یادواره شهید نونهال لرستانی برگزار شد

در روزی که هیاهوی شادی کودکان در کوچه‌ها و حیاط مدارس می‌پیچید دبستان کوچک روستای رازباشی با نیمکتی خالی آغاز شد، نیمکتی که قرار بود میزبان شیطنت‌های امیرعلی باشد، اما حالا قاب عکسی از لبخند او بر آن نشسته است.
کد خبر: ۱۳۳۰۰۸۴
| |
398 بازدید
یادواره شهید نونهال لرستانی برگزار شد

به گزارش خبرنگار تابناک از استان لرستان، امروز، ۳۱ شهریورماه، هوا بوی کتاب نو و هیجان کودکانه می‌داد، خیابان‌ها سرشار از همهمه‌ی شادمانه‌ی دانش‌آموزان ابتدایی بود که با روپوش‌های اتوکشیده و کیف‌هایی سنگین از آرزو به سوی خانه‌ی دوم خود می‌شتافتند.

زنگ مدرسه‌ها یکی پس از دیگری همچون موسیقی دلنشین یک شروع دوباره در شهر طنین‌انداز می‌شد، اما در میان این همه شور و هیاهو در مدرسه‌ی ابتدایی روستای رازباشی حال و هوای دیگری حاکم بود، زنگ آغاز سال تحصیلی اینجا نه فقط نویدبخش علم و دانش که طنینی از بغضی فروخورده و اندوهی عمیق داشت.

اینجا در کلاس درس یک نیمکت خالی بود، نیمکتی که قرار بود امروز میزبان خنده‌ها و شیطنت‌های «امیرعلی فلاح» باشد.

همکلاسی‌هایش با چشمانی که غمی بزرگ‌تر از سنشان را در خود پنهان کرده بود جای خالی دوستشان را خالی نگذاشته بودند، روی نیمکت چوبی به جای کیف و کتاب یک سبد گل سرخ به پاکی خون امیرعلی و قاب عکسی از لبخند معصومش قرار داشت.

چشم‌های امیرعلی از درون قاب عکس به تخته سیاه و همکلاسی‌هایش خیره مانده بود، نگاهی که گویی می‌گفت: من هم آمده‌ام، اما از آسمان...

سکوت سنگینی بر کلاس حاکم بود، معلم بغضش را به سختی فرو می‌داد و مسئولانی که برای گرامیداشت یاد این شهید نونهال آمده بودند با نگاهی حسرت‌بار به آن نیمکت خالی می‌نگریستند.

زنگ اول مهر برای همه به صدا درآمد جز برای امیرعلی، او درسش را خیلی زودتر از بقیه آموخته بود. درس ایثار و شهادت، پرواز آسمانی امیرعلی فلاح در ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴ رقم خورد؛ زمانی که در روستای «رازباشی» بیرانشهر، انفجار مهمات به جا مانده از تهاجم ناجوانمردانه رژیم منحوس صهیونیستی کودکی‌اش را در آغوش گرفت و وی را برای همیشه به خیل شهدا پیوند داد، «امیرعلی قربانی» کینه‌ای شد که حتی به دنیای پاک و بازی‌های کودکانه‌اش رحم نکرد.

امروز در اولین روز مدرسه جای امیرعلی در صف صبحگاه در حیاط مدرسه برای بازی و بر روی آن نیمکت چوبی به شدت خالی بود، اما یاد او همچون پیامی بزرگ در قلب تک‌تک دانش‌آموزان و معلمان حک شد.

نیمکت خالی او امروز بزرگ‌ترین کلاس درس بود، کلاس درسی که به همه آموخت امنیت و آرامش امروز ما به بهای خون پاک‌ترین فرشتگان این سرزمین به دست آمده است.

زنگ مدرسه نواخته شد، اما داستان امیرعلی تازه آغاز شده است داستان کودکی که لبخندش در یک قاب عکس جاودانه شد تا هر روز به ما یادآوری کند که برای این خاک چه گل‌های نوشکفته‌ای پرپر شده‌اند.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# خروج از ان پی تی # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا قبض‌های برق شگفت زده‌تان کرد؟
الی گشت