما فکر میکنیم. غالبا شهرداری از سقفی که اعلام شده بالاتر درآمد داشته و لذا درخواست اصلاحیه در جهت افزایش بودجه را داشتهایم.
با توجه به حضور حضرتعالی در دوره چهارم شورا، تفاوت و شباهتهای آن دوره با دوره ششم چه بوده است؟
سروری: سوال خوبی است؛ فکر میکنم که شورای چهارم را بد شروع کردیم، اما خوب تمام کردیم. اول با یک نگاه سیاسی دو گروه تقریبا هم وزن در شورای چهارم، جریان انقلابی و جریان اصلاحطلب بودند و اول دوره با تنشهای سنگین سیاسی شروع شد در حالی که شورای شهر، مجمع اجتماعی است که نمیبایست برخورد سیاسی داشته باشد؛ این اتفاق که رخ داد نتیجهاش ماههای اول پُرتنشی را شاهد بودیم. یادم میآید مصاحبهای کرده و گفتم که شورای چهارم به ایستگاه انحلال نزدیک میشود که بازتاب جدی داشت به ویژه خود نمایندگان که اعتراض داشتند و گفتند شما چرا این چنین صحبت کردید؛ من گفتم واقعیت همین است!
**ماجرای توافق نانوشته با اصلاحطلبان در شورای چهارم
این صحبت مربوط به کدام بازه زمانی است؟
سروری: همان ماههای اول شکل گیری دوره چهارم بود؛ بله آنقدر تنشها زیاد بود که واقعا احساس میکردیم، این شورا تبدیل به شورای اول میشود، اما جلساتی گذاشته شد و به تفاهم نانوشتهای رسیدیم. یعنی گفتیم یا باید این روند رو ادامه داد که این یعنی جنگ! اشکال ندارد تا آخر میرویم یا اینکه بیایم با هم بر اساس یک نگاه کارشناسی شورا را اداره کنیم و شهرداری را اداره کنیم هر چند که باز هم ما در طول دوره تنشهایی را بعضا داشتیم؛ اما خیلی کم شد و نگاه کارشناسی حاکم شد. معتقدم یکی از بهترین دوران شوراها، دوره چهارم بود و باعث شد که پروژههای زیادی انجام شود و خدمات گستردهای به شهر صورت گرفت؛ و میخواهم از این موضوع الهام بگیرم؛ مواردی که امروز در مورد وفاق برای خدمت به کشور مطرح میشود، در آنجا عملی انجام شد؛ یعنی دو جناح تقریبا درگیر، با هم تصمیم گرفتند که با حفظ مبانی و مواضع، اما برای خدمت به مردم با هم کار کنند و آثار خوبی داشت.
**مشکل شورای شهر کنونی یک دوقطبی بیخاصیت است
در دور دوره ششم توقع خیلی بالا بود؛ انتظار این بود این شورا در اوج تفاهم و همدلی و هم افزایی و همفکری باشد، اما خب نشد! به نظر من دچار اختلافات بیجهتی شدیم. علت این موضوع را هم عرض کنم، اشکالی بود که از اول شورا شکل گرفت؛ یعنی عدهای از قبل تصمیم گرفته بودند که آقایی را که برادر محترمی هم بود، اما از نظر ما در تراز شهرداری تهران نبود، اما شخصیت قابل احترامی هم بوده و هست برای شهرداری معرفی کنند. بعد از آن تشکلها و تفکرهای پشت شورایی شکل گرفت که مقداری آنها به مجموعه فشار آوردند و نتیجه این شد که این شورای یک دست با اختلاف وارد شورا شدند؛ چون قبل از ورود به شورا، چون برای انتخاب شهردار، فکر میکردیم و نتیجه نیز قبل از شکل گیری شورا مشخص شد. از همان جا، اختلاف دهان باز کرد و تا الان هم به نتیجه نرسیده است. یعنی دائما این دوقطبی خیلی بی خاصیت و بی جهت در بین کسانی که یک دل و همراه بودند شکل گرفت و نتیجه این شد که ما دچار تنشهای گاه و بیگاهی شدیم که واقعا هیچ ضرورتی نداشت و متاسفانه اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد، معتقدم که سطح کارآمدی بالاتر از این بود؛ هرچند که من الان ادعا میکنم اگر نگویم موفقترین، بلکه دوره ششم، یکی از موفقترینها بوده و آثار بسیار خوبی هم تاکنون از خودش نشان داده است.
اعضا به آن شعاری که ابتدا داده و گفته بودیم "بیست و یک به علاوه یک" یعنی شهردار هم در تیم قرار بگیرد، عمل نکردند و متاسفانه باعث شد که قسمت زیادی از انرژی شهردار و مدیریت شهری در مواجهه سپری شود؛ که آسیب زد، اما معتقدم که الحمدالله کارنامه بسیار موفقی در این دوره ثبت شد.
با توجه به اختلافهایی که در شورای ششم وجود داشته، شما بهعنوان ریشسفید و نایبرئیس شورا برای مدیریت این فضا چه اقداماتی انجام دادهاید؟
سروری: من با همه این اعضا رفاقت دیرینه دارم و واقعا الان هم یک رابطه بسیار برادرانه و دوستانه وجود دارد و این مقدار اختلاف نیز ریشه در خارج از شورا دارد و از بیرون به شورا منتقل شده است؛ به همین دلیل تلاش کردیم اولا توسعه این اختلافات را متوقف کنیم و ثانیا کاهش دهیم. با تک تک افراد جلساتی داشتیم یا بعدتر جلساتی به صورت جمعی داشتیم حتی با افرادی که فکر میکردیم موثر هستند. در شورا برای انسجام و وحدت و همدلی و هم افزایی تلاش شد بعضا موفق بود، در جاهایی نیز ناموفق بود ولی بالاخره کشتی شورای ششم الحمدالله توانست با ثبات حرکت خودش را ادامه دهد.
**ناکارآمدی اصلاحطلبان یعنی انتخاب پنج شهردار در چهار سال
طبیعتا اختلاف خیلی آسیب زننده است؛ یعنی آسیب پذیری، این اختلافات خیلی بالاست و طبیعتا اگر مدیریت و کنترل نشود، میتواند آثار بدتری داشته باشد؛ فکر کنید مثلا در دوره پنجم سه تا شهردار تعویض شد چند تا سرپرست، یعنی حدود پنج مدیریت در طول چهار سال مردم دیدند. چه آنهایی که شهردار شدند چه آنهایی که سرپرست بودند، بالاخره شهر را اداره میکردند و اصلا خود این تغییر، نفسش به ناکارآمدی میانجامد. یعنی این شهر دائما با مدیران متفاوت مواجه میشد که هر کدام از آنها نگاه متفاوتی به شهر دارند. این زمان گرفتن، شهر را نابود میکند. بعضی از دوستان در دوره قبل میگفتند شورای پنجم شده شورای نام گذاری بر معابر! یعنی مهمترین عملکرد (دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران) دائما این بود که مثلا معابر را نامگذاری کنند.
**جزئیات دفن یک پروژه بزرگ و موثر در تهران
همین میدان فتح را ببینید که یکی از افتخارات این دوره است، یکی از ابر پروژه هاست ولی آنقدر مشکل داشتند که پروژه را دفن کردند. وقتی آقای چمران که کاملا در جریان این پروژه بود برای بازدید رفته بودند، پروژه را پیدا نمیکردند و گفتند این پروژه کجاست؟ شهرداری مجبور شد تمام این خاکها را تخلیه تا پایههای پل را بیرون آورده و عملیات را انجام دهند؛ یکی از ابر پروژهها را زیر خاک بردند و گفتند ما نمیتوانیم این پروژه را اجرا کنیم، تملکش خیلی سنگین و منابع مالی بسیار زیادی نیاز داشت.
**زاکانی پروژههای تهران را زنده کرد
ارزیابی شما از موفقیت مدیریت دوره ششم در احیای پروژههای نیمهکاره و جلوگیری از اتلاف داراییهای عمومی چیست؟
سروری: بله، این موضوع نشان میدهد که تغییر مدیریت تا چه اندازه آسیب وارد میکند و ما همین نکته را پیشتر با دوستانمان مطرح میکردیم و تأکید میکردیم که تصور نکنند انتخابی که پس از این انتخاب صورت میگیرد میتواند شرایط بهتری ایجاد کند. افزون بر این، ما واقعاً یک شهردار در تراز ملی را انتخاب کرده بودیم و خوشبختانه پایان کار ما نشان میدهد که این انتخاب، انتخابی شایسته بوده است. نتیجه آن این است که تقریباً تمام پروژههای نیمهکاره را فعال کردهایم. این مسئله یکی از افتخارات ماست؛ زیرا این پروژهها سرمایه و دارایی مردم بود که معطل و متوقف شده بود. پروژهای که مثلاً ۹۴ درصد پیشرفت داشت و در آستانه افتتاح قرار داشت، طی چهار تا پنج سال توقف، به حدود ۸۲ یا ۸۰ درصد بازمیگشت. هنگامی که میگوییم پروژه با توقف دچار «هزینه سنگین» میشود، مقصود این است که پروژه در صورت رهاشدگی تولید هزینه میکند، فرسایش پیدا میکند، فرسودگی ایجاد میکند، مورد سرقت قرار میگیرد و با مسائل متعدد مواجه میشود. ما تمام این پروژهها را فعال کردهایم و میتوان گفت داراییهای مردم را احیا کردهایم و اجازه ندادهایم این داراییها از بین برود. در همین حال، پروژههای جدید را نیز آغاز کردهایم و پروژههای قبلی را تقریباً همگی به سرانجام رساندهایم.
**زاکانی در شهرداری مدیریت جهادی را فعال کرد
ویژگیهای فنی و شخصیتی دکتر زاکانی که پیش از انتخاب ایشان بهعنوان شهردار مورد توجه قرار گرفت و موجب شد اعضای شورا ایشان را برای این مسئولیت شایسته بدانند چه بود؟
سروری: من با آقای زاکانی دو دوره مجلس شورای اسلامی همکار بودم؛ یعنی هشت سال ما با هم همکاری کرده بودیم و از نزدیک ظرفیتها توانمندیها و شجاعت در تصمیمگیری وی را دیده بودم و به خوبی احساس میکردم که ایشان با انگیزههای مجاهدانهای که دارند و همچنین گذشته ایشان نیز نشان میداد که در جنگ هم چه خدماتی رو ارائه کرده بود، حتما میتواند آن مدیریت جهادی را که بعد از آقای قالیباف متوقف شده بود را دوباره فعال کند؛ به علاوه اینکه ما نیازمند بودیم بعد از یک دوره توقف قفل مدیریت شهری، مدیری با قدرت تصمیمگیری و قدرت عملیات جهادی و نوآوری انتخاب کنیم؛ کسی که اهل نوآوری باشد؛ در هرجایی با آقای زاکانی کار کردیم ایشان نوآوری داشتند. زمانی که در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده ناظر بودند، بزرگترین کارهای نظارتی مجلس را به دست گرفته و انجام دادند؛ تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد اسلامی را به آن شکلی که فکر میکنم در تاریخ تحقیق و تفحصها بینظیر بود، انجام دادند؛ من دیده بودم که ایشان هم توانایی کار دارد هم توانایی رساندن کارها به نتیجه را هم دارند.
ایشان از آن شهردارانی است که تلاش میکنیم؛ یک مقدار در برابر ایشان ترمز بگذاریم، همواره به دنبال این است که کار جدیدی را شروع کند، طرحهای جدیدی را شروع کند. در جنگ هم همین اتفاق افتاد یعنی هیچ کدام از این کارهایی که شهرداری انجام داد در حوزه کار شهرداری نبوده و جز وظایف شهرداری هم نبوده است. اما ایشان گفتند ما انجام میدهیم و ایستادند و انجام دادند و افتخاری برای کشور تولید شد.
**دعوت از زاکانی وفاق عملی پزشکیان بود
با توجه به اشاره شما درباره نقش آفرینی شهرداری در زمان جنگ، بفرمایید شهرداری چگونه فراتر از وظایف خود وارد میدان شد و بخش عمده مسئولیتها را انجام داد؟
سروری: قبل از اینکه توضیحی در این خصوص دهم، نکتهای است که فکر میکنم برای کشور مفید خواهد بود؛ بالاخره آقای پزشکیان که ریاست محترم جمهوری شدند موضوعی را مطرح کردند به نام وفاق و یکی از خروجیهای وفاق این بود که ایشان رقیب خودش را در دولت حفظ کرد. من از شخص آقای پزشکیان که جلسهای داشتم، تقدیر کردم، برای اینکه در کشور رقابتها تبدیل به خصومت میشود. میبایست در کشور تنوع وجود داشته باشد و نمیشود انکار کرد؛ اما حتما میتوانیم که در عین اختلافات، کار مشترک خوبی هم انجام دهیم. در دوره شورای چهارم، این کار انجام شد ما و اصلاحطلبها توانستیم با همدیگر کارهای بزرگی انجام دهیم؛ در این دولت هم آقای پزشکیان یکی از موضوعاتی که به نظر من در کارنامه ایشان درخشان است همین است که تلاش کرد فضا و رقابتهای رادیکالیزه شده را تلطیف کند.
شهردار به دنبال این بود که آسیبی که به شهر وارد شده و میتواند به غده سرطانی تبدیل شود و هم شهر و هم دولت را تحت تاثیر قرار دهد؛ ترمیم کند؛ چراکه ۹۵ درصد آسیبها در تهران بود، این میتوانست بزرگترین سونامی علیه دولت باشد. بیش از هشت هزار خانه آسیب دیده داشتیم، در سطوح مختلف از آسیبهای بسیار سطحی تا متوسط و بعضیها کلا نوسازی شده است، یعنی از صفر همه را دوباره ساختهاند. این ۹۵ درصد کل آسیبهای کشور در تهران بوده و پنج درصد از آسیبها در بقیه شهرها بوده است.
**شاهکار شهرداری تهران در جنگ ۱۲ روزه
چگونه شهرداری توانست با وجود فشارهای جنگ ۱۲ روزه، اسکان اضطراری، ترمیم سریع آسیبها و تعیینتکلیف واحدهای مسکونی را اجرا کند؟
سروری: برای شما جالب است، حتی ما اعضای شورای شهر، میگفتیم آقای زاکانی داری وارد بازی سختی میشوی و ممکن است، نتوانی منابع مالی آن را تامین کنی ولی آقای زاکانی گفت بالاخره مردم تحت فشار هستند. برای خانوادههای آسیب دیده اقامتگاه مناسب در هتل با صبحانه، نهار و شام فراهم کردند و حتی خیلی از نیازهای روزمره را تامین کردند و در عین حال با یک سری تکنیکهای خاص، همان چیزی که قبلا عرض کردم؛ نوآوری، شجاعت در تصمیم و مغلوب نشدن در مقابل سختیها باعث شد که سریعا کل سیستم شهرداری را بسیج و آوردند پای این ماموریت و انصافا برنامهریزی دقیقی انجام دادند.
در وهله اول فعالیتها این بود که ساختمانهایی که مثلا آسیب جزئی دیدند، در حد شکست شیشه یا تخریب دیوار را سریعا در فاز اول اجرایی کردند و آماده کردند تا خانوادهها به خانهها برگردند. برای بعضی از خانهها که مشکل جدیتری داشتند، سریعا حدود یک و نیم میلیارد تومان و ماهانه سی میلیون تومان برای رهن و اجاره خانه در نظر گرفتند با تلورانس ۲۰ درصد، بدان معنا که بعضی از مناطق نیاز کمتر به این میزان از اجاره بود و در بعضی نقاط دیگر این میزان میبایت افزایش پیدا میکرد. در فاز بعدی ساختن خانهها را بررسی کردند و در کمیسیون ماده پنج با همکاری دولت توانست بخش عمدهای از کار را پیش ببرند و این قسمت را نیز تسهیل کردند. بالاخره الان میتوانم با ضرس قاطع بگویم که این نود و پنج درصد تعیین تکلیف شدهاند و این خیلی کار بزرگی است. این آسیبها را دیدید، میدان تجریش را دیدید که چقدر آسیبها جدی بود؛ همه این موارد را سریعا ترمیم را انجام دادند این در حالی است که در بازه زمانی جنگ هم واقعا مدیریت طوفانی بود، یعنی دشمن اگر نقطهای را مورد آسیب قرار میداد، دو ساعت دیگر هیچ آثاری یا اگر منصفانهتر عرض کنم کمتر از آسیب مشاهده میکردید و مثلا آن نقطه آسفالت شده بود. هم در زمان جنگ همه بعد از آن شهرداری بسیج شده بود که مردم کمتر استرس داشته باشند و اذیت شوند. الحمدالله اعلام هم شده است که تقریبا همه این بیش از هشت هزار خانه تعیین تکلیف کردهایم.
**اقداماتی که چهره شهر تهران را نونوار کرده است
تفاوتهای عمده مدیریت شهری در دوره پیشین و دوره مدیریت آقای زاکانی را شاخصبندی کنید و توضیح دهید این تفاوتها در چه محورهایی بروز داشته است؟
سروری: در همین نگاههای فرهنگی، من در دوره چهارم و دورههای قبل دغدغهام فعالیتهای فرهنگی بوده است. یکی از وظایف مدیریت شهری این است که نشاط اجتماعی تولید کند. مردم باید بیش از آنکه غم داشته باشند، شادی داشته باشند یا حداقل مدیر شهری کاری کند که آنها در این فضا احساس ناراحتی نکنند. فعالیتهای فرهنگی که الان در شهر انجام شده، یک مدل طراحی شده است. مثلا مهمونی غدیر را ببینید، امامرضاییها را ببینید یا مناسبتهای مختلفی را که در شهر برگزار میشود ببینید. یک مدل خانوادهمحور طراحی شده است؛ یعنی فعالیتها خانوادهمحور شدهاند. خانوادهها، مرد، دست زن و بچهاش را میگیرد و به خیابان میآید و وارد مسیری میشود که همهچیز در آن وجود دارد؛ بازی هست، موکب هست، پذیرایی هست، صحنههای شاد و موضوعات مختلف وجود دارد. این مدل تقریبا از تهران شروع شده و امروز شما در سراسر کشور آن را مشاهده میکنید. یعنی ما یک مدل جدید نشاط اجتماعی تولید کردهایم.
**خاطره یک روز خوب همراه با خانواده
من در گذشته به بعضی از عزیزانی که دوستان ما هم بودند و در این عرصهها فعالیت میکردند دائما میگفتم: خدا نگفته نشاط با گناه باشد، ولی خدا هم نگفته مردم نباید نشاط داشته باشند. خدا میگوید مردم باید با نشاط باشند، اما باید این کار در یک قالب سالم انجام شود. الان اگر در این مراسمها شرکت کنید، همه طیفها حضور پیدا میکنند. وقتی یکمیلیون نفر میآیند، نمیتوان گفت یک طیف آمده است؛ گاهی چند میلیون نفر جمع میشوند. این نشان میدهد که موضوع، موضوع خانوادگی شده است. من یک خاطره هم بگویم. در یکی از برنامههای محرم شهر، رفته بودم و یک خانواده من را شناختند. آن آقا من را صدا کرد و تشکر کرد. گفت: من درآمد زیادی ندارم که بتوانم خانوادهام را بیرون ببرم، پذیرایی کنم یا تفریح خاصی بروم و همیشه خجالتزدهشان بودم. اما از زمانی که شما این برنامهها را گذاشتید، من با طیب خاطر دست زن و بچه را میگیرم و میآیم. از موکبها استفاده میکنند، از برنامههای ورزشی استفاده میکنند، از برنامههای فرهنگی که اجرا میشود استفاده میکنند و یک روز خوب و خانوادگی داریم، بدون اینکه هزینهای کنم. واقعا تشکر میکرد و این برای من ارزشمند بود. در حوزه فرهنگی و اجتماعی مثالهای زیادی وجود دارد.
**دیگر کلونی معتادین متجاهر در تهران وجود ندارد
مثلا دره فرحزاد را نمیدانم رفتهاید یا نه. الان شده یکی از نقاط مفرح تهران، در حالی که قبلا یکی از مناطق تهدیدمحور بوده است. مردم اطراف پارک و دره فرحزاد از دست قاچاقچیها و معتادین متجاهر واقعا اذیت میشدند. ما در همه دورهها تلاش کردیم این دره را پاکسازی کنیم و نتوانستیم. اما در این دوره نهتنها پاکسازی شد، بلکه مدل جدیدی از پارک طبیعی به نام اکوپارک آنجا شکل گرفت. حدود دو هزار نفر از آنجا تخلیه شدند؛ چند تن سرنگ و زباله مربوط به معتادین جمعآوری و از منطقه خارج شد. امروز آنجا تبدیل به یک نقطه تفریحی شده است. ما امروز ادعا میکنیم که دیگر کلونی معتادین متجاهر در تهران وجود ندارد. شما دیگر نمیتوانید مثل گذشته در شوش ببینید که سیصد یا چهارصد نفر کنار هم نشسته باشند و تزریق کنند. نمیگویم معتاد وجود ندارد، اما میگویم کلونی وجود ندارد. ما بیش از یازده یاورشهر یعنی سولههای بزرگ برای جمعآوری معتادین ایجاد کردهایم و فرایند پاکسازی و درمان آنها انجام شده است. یک کار جمعی انجام شد؛ پلیس، قوه قضاییه و همه پای کار آمدند و ما توانستیم کودکان کار و معتادین متجاهر را جمعآوری کنیم. اینها فقط بخشی از حوزه فرهنگی و اجتماعی است که حرفهای زیادی دارد و من الان نمیخواهم بیشتر واردش شوم.
**تحول در حوزه حمل و نقل
در حوزه حملونقل، روزی که وارد تهران شدیم، ۸۸۰ اتوبوس شاغل وجود داشت. یعنی از آن ۱۷۰۰ اتوبوسی که در دوره قبل تحویل داده شده بود، فقط همین تعداد امکان خدماتدهی داشت. امروز اتفاق بزرگی رقم خورده است. اکنون حدود ۵۰۰ اتوبوس برقی در تهران فعال است که باید به حدود ۲۵۰۰ دستگاه برسد. همینطور ۱۱۰ اتوبوس برقیِ دیگر انشاءالله بهزودی رونمایی میشود و در اختیار شهر قرار میگیرد. محموله بعدی هم در چین در حال بارگیری است و وارد تهران خواهد شد. این دو هزار اتوبوس بدون آلودگی کار میکنند و سطح خدماتشان بسیار بالاست. کسانی که از این اتوبوسها استفاده میکنند، تقریبا سواری لاکچری را تجربه میکنند و رضایت زیادی ابراز میکنند. خیلیها میگویند تصور نمیکردند روزی در تهران چنین اتوبوسی با این سطح خدمات ببینند. علاوه بر این، بیش از ۱۳۰۰ اتوبوس داخلی هم به ظرفیت حملونقل عمومی افزوده شده است و تا الان نزدیک دو هزار اتوبوس جدید وارد شبکه شده است. جدا از این توسعه، قراردادی در ابعاد بیستوپنج سال تهران برای واگنهای مترو بسته شده است. اولین محموله هم طبق خبری که دو روز پیش اعلام شد، در چین آماده بارگیری است و بهتدریج وارد تهران میشود. مجموع این قرارداد حدود ۱۰۸۱ واگن دارد؛ ظرفیتی که حداقل توان مترو را دو برابر میکند و زمان توقف قطارها در ایستگاهها را به نصف میرساند. از این مجموعه، ۱۱۳ واگن، تولید ملی است. پروژه قطار ملی در آغاز مدیریت جدید تعطیل بود که دوباره راهاندازی شد و اکنون ۱۱۳ واگن در قرارداد قرار دارد. دو رام (چهارده واگن) از این واگنها آماده واگذاری است و انشاءالله هفته آینده طبق برنامه وارد سرویس میشود.
همچنین چهارده واگن دیگر بهزودی وارد شبکه خواهد شد و در مرحله اول حدود ۲۱ واگن به ظرفیت مترو اضافه خواهد شد. این روند تا تحویل همه ۱۰۸۱ واگن ادامه پیدا میکند. چنین تحولی واقعا باورکردنی نیست، خصوصا وقتی در چهار سال گذشته توسعه شبکه تقریبا صفر بود. تا اینجا ۲۲ ایستگاه جدید افتتاح شده است و تا پایان سال احتمالاً چهار تا شش ایستگاه دیگر به شبکه افزوده میشود. خطوط هشت، نه، ده و یازده که قبلا گفته میشد امکان آغاز ندارند، به دلیل نیاز مالی بالا، اکنون وارد مرحله اجرا شدهاند. خطوط شش و هفت نیز تقریبا تکمیل شدهاند و فقط یکی دو ایستگاه دیگر باقی مانده است. خطوط جدید هم شروع شدهاند و انشاءالله به بهرهبرداری میرسند. در بخش تاکسیهای برقی، ششهزار دستگاه در برنامه قرار دارد و اکنون حدود دو هزار تاکسی برقی در تهران فعال است. این تاکسیها با هماهنگی دولت و با وام یک میلیارد و دویست میلیون تومانی، صفر درصد به رانندگان تحویل داده میشود. این اقدام چهره شهر را نونوار میکند. حجم پروژهها به حدی رسیده که در بسیاری از موارد بهجای شهردار، معاونان برای سرعت کار افتتاحها را انجام میدهند. در حوزههای دیگر هم اقدامات گستردهای انجام شده است. مثلا در فضای سبز و پروژههای عمرانی مختلف. در حوزه آسفالت، نزدیک شش میلیون و ۵۰۰ هزار تن آسفالت در تهران پخش شده است؛ رقمی بینظیر. سهم بسیاری از این آسفالتها بهجای بزرگراهها، به کوچهپسکوچهها، مخصوصاً در جنوب شهر اختصاص یافته است. کوچههایی که ده، پانزده یا حتی بیست سال دست نخورده مانده بود، اکنون نونوار شده است. تنها محدودیت فعلی، توقف کارخانههای آسفالت بهخاطر آلودگی هواست؛ وگرنه امکان افزایش میزان تناژ آسفالت وجود داشت. در کنار تمام این اقدامات، پیادهراه حضرت زهرا نمونه مهمی از تبدیل تهدید به فرصت است. این محدوده سالها یک غده سرطانی در جنوب شهر بود؛ محوطهای پر از معتادین متجاهر و سارقان که مردم اطراف را بهشدت آزار میداد. امروز همان مسیر به یک باغراه زیبا و متنوع تبدیل شده است و مردم اطراف نسبت به خدمات مدیریت شهری احساس بسیار خوبی پیدا کردهاند.
**اگر این نمایش بد است ما آن را انجام میدهیم!
با وجود حجم بالای پروژهها و اقدامات انجامشده در چهار سال و نیم گذشته، چرا همچنان اعتراضات درونشورایی با شدت و حدت بالاست و از ادبیاتی همچون حکمرانی نمایشی استفاده میشود؟ خصوصا که مخالفان بیرونی و حتی اپوزیسیون از این فضا بهرهبرداری میکنند؟
سروری: سؤال خیلی خوبی مطرح شده است. اولا نمایش هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. مثلا شما به جملهای از امام توجه کنید. امام به دولت اول انقلاب فرمودند: چرا کارهایتان را ارائه نمیکنید؟ چرا به مردم گزارش نمیدهید؟ خوب، شما چرا نمیآیید مردم را امیدوار کنید؟ چرا کارهایتان را به مردم نمیگویید تا مردم بدانند خادمانشان دارند چه میکنند؟ پس نمایش ذاتا چیز بدی نیست. نمایشی بد است که دروغ باشد؛ یعنی کاری انجام نشده باشد و بعد کسی بیاید گزارش خلاف واقع بدهد. خود حضرت آقا هم توصیه کردهاند که گزارش کار به مردم داده شود. گزارش کار هم بالاخره با یک نوع نمایش انجام میشود؛ با بیان انجام میشود، با تصویر انجام میشود، با صوت انجام میشود، با ابزارهای مختلف انجام میشود. مثلا ما اینهمه اتوبوس وارد تهران کردهایم. باید به مردم بگوییم. باید بگوییم که ما عوارضی را که از مردم گرفتیم، تبدیل کردیم به این اتوبوسهایی که تا دیروز مردم را در برف و باران و گرما و سرما ساعتها معطل میشدید، اما حالا اتوبوسی با یک قاعده خوب در اختیارشان قرار گرفته است. این بد است؟ اینکه مردم را امیدوار کنیم و خوشحال کنیم بد است؟ همه مردم که از همه اقدامات خبر ندارند؛ مثلا دره فرحزاد؛ ما آن کار عظیم و حجیم را انجام دادیم، اما همه مردم که نرفتند ببینند. خب ما باید به مردم بگوییم یا نگوییم؟ اگر بگوییم، میگویند نمایشی است. ما از این نمایش را کاملا دفاع میکنیم. اگر شما این را بد میدانید، ما این بد را حتما انجام میدهیم. زمانی که کاری نکرده باشیم و بیاییم بگوییم، آن بد است؛ آن نفاق است؛ آن فریبدادن مردم است. اما وقتی کاری انجام شده و ما به مردم گزارش میدهیم، این چه ایرادی دارد؟ اینکه بگوییم فعالیت نمایشی است، اصلا حرف درستی نیست. ما معتقدیم امیدوارکردن مردم همان چیزی است که امروز محور فرمایشات حضرت آقاست. آقا میفرمایند به مردم امید بدهید. زمانی که جنگ است هم باید به مردم امید منتقل کنید. حالا ما آمدهایم یک صحنه دشوار مثل جنگ را مدیریت کردهایم. آیا نباید بگوییم؟ باید بگوییم. باید به مردم بگوییم که نوکرهای شما اینقدر خوب عمل کردهاند.
با توجه به اینکه یکی از اقدامات مهم مدیریت شهری، ایجاد خزانه واحد و تجمیع حسابها بوده است، برخی اعضای شورا همچنان شهرداری را به فقدان شفافیت مالی متهم میکنند؛ لطفا توضیح دهید این نقدها بر چه مبنایی مطرح میشود و چگونه ارزیابی میشود؟
سروری: اولاً بگویم که خود شورا یکی از اقدامات موثرش تولید شفافیت بوده است. ببینید، در دوره پنجم شورای اسلامی حتی یک حسابرسی خوانده نشد. یک حساب در چهار سال بررسی نشد. ما تمام حسابهایی را که آنها نخوانده بودند، خواندیم و امروز هم مرتب بهروز رسانی انجام میشود. شما میبینید که هر هفته صورتهای مالی منتشر میشود. این یعنی شفافیت مالی؛ یعنی مردم در جریان همه نقاط قوت و ضعف قرار بگیرند و صورتهای مالی را ببینند و بشنوند. همین شورا گام مهمی در شفافیت برداشته است. در موضوع خزانه واحد، ما هزار و دویست حساب داشتیم. پول در همهی این حسابها جابهجا میشد. کنترل این حجم حساب چگونه باید انجام میشد؟ نظارت بر هزار و دویست حساب چطور باید صورت میگرفت؟ کاری که امروز انجام شده، یک اقدام بزرگ بوده است. بعد از اینکه شهرداری تهران این کار را انجام داد، بسیاری از مراکز استانها و کلانشهرها هم این الگو را اجرا کردند یا بهدنبال اجرای آن رفتند. این یعنی انضباط مالی، یعنی نظارت مؤثر، یعنی شفافیت در مسائل مالی و یعنی آموزش صحیح به مدیرانی که در سطح نواحی و مناطق کار میکنند. به علاوه، استفاده درست از منابع مالی هم اتفاق افتاد. قبلا برخی منابع درست مصرف نمیشد، چون حوزههای برداشت متفاوت بود و مشکلاتی وجود داشت. اما امروز حوزهی نظارت تقریبا صددرصدی است. هم نظارت بر کل منابع وجود دارد و هم شیوهی خرجکرد نسبت به گذشته بهتر، هوشمندتر، شفافتر و کارآمدتر شده است. چه اشکالی دارد که ما این اقدام مهم را زیر سوال میبریم؟
**برخی میخواهند این کارنامه قابل قبول را لجنمال کنند
چگونه میشد این انتقادها به مدیریت شهری را کم کرد؟
سروری: من میخواهم عرض کنم و این را همه جا گفتهام و باز هم میگویم که ما امروز مدعی کارنامه هستیم. ما مدعی هستیم که کارنامهی مؤثر داریم. این کارنامه قابل مشاهده است و به بسیاری از سؤالها پاسخ میدهد. برخی میخواهند این کارنامه را لجنمال کنند. در دوره چهارم با یکی از دوستان شورا صحبت میکردم. پل صدر را زده بودیم و ایشان یک مصاحبه تند علیه پل صدر کرده بود. او را صدا کردم و گفتم: تو آدم مطلعی هستی؛ چرا اینطور مصاحبه میکنی؟ تو که میدانی چه کار بزرگی انجام شده است. به من گفت: ما به این نتیجه رسیدهایم که اگر شما خربزه شیرین هم به مردم بدهید، ما آن را میزنیم زمین و گلمالی میکنیم تا مردم لذت نبرند و نفهمند شما این کار را کردهاید. امروز هم احساس میکنم عدهای چنین رویکردی دارند.
**عضو شورایی در این دوره داریم که یک بار در افتتاحها نیامده است/ خوشحال هستند که حرفشان در اینترنشنال دیده شود
در همین دوره مدیریت شهری، نمایندهای داشتیم که در چهار سال حتی یکبار در افتتاحیهها حاضر نشد. این یعنی چه؟ تو نمایندهای؛ این عملکرد تو هم هست. چطور در محل افتتاح پروژهای که خودت مسئول نظارت بر آن هستی حضور پیدا نمیکنی؟ این رفتارها نشان میدهد که نوعی خصومت شکل گرفته است.
من با اصلاحطلبها کاری ندارم. بحثم با دوستان خودمان است. ما که اصولگرا هستیم، ما که انقلابی هستیم، ما که ولایی هستیم، وقتی رهبر معظم انقلاب مهمترین سخن تکرارشدهشان امیدبخشی بوده است، چرا عدهای دنبال سیاهنمایی هستند؟ چرا بعضی خوشحال میشوند حرفشان در اینترنشنال دیده میشود؟ برای یک آدم انقلابی، این واقعا ننگ نیست؟ چه تصویری ایجاد میکند که فردی خوشحال باشد از اینکه حرفش توسط اینترنشنال و BBC و منوتو آن حرف را ضریب میدهند. این خیلی بد است. رفتاری که از دشمنان انتظار داشتیم و تعجبی هم نداشت امروز متأسفانه از برخی دوستان خودمان دیده میشود. دشمنان طبیعی است که نمیخواستند ما عملیات مؤثر داشته باشیم. اما دوستان خودمان چرا؟ آیا کار خوب انجام نشده است؟ آیا مردم امیدوار نشدهاند؟ آیا احساس نمیکنند خادمانشان پای کار آمدهاند و کار را جلو بردهاند، آنهم در زمانی که اخبار سوءاستفادهها در جاهای مختلف منتشر میشود؟ درآمد شهرداری مثال روشنی است. امروز دیگر هیچکس نمیتواند بگوید شهرداری در درآمدزایی کاپ طلایی نگرفته است. اما برخیها آنقدر مسئلهسازی میکنند که حتی این موفقیت را هم سعی میکنند زیر سوال ببرند. در فضای حملونقل هم همینطور. در فضای سبز هم همینطور.
**سرانه فضای سبز تهران به هفده درصد افزایش یافته است
یک درخت خشکیده را که به دلیل بیماری باید قطع شود، تبدیل میکنند به سوژه علیه آقای زاکانی. مثلا فردی سوءاستفاده کرده و درختی را قطع کرده است؛ در حالی که شهرداری همین دوره ۷۲۵۰ هکتار در حریم تهران به فضای سبز اضافه کرده است. در خود تهران میلیونها درخت کاشته شده است. سرانه فضای سبز از ۱۵ درصد به نزدیک ۱۷ درصد رسیده است؛ اینها اعداد رسمی و معتبر هستند. ما دره فرحزاد را از وضعیت تهدید بیرون آوردیم و به مردم برگرداندیم. مردم امروز از آن استفاده میکنند. آنوقت با یک عکس مربوط به سال ۱۳۹۶درختی که همان سال قطع شده بود میآیند و میگویند درختان در این دوره مدیریت شهری قطع شده است. این کار فریب افکار عمومی است. فکر میکنند زاکانی شبها اره برقی دست میگیرد و درختها را قطع میکند. این در حالی است که زاکانی سرانه فضای سبز را افزایش داد و به هفده درصد رسانده است و یک چهره سبز است. بدون اطلاع و سوال برخی حرف میزنند و مردم ناراحت میشوند و بعد خوراک تهیه میشود برای شبکههایی مثل اینترنشنال و بیبیسی و منوتو و شبکههای اسرائیلی آن را پررنگ میکنند. آیا نماینده انقلابی نباید فکر کند چرا حرف او دست دشمن افتاده است؟ چرا نمیخواهیم اصلاح کنیم و بفهمیم که سیاهنمایی خلاف توصیه رهبر انقلاب است؟ بله نقد منصفانه فرق میکند با نقد تحقیرآمیز. گاهی بعضیها، چون خودشان کوچکاند، فکر میکنند با زدن بزرگترها بزرگ میشوند. اما این کار درستی نیست. ناامیدکردن مردم و ایجاد یاس، رفتاری غیرانقلابی است و نباید ادامه پیدا کند.
به سراغ انتخابات تناسبی برویم. با توجه به اینکه پیشتر فرمودید اجرای پایلوت انتخابات تناسبی در تهران اقدام درستی نیست، ارزیابی شما از این شیوه انتخاباتی چیست و چه پیامدهایی برای مدیریت شهری ایجاد میکند؟
سروری: من با انتخابات تناسبی مخالف نیستم و مخالفتی با اصل آن مطرح نکردهام. بحث من این بود که وقتی قرار است این شیوه برای اولین بار در کشور اجرا شود، قاعدتا باید مشابه آنچه در دنیا انجام میشود عمل شود. در هیچ جای دنیا یک مدل انتخاباتی جدید را که قرار است بهصورت آزمایشی اجرا شود و کارآمدی و اشکالاتش سجیده شود در بزرگترین و پرجمعیتترین شهر کشور اجرا نمیکنند. شما وقتی میخواهید چنین سازوکاری را برای اولین بار پیاده کنید، طبیعی است احتمال بروز اشکال در زیرساختها وجود داشته باشد و اگر این اشکالات رخ دهد، ممکن است ده میلیون نفر با آسیب یا اختلال مواجه شوند و این موضوع آیا تفاوتی با ایجاد اشکال برای ده هزار نفر در شهری کوچک ندارد؟ و همانقدر اهمیت دارد؟ اشکال من همین بود؛ اینکه اجرای نخستین تجربه باید از یک شهر کوچک آغاز میشد تا اشکالات روشن شود و سپس در تهران به کار گرفته میشد.
حالا نمیگویم تعمدی در کار بوده، اما به نظر من تصمیمی اشتباه از سوی مجلس اتخاذ شده است. من به دوستان عزیزم در مجلس ارادت دارم، اما معتقدم در این موضوع دقت کافی نشده است. با این حال قانون تصویب شده و ما همگی تابع قانون هستیم. البته انتخابات تناسبی نکات مثبت جدی دارد. یکی از مهمترین مزیتهای آن این است که وزن واقعی هر گروه و جریان سیاسی را مشخص میکند. قبلا همه مدعی بودند که بخش عمدهی صحنه سیاسی متعلق به آنهاست؛ اما انتخابات تناسبی نشان میدهد که واقعیت قدرت و پایگاه اجتماعی هر گروه چقدر است. به علاوه، این عدالت را برقرار میکند. شما نگاه کنید؛ در انتخابات دوره پنجم ما حدود ۴۷ درصد آرای تهران را داشتیم، اما صفر کرسی گرفتیم. دوستان ما (اصلاحطلبان) حدود ۵۲ درصد رای آوردند و ۱۰۰ درصد کرسیها را گرفتند. این چگونه با عدالت سازگار است؟ حتی در انتخابات مجلس هم همین مشکل دیده میشود؛ گاهی ما با یک درصد بیشتر، صد درصد کرسیها را میگیریم و رقیب با سی یا چهل درصد رای، هیچ نمایندهای ندارد و این قطعا اشکال دارد. ما بررسی کردیم و دیدیم که در مدل تناسبی دوره قبل، ما بهجای چهارده کرسی، شانزده کرسی میگرفتیم. وزارت کشور محاسبه کرد و گفت مجموع آرای ما به شانزده نفر میرسید، اما باز هم بیستویک نفر نمیشدیم و پنج نفر دیگر از جریانهای مختلف وارد شورا میشدند. به نظر من این اتفاق مثبتی است.
اما یک نکته وجود دارد. بهعنوان کسی که در مجلس پیگیر موضوعاتی مانند انتخابات استانی بودهام و با آقای دهقان (معاون حقوقی دولت سیزدهم) در این زمینه همکاری داشتهام، معتقدم که این روش برای مجلس مناسبتر از شورای شهر است. در شوراها که تعداد اعضا محدود است؛ مثلا ۹ نفر، ۱۳ نفر و تنها در تهران ۲۱ نفر، تکثر زیاد ممکن است شورای شهر را متزلزل کند. اگر پانزده نفر از گرایشهای گوناگون با یک یا دو نفر از گروههای مختلف در کنار هم قرار بگیرند، احتمال بیثباتی افزایش پیدا میکند. در چنین شرایطی باید فرهنگ و قواعد این نوع انتخابات پیش از ورود افراد به شورا تثبیت شود، زیرا بیثباتی در مدیریت شهری امری ناپسند است. با این حال معتقدم که انتخابات تناسبی تجربهای ارزشمند است و امتحانکردن آن اهمیت دارد. ما هم در این دوره انشاءالله تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا اجرای این مدل نتیجهی موفقی پیدا کند.
**برنامه جبهه انقلاب برای شورای شهر تهران
آیا آقای سروری در دوره هفتم انتخابات حضور خواهد داشت؟ وضع لیست چگونه خواهد شد؛ آیا جریان انقلابی میتواند با یک لیست وارد میدان شود؟
سروری: در دو دوره گذشته نیز قصد ورود به انتخابات شورای شهر نداشتم، تقریبا بزرگان مطلع هستند، ولی نهایتا به جبر آمدم. به همین دلیل در این دوره هم فکر نمیکنم بتوانم مقاومت کنم و نیایم. این حرفم، چون جنبه تبلیغاتی پیدا خواهد کرد، تلاشم بر این است که دیگر اظهارنظر نکنم تا زمان ثبت نام که شرایط را بسنجم و اگر در این دوره حضور نداشتم به عنوان کاندید در خدمت لیست خواهم بود و کمک کرده، اما اگر مبنا بر حضور شد، با قدرت حضور خواهم داشت و چارهای نیست.
اما در انتخابات تناسبی وحدت سخت است و میبایست انجام شود و تلاش اولیه ما هم بر این است که به یک لیست واحد برسیم، اما با توجه به اشتراک صفر به معنی هیچ کاندیدی نمیتواند در دو لیست باشد به همین دلیل اینکه بر سر ۲۱ نفر صد درصد توافق شود، سخت است. ولی به هر حال این تلاش را خواهیم کرد. ائتلاف در انتخابات تناسبی غالبا موکول به بعد از روز انتخابات خواهد شد یعنی برای رسیدن به شهردار، هیئت رئیسه و موضوعات دیگر که ما برای هر دو مرحله برنامه داریم. به عنوان جبهه تحولخواه و همچنین به عنوان جریان مستقر در شورا و شهرداری این تلاش گسترده را شروع کردهایم و برای ادامه این کارنامه موفقی که هست وارد مذاکره با همه گروهها شدهایم و جلساتی خوبی در شکل گرفته است یعنی آن هم افزایی وجود دارد.
این امکان وجود دارد که به یک لیست واحد نرسیم، اما یک همدلی بین جریان انقلابی وجود دارد؛ اما در خصوص اصلاحطلبها فرضم این است که آنها با یک لیست وارد انتخابات خواهند شد و اطلاعاتی که هم داریم همین را تایید میکند. امیدوارم که ما هم به یک لیست واحد برسیم و اگر نشد به گونهای عمل کنیم که پس انتخابات بتوان در کنار یکدیگر توافقات خوبی داشته باشیم.
**بهترین خاطره افتتاح اکوپارک فرحزاد بود
بهترین خاطره از افتتاح و یا بازدید از یک پروژه دارید را بفرمایید و میراث ماندگار این دوره شورای شهر تهران از نظر حضرتعالی چیست؟
سروری:، چون منزل ما نزدیک به دره فرحزاد بود و من خاطرات تلخی را از حضور معتادها و ناراحتی مردم و سرقتهای بسیار زیاد و ناامنی آن منطقه را به یاد داشتم؛ روزی که دره فرحزاد را افتتاح میبه عنوان یک اکوپارک زیبا افتتاح شد برای من فرح انگیز و جالب بود.
** میراث ماندگار شورای ششم
میراث ماندگاری که در دوره ششم بوجود آمد آن بود که بودجه سال ۱۴۰۴ را معادل ۲۳۱ هزار میلیارد تومان بسته شد و شورا نیمی از این بودجه را برای حوزه حمل و نقل قرار داد که مشابه آن در سالهای گذشته هم صورت گرفته بود و نتیجتا تهران امروز تحولی بزرگ را در حوزهی حمل و نقل ترکیبی به خود میبیند؛ یعنی به سمتی حرکت میکنیم که حمل و نقل عمومی به جایی رسد که مردم دریگر نیاز به خوروی شخصی نداشته باشند و از این روی بتوان محدودیتهای جدی برای خودروهای شخصی برای ورود به محدوده شهر گذاشته شود.