
با تلاش سوریه برای بازسازی، اسرائیل از این هرجومرج برای تحکیم برتری نظامی خود و جلوگیری از شکلگیری هر نظم منطقهای جدید که قدرتش را محدود کند، استفاده میکند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «نیو عرب» (العربی الجدید) در مقالهای به بررسی وضعیت سوریه پس از اسد و حملات اسرائیل به این کشور پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
تقریباً یک سال از سقوط دولت بشار اسد در سوریه گذشته است. در حدود ۱۲ ماه گذشته، اسرائیل به تجاوزات خود ادامه داده و با گسترش جاهطلبیهای ارضیاش از طریق اشغال غیرقانونی بخشهای بیشتری از خاک سوریه، از گذار سیاسی شکنندهٔ این کشور جنگزده سوءاستفاده کرده است.
در ماههای پس از فروپاشی، اسرائیل توافق جداسازی سال ۱۹۷۴ را نقض کرد و با پیشروی در خاک سوریه، زمینهای بیشتری از جمله کوه حرمون را به بهانهٔ ایجاد یک «منطقه حائل» تصرف کرد، در حالی که بخش زیادی از تسلیحات ارتش سوریه را نیز نابود کرد.
از آن زمان، اسرائیل به ضربهزدن به اهداف سوری هر زمان که بخواهد ادامه داده و در لحظهای که سوریه فاقد توان و امکان بازدارندگی در برابر یورشهای مداوم تلآویو است، این کشور را بارها تحقیر کرده است.
در ۱۹ نوامبر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از نیروهای اسرائیل در جنوب اشغالی سوریه دیدار کرد. او هنگام سخنرانی برای نیروهای نظامی اسرائیل، بر «اهمیت قابلیت ما در اینجا، هم دفاعی و هم تهاجمی، حفظ امنیت متحدان دروزیمان، و بهویژه حفاظت از اسرائیل و مرز شمالی آن در مقابل بلندیهای جولان» تأکید کرد.
اهداف اسرائیل در سوریه باید در چارچوب گستردهتری فهمیده شود؛ در بستر تلاش تلآویو برای بهرهبرداری از ضرباتی که «محور مقاومت» تحت رهبری ایران در سال ۲۰۲۴ متحمل شد و تثبیت جایگاه خود بهعنوان هژمون منطقهای. به بیان ساده، اسرائیل میخواهد سوریه و لبنانِ همسایه ضعیف، تکهتکه و ناتوان از هرگونه مقاومت مسلحانه باشند.
دکتر نادر هاشمی، مدیر مرکز پرنس الولید بن طلال برای تفاهم مسلمان–مسیحی در دانشگاه جورجتاون، در گفتوگو با العرب جدید گفت: «هدف نتانیاهو این است که سوریه از میان خاکستر برخیزد.»
او افزود: «الگوی کاری شبیه یک پدرخوانده مافیا است که میکوشد کنترل کامل بر یک قلمرو داشته باشد بدون آنکه رقیبی بتواند سلطهاش را به چالش بکشد.»
دکتر جاشوا لندیس، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهما نیز با اشاره به اینکه اسرائیل «بهطرز خارقالعادهای در نابود کردن نظم قدیم منطقه موفق بوده» گفت: «امروز، سوریه تکهتکهشده در برابر پای اسرائیل قرار دارد.»
همانطور که او توضیح داد، هدف اصلی تلآویو این است که «از شکلگیری هر نظم جدیدی که آزادی عمل اسرائیل را محدود کند جلوگیری کند. این یعنی مانع شدن از اینکه ترکیه بتواند قطعات باقیمانده را جمع کند».
دکتر نبیل خوری، معاون پیشین سفارت آمریکا در یمن، درباره این واقعیت سخن گفت که راهبرد بلندمدت اسرائیل اساساً بدون تغییر باقی مانده است.
او گفت این یک پروژه «گسترش استعمارگرایانه» است که با «بیتفاوتی کامل نسبت به مردمی که در این روند کشته یا آواره میکند» انجام میشود. در عمل، اسرائیل کنترل خود را فراتر از مرزهای شناختهشدهاش و به بهانه ایجاد «مناطق حائل» برای امنیت گسترش میدهد.
او گفت، زمانی که آن سرزمین جذب یا ضمیمه شد، مرزِ تازهگسترشیافته نیز آسیبپذیر تلقی میشود—و همین امر یک فشار جدید برای گسترش بیشتر ایجاد میکند تا یک منطقه حائل جدید برای همان منطقه حائلی که از ابتدا وجود داشته ساخته شود.
این دیپلمات پیشین آمریکایی توضیح داد: «بلندیهای جولان در سال ۱۹۶۷ برای حفاظت از “اسرائیلِ اصلی” تصرف شد. سپس، بلندیهای جولان توسط کنست بهطور رسمی ضمیمه شد. حالا جولان اسرائیل است و ببینید، برای حفاظت از آن نیاز به یک منطقه حائل جدید وجود دارد. از اینرو، تصرف مداوم جنوب سوریه ادامه دارد.»
سوریهٔ جدید کارتهای اندکی برای بازی دارد
متأسفانه برای احمد الشرع (محمد جولانی) و دیگران در سوریه، دمشق هیچ ابزاری برای دفاع از خود در برابر تجاوزات اسرائیل ندارد و این کشور قادر نیست موازنه را به سود خود تغییر دهد.
سالها درگیری و بحرانهای اقتصادی و انسانی، توان سوریه را برای واکنش مؤثر در برابر همسایه بسیار قدرتمندترش، اسرائیل، بیش از پیش تحلیل برده است. هر اقدام تجاوزکارانه اسرائیل علیه سوریه تنها نشان میدهد که چه گزینههای اندک و محدودی برای رهبری دمشق باقی مانده است. این ضعف سوریه را آسیبپذیر و تحقیرشده رها میکند.
رهبری کنونی در دمشق هیچ اهرم فشاری علیه اسرائیل ندارد. دکتر خوری در توضیح گفت: «بهطور ساده، الشرع ارتشی ندارد که توان رویارویی با اسرائیل را داشته باشد و هیچ ارتش عربی قرار نیست برای کمک بیاید؛ حتی دیپلماسی عربی هم علاقهای ندارد. او در دشت رها شده تا گرگها گوشت او—یعنی گوشت سوریه—را بدرند.»
او افزود: «ایران و حزبالله، خوب یا بد، مسئول نگهداشتن سوریه و مقابله با تمام دشمنان داخلی و خارجی بودند. اکنون آنها کنار زده شدهاند. اسرائیل یک منطقه حائل دارد، اما سوریه ندارد.»
سام هلر، پژوهشگر بنیاد سِنچِری، در گفتوگو با «نیو عرب» گفت: «سوریه، بهطور کلی، به نظر میرسد که سیاست بینالمللی را پشت خود دارد، زیرا تلاش میکند اسرائیل را برای خروج از مناطق تازهاشغالی و بازگشت به توافق جداسازی ۱۹۷۴ تحت فشار بگذارد. با این حال، هیچیک از این تلاشها به نظر نمیرسد فشار مؤثری بر اسرائیل وارد کرده باشد.»
او افزود: «دولت سوریه میتواند تلاش کند از ایالات متحده، کشورهای عربی خلیج فارس، و روسیه بخواهد بر موضع اسرائیل در قبال سوریه تأثیر بگذارند، اما تابهحال هیچکدام از آنها مایل یا قادر به واداشتن اسرائیلیها به عقبنشینی نبودهاند.»
نمایش حسابشده قدرت توسط نتانیاهو
پیام همراه با سفر نخستوزیر اسرائیل به جنوب اشغالی سوریه در اوایل این ماه کاملاً روشن بود. نمادگرایی این سفر قابل چشمپوشی نبود. بهویژه با توجه به اینکه حضور نتانیاهو مدت کوتاهی پس از سفر مهم الشرع به واشنگتن صورت گرفت، زمانبندی آن اصلاً اتفاقی به نظر نمیرسید.
با اینکه دیدار الشرع از کاخ سفید دولت پساأسد را در نگاه واشنگتن بیش از پیش «مشروعیت» بخشید—بهویژه پس از اعلام پیوستن سوریه به ائتلاف جهانی مبارزه با داعش—او با یک دستاورد قابلتوجه در سیاست خارجی به دمشق بازگشت.
موفقیت او در معرفی «سوریه جدید» به شکل مطلوب نزد دولت ترامپ تا حد زیادی مدیون حمایت چندین کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس بود؛ کشورهایی که سخت تلاش کردند ترامپ را برای لغو تحریمها قانع کنند و الشرع را نه یک چهره بیبازگشت گرهخورده به گذشته مبارزاتیاش، بلکه رهبری نشان دهند که ایالات متحده میتواند با او شریک قابلاعتماد باشد.
به گفته دکتر لندیس، سفر نتانیاهو به جنوب سوریه با هدف «ترکاندن بادکنک الشرع» پس از آن دیدار سرنوشتساز در کاخ سفید انجام شد.
کارولاین روز، مدیر بخش اولویتهای نظامی و امنیت ملی در مؤسسه نیو لاینز، در گفتوگو با «نیو عرب» توضیح داد: «نتانیاهو تلاش دارد پیام “ما جایی نمیرویم” را به دمشق منتقل کند، با وجود گرمتر شدن روابط آمریکا و سوریه».
چشمانداز پیشِ رو برای دمشق و تلآویو
با اینکه مقامهای آمریکایی تلاش کردهاند سوریه پساأسد را وارد چارچوب توافقنامه ابراهیم کنند، الشرع در ۱۰ نوامبر روشن ساخت که دولت او فعلاً هیچ قصدی برای ورود به گفتوگوهای مستقیم جهت عادیسازی روابط با اسرائیل ندارد، حتی با وجود فشارهای تازه واشنگتن.
او تأکید کرد که صحنه سیاسی و چالشهای امنیتی سوریه بسیار پیچیدهتر از وضعیت کشورهای عربی است که در سال ۲۰۲۰ به توافقنامه پیوستند. به گفته او، تلاش آمریکا برای گسترش حلقه عادیسازی با اسرائیل را نمیتوان به شکلی یکسان در منطقهای چنین متنوع و بیثبات اجرا کرد.
با توجه به انبوه چالشهای داخلی سوریه پس از سالها جنگ داخلی ویرانگر، همراه با مرز مشترک با اسرائیل و احساسات عمیقاً ضداسرائیلی در جامعه سوریه، انتظار حرکت سریع دمشق به سوی عادیسازی در شرایط کنونی واقعبینانه نیست.
با این حال، مانع اصلی همچنان وضعیت سرزمینهای اشغالی سوریه در جنوب کشور است. برای سوریها، بلندیهای جولان و دیگر مناطق تحت کنترل اسرائیل تنها مسائل حاکمیتی نیستند؛ بلکه موضوعاتی بنیادی برای هویت و امنیت ملی به شمار میروند.
در نهایت، بهاحتمال زیاد میتوان نتیجه گرفت که تا زمانی که مسئله اشغال سرزمینهای سوری توسط اسرائیل حلنشده باقی بماند، امکان پیوستن دمشق به توافقنامه ابراهیم منتفی است، زیرا دولت سوریه برای هیچگونه گفتوگو با تلآویو آمادگی نخواهد داشت.
هلر در گفتوگو با «نیو عرب» توضیح داد: «انتظار دارم اسرائیل و سوریه در بنبست کنونی خود باقی بمانند. اسرائیل شروطی برای هر توافقی تعیین کرده که حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه را نقض میکند و برای رهبری جدید سوریه کاملاً غیرقابل قبول است؛ و اسرائیل بهقدری نیاز فوری به توافق ندارد که حاضر شود از این شروط عقبنشینی کرده یا آنها را تعدیل کند.»
با این حال، در حالی که الشرع تأکید داشت گفتوگوی مستقیم در حال حاضر مطرح نیست، او اشاره کرد که دولت ترامپ شاید بتواند در آینده شرایط مساعدتری برای گفتوگو میان دمشق و تلآویو فراهم کند.
الشرع افزود: «شاید دولت ایالات متحده با ریاستجمهوری ترامپ به ما کمک کند تا به چنین مذاکراتی برسیم»، و بدینگونه نشان داد که با وجود بیاعتمادی عمیق، دولت پساأسد درِ تلاشهای دیپلماتیک آینده را بهطور کامل نبسته است.
این ما را به پرسش اصلی میرساند: نهایتاً واشنگتن چه جایگاهی برای خود تعیین خواهد کرد و ایالات متحده چگونه تصمیم خواهد گرفت در میان توازن قوای بهشدت نامتوازن منطقه حرکت کند؟
با وجود رابطه عموماً مثبت کاخ سفید با الشرع، دلیل چندانی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم دولت ترامپ فشار معناداری بر دولت نتانیاهو وارد کند تا حاکمیت سوریه یا نگرانیهای مشروع امنیتی آن را رعایت کند.
علاوه بر این، تحولات منطقهای دیگر — از آتشبس شکننده در غزه گرفته تا تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی ادامهدار با عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس — احتمالاً توجه بسیار بیشتری از سوی ترامپ و تیم او به خود جلب خواهد کرد.
با این حال، اگر صلح و ثبات بیشتر در خاورمیانه واقعاً جزو اهداف ترامپ باشد، دولت او با اتخاذ رویکردی واقعبینانهتر نسبت به اسرائیل و دیگر بازیگران منطقه، عملکرد مؤثرتری خواهد داشت.
دکتر لندیس در گفتوگو با «نیو عرب» گفت: «معمولاً نقل میشود که هنری کیسینجر پس از جنگ ۱۹۷۳ به گلدا مایر، نخستوزیر اسرائیل، گفته بود درخواستش برای “امنیت مطلق” اسرائیل، یعنی “ناامنی مطلق” برای همه دیگران. او بهعنوان یک واقعگرا معتقد بود که ثبات نظام بینالملل زمانی حاصل میشود که توازن قوا برقرار باشد و هر کشور بخشی از ریسک را بپذیرد، نه اینکه یک کشور در موقعیت برتری نظامی مطلق قرار گیرد.»
استاد دانشگاه اوکلاهما در پایان گفت: «اگر سوریها مجبور شوند در ناامنی مطلق باقی بمانند، به روسیه و دیگر متحدان احتمالی برای ایجاد موازنه در برابر اسرائیل روی خواهند آورد. این لحظه، فرصتی برای ایالات متحده است تا توافقی را تثبیت کند که نظم جدیدی در منطقه بسازد—نظمی که پایدار باشد و برای همه امنیت فراهم کند.»