
به گزارش تابناک به نقل از هفت صبح؛ وکیل محمدعلی نجفی، به اظهارات اخیر علیزاده طباطبایی وکیل معزول این پرونده واکنش نشان داد و او را به «ادعاهای خلاف پرونده» متهم کرد. وی گفت: آقای علیزاده طباطبایی وکیل دادگستری اخیرا مصاحبهای داشتهاند که موضوع پرونده آقای دکتر نجفی هم در آن مطرح شده است ایشان در خصوص پرونده و نحوه ورودشان مطالبی را مطرح نمودهاند که با واقعیت امر تفاوت بسیار دارد.
اینجانب لاله عقبائی بخاطر آشنایی که با همسر آقای نجفی خانم سرور تابشیان داشتهام علیرغم اینکه در عرصه پروندههای خانواده وکالت نمیکردم در مورد قضیه طلاق ایشان و آقای نجفی که میبایست حتما انجام میشد وکالت ایشان را به لحاظ حساسیت موضوع بعهده گرفتم و حتی در خصوص وکیل خود آقای نجفی هم در پرونده طلاق از من خواستند که یکی از همکاران معتمد را به عنوان وکیل ایشان در پرونده وارد کنم.
به همین خاطر اینجانب از همان روزها مراودات نزدیکی با خانم تابشیان داشتهام و در جریان ماجرای ازدواج دوم ایشان بودم تا اینکه روز حادثه با تماس تلفنی خانم تابشیان به عنوان اولین فرد مطلع در منزل ایشان حاضر شدم و جریان احضار دخترشان خانم زهرا نجفی به کلانتری را به عنوان وکیل پیگیری کردم تا اینکه پس از حضور آقای نجفی در آگاهی از من خواستند وکالت ایشان را بعهده بگیرم که روز بعد با مراجعه به دادسرای امور جنایی آقای نجفی و بنده وکالت نامه را در دفتر دادستان تنظیم و امضا کردیم و از آن لحظه من رسماً وکیل ایشان شدم.
بعد از حضور در اولین جلسه بازپرسی و اعلام وکالت اینجانب از طریق رسانهها آقای طباطبایی چندین مرتبه با بنده تماس گرفته بودند که به دلیل مشغله نتوانستم پاسخگوی ایشان باشم تا فردای آن روز که آقای طباطبایی طی تماسهای مکرر از من خواستند که به آقای نجفی بگویم اجازه وکالت در آن پرونده را به ایشان هم بدهند، که من امانتدار کلام ایشان بودم ایکاش ایشان هم به حرمت همکاری واقعیتها را آنطور که بود بیان میکردند و قلب حقیقت نمیکردند من وکیل مستقلی بودم که تنها در چند پرونده همزمان وکالت میکردیم، اما ایشان به گونهای صحبت کردند که گویا بین ما رابطه رییس و مرئوسی حاکم بوده است.
قید جملاتی، چون وکالتنامه را نوشتم و به ایشان دادم و گفتم برو آگاهی از آقای نجفی وکالت بگیری بسیار جای تأسف دارد چرا که واقعیت نه تنها اینگونه نبود بلکه آن روزها بنده بعنوان تنها وکیل آقای دکتر نجفی منفردا با وکالتنامه و سربرگ شخصی قوه قضاییه اعلام وکالت کرده بودم و در تمام رسانههای کشور به عنوان وکیل ایشان شناخته شدم و در مورد پرونده بارها مصاحبه کردم اینگونه نبود که ایشان مرا هدایت کنند و بعد خودشان تشریف فرما شوند در واقع این آقای طباطبایی بودند که با درخواستها و پیگیریهای مکرر توانستند به وکالت بنده ملحق شوند.
اصل ماجرا به خودی خود روشن است حتی ایشان نتوانستند وکالت نامه مستقلی طبق اصول کانون وکلا تنظیم و به به عنوان موکل به امضای آقای نجفی برسانند آنقدر از حضور در این پرونده مشعوف بودند که به امضای ذیل وکالت نامهی من اکتفا نمودند آنهم وکالت نامه یی که متن آن را با دستخط خودم تنظیم کرده بودم جالب است ایشان میگویند که وکالت نامه من را خودشان لابد از سر لطف نوشتهاند آنهم اول اسم من و بعد اسم خودشان؟! تمایلی به گفتن این مطالب نداشتم پروندهای بود که سالها پیش تمام شده، اما بنظر میرسد برای ایشان هنوز در صدر پروندهها و کارنامه کاریشان قرار دارد باید پذیرفت که وکیل شأن خود را از موکل عاریه نمیگیرد و جامعه افراد را با شخصیت مستقل خودشان ارزیابی میکند اینکه وکیل فلان کس و بهمان کس بودهام فارغ از حصول نتیجه نمیتواند گویای موفقیت وکیل باشد.
این سطور را برای آن روی کاغذ آوردم که کاملا روشن شود که در سخنان ایشان از حقیقت و واقعیت اثری نیست در نهایت بعد از آنکه خانواده به آرامش نسبی رسیدند تصمیم گرفتند که آقای گودرزی وکیل دادگستری به وکلای پرونده اضافه شوند در همان روزهای ورود اولیه ایشان با توجه به سابقه سالها وکالت و بازپرسی در پروندههای جنایی متوجه شدم که ایشان در شیوه دفاع با بنده هم نظر هستند، اما آقای طباطبایی از همان ابتدا با بنده و بعدها با آقای گودرزی در شیوه دفاع اختلاف نظرهای فاحشی داشتند و برخلاف آنچه مدعیند پس از ارسال پرونده به دادگاه با تلاش فراوان دادگاه را به پذیرش هیات کارشناسی مجاب کردهاند اصلا اعتقادی به شبه عمد بودن قتل و ارجاع امر به کارشناس نداشتند نه تنها دفاعشان فرسنگها با واقعیت جنایی پرونده فاصله داشت بلکه منتج به هیچ نتیجهای نمیشد و پرونده را با شکست حتمی روبهرو میکرد و راههای مذاکره با اولیای دم را به روی ما میبست؛ که این امر از سیاست وکالت جنایی بدور است و به همین خاطر بود که آقای نجفی با تصمیم کاملا شخصی و به دور از هرگونه حواشی سیاسی که سابقا وکیل معزول بیان کرده بودند تصمیم به عزل ایشان گرفتند و به همین جهت آقای علیزاده دیگر در جلسه دوم دادگاه به عنوان وکیل حضور نداشتند. جای تعجب است که ایشان مدعیست امر کارشناسی را در پرونده بسامان رسانده، آیا یک سطر نوشته ایشان در این مورد در پرونده ثبت شده است؟ به هر حال تاریخ گواه خوبی برای چنین ادعایی است من این مطالب را به عرض خوانندگان محترم رساندم فقط برای آنکه ثابت کنم ادعای ایشان کاملا با واقعیات تعارض دارد.
مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید