به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، در جهان امروز، حقیقت دیگر قربانی جنگها و ایدئولوژیها نیست؛ قربانی سرعت، سود و بیتفاوتی ماست. کودکانی که در بستر شبکههای اجتماعی و جریان بیپایان دادهها رشد میکنند، دیگر تنها با خطر فقر و خشونت فیزیکی روبهرو نیستند، بلکه با تهدیدی خاموشتر مواجهاند: دنیایی که واقعیت در آن بهسادگی جعل میشود. حق بر حقیقت، که از بنیادینترین حقوق بشری و اخلاقی انسان است، در عصر دیجیتال به حقّی حیاتی برای کودکان بدل شده است؛ چرا که آیندهی عقلانیت، گفتوگو و عدالت در گرو تربیت نسلی است که بتواند میان «حقیقت» و «بازنمایی» تمایز قائل شود.
کودک امروز، برخلاف نسلهای پیشین، در مرحلهی رشد شناختی خویش در محیطی پر از داده، شایعه، و تصویرهای ساختگی زندگی میکند. پلتفرمهایی چون اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب نه تنها سرگرمی، بلکه «معلم نامرئی» او شدهاند. مطالعات یونسکو و یونیسف نشان میدهد که کودکان ۹ تا ۱۴ ساله در معرض بیشترین حجم اطلاعات غلط، تئوریهای توطئه و اخبار تحریفشده قرار دارند، درحالیکه هنوز توانایی شناختی لازم برای تحلیل و تفکیک منابع را ندارند.
اینجاست که مفهوم «حق کودک بر حقیقت» بهعنوان یکی از ابعاد نوین حقوق کودک در فضای مجازی معنا پیدا میکند؛ حقی که در پیوندی مستقیم با مواد ۱۳ و ۱۷ کنوانسیون حقوق کودک قرار دارد یعنی حق دسترسی به اطلاعات سالم، و حفاظت در برابر محتوای زیانبار. حق بر حقیقت، از منظر فلسفه حقوق، یعنی حق دسترسی به واقعیتهای دقیق و بیتحریف دربارهی جهان پیرامون، تاریخ، جامعه و آیندهی انسان. در جهان دیجیتال، این حق نه فقط در حوزهی سیاست، بلکه در آموزش، سلامت، فرهنگ و حتی محیطزیست نیز به چالش کشیده شده است. وقتی کودک با اطلاعات نادرست دربارهی تغییرات اقلیمی، واکسن، جنسیت، یا حتی روابط اجتماعی تغذیه میشود، در واقع قربانی «استثمار شناختی» میگردد؛ استثماری که نه بدن بلکه ذهن او را به اسارت میگیرد. بنابراین، حمایت از حق کودک بر حقیقت، بخشی از تعهد دولتها به حق آموزش، حق سلامت روان و حق رشد فکری اوست.
دولتها باید از سطح شعار فراتر روند. صرف مسدودسازی محتواهای زیانبار کافی نیست؛ بلکه باید با اتخاذ سیاستهای فعال آموزشی و رسانهای، محیطی برای دسترسی ایمن به اطلاعات واقعی فراهم کنند. ایجاد چارچوبهای شفاف برای مقابله با فیکنیوز، آموزش سواد رسانهای در نظام آموزشی رسمی، و حمایت از پلتفرمهایی که محتوای مناسب کودک تولید میکنند، از وظایف قانونی دولتهاست. در ایران نیز، بهرغم وجود برخی سیاستهای پراکنده، هنوز فقدان یک «سند ملی سواد رسانهای کودک» محسوس است. قانون باید صریحاً دولت را ملزم کند تا در سیاستگذاری رسانهای، «حق کودک بر حقیقت» را بهعنوان حق بنیادین فرهنگی به رسمیت بشناسد.
رسانهها تنها منبع خبر نیستند؛ آنها سازندگان درک عمومی از واقعیتاند. رسانههایی که برای جذب مخاطب از هیجان و تحریف استفاده میکنند، ناخواسته در مسیر نقض حقوق کودک گام برمیدارند. این میان، رسانههای رسمی و عمومی باید رسماً متعهد به اصول اخلاقی اطلاعرسانی برای کودکان باشند. راهاندازی بخشهای ویژهی کودک در رسانههای ملی و خبرگزاریها، با زبان و محتوای ساده و درست، میتواند سنگبنای تربیت سواد انتقادی باشد. رسانه، اگر نقش آموزگار حقیقت را بر دوش گیرد، میتواند جایگزین امنی برای جریان دروغهای شبکهای شود. والدین نخستین فیلتر اطلاعاتی کودکاناند. بااینحال، در بسیاری از خانوادهها، گفتوگو دربارهی اخبار، منابع و حقیقت وجود ندارد. خانواده باید کودک را نه از اینترنت بترساند و نه در آن رها کند، بلکه با او گفتوگو کند:
این خبر را از کجا شنیدی؟ چه کسی گفته؟ چه دلیلی دارد؟ چنین گفتوگوهایی نه تنها از گسترش شایعه جلوگیری میکند، بلکه بنیان تفکر نقادانه و خودآگاهی فرهنگی را در ذهن کودک میکارد. در واقع، تربیت حقیقتجویانه در خانه آغاز میشود؛ جایی که دروغهای کوچک روزمره، مقدمهی پذیرش دروغهای بزرگ اجتماعی میشوند.
در عصر فیکنیوز، «سواد خواندن و نوشتن» دیگر کافی نیست. کودکان باید بیاموزند چگونه منبع را بسنجند، چگونه از میان چند روایت، حقیقت را جستوجو کنند، و چگونه در برابر جریان اطلاعات، استقلال ذهنی داشته باشند. سواد انتقادی، مفهومی است فراتر از آموزش رسانهای؛ این سواد یعنی تربیت شهروندی که در برابر هر پیام، هر تصویر، و هر داده، پرسشگر باشد نه پذیرنده. اینجاست که نظام آموزشی باید نقش محوری ایفا کند: آموزش مهارت تحلیل، مناظره، گفتوگو و سنجش واقعیت باید در کتابهای درسی نهادینه شود.
دنیای فردا متعلق به نسلی است که امروز میآموزد چگونه حقیقت را از هیاهو جدا کند. اگر امروز در برابر سیل اطلاعات دروغین، کودکان را تنها بگذاریم، فردا شاهد نسلی خواهیم بود که دروغ را نه میشناسد، بلکه در آن زندگی میکند. حمایت از حق کودک بر حقیقت، صرفاً یک وظیفه اخلاقی نیست؛ این حق، پایهی دموکراسی، اعتماد عمومی و عدالت فرهنگی است. دولتها میبایست قانونگذاری کنند، رسانهها باید تعهد اخلاقی نشان دهند، و خانوادهها باید گفتوگو را جایگزین سکوت کنند. تنها در چنین جامعهای است که میتوان امید داشت کودک امروز، شهروند حقیقتجوی فردا باشد؛ نسلی که حقیقت را نه در ظاهر خبر، بلکه در عمق اندیشه میجوید.
محمدمهدی سیدناصری حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان