ریتم؛

به جان جمله مستان که مستم ؛ همایون شجریان

کد خبر: ۱۱۰۱۰۴۹
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۰ 08 February 2022
تعداد بازدید : 8244

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم

ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم

چیان کاهل بدم کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم

چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم

فسانه عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم


به جان جمله مستان که مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم

به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم

عطاردوار دفترباره بودم
زبردست ادیبان می نشستم

چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلم‌ها را شکستم

جمال یار شد قبله نمازم
ز اشک رشک او شد آبدستم

ز حسن یوسفی سرمست بودم
که حسنش هر دمی گوید الستم

در آن مستی ترنجی می بریدم
ترنج اینک درست و دست خستم

مبادم سر اگر جز تو سرم هست
بسوزا هستیم گر بی‌تو هستم

تویی معبود در کعبه و کنشتم
تویی مقصود از بالا و پستم

شکار من بود ماهی و یونس
چو حاصل شد ز جعدت شصت شستم

چو دیدم خوان تو بس چشم سیرم
چو خوردم ز آب تو زین جوی جستم

برای طبع لنگان لنگ رفتم
ز بیم چشم بد سر نیز بستم

همان ارزد کسی کش می پرستد
زهی من که مر او را می پرستم

ببرد از کسی کآخر ببرد
به سوی عدل بگریزید ز استم

چو ری با سین و تی و میم پیوست
بدین پیوند رو بنمود رستم

یقین شد که جماعت رحمت آمد
جماعت را به جان من چاکرستم

خمش کردم شکار شیر باشم
که تا گوید شکار مفترستم

بازدید 21558
۳
همایون شجریان در کنسرت خداوند اسرار، با برادران پورناظری، یک قطعه را با همراهی تنبور سهراب پورناظری خوانده است. شجریانِ پسر در این قطعه، بخش هایی از دو غزل مشهور مولوی را می خواند. پیش از این نسخه کوتاهی از این قطعه را در تابناک شنیده بودید و اکنون نسخه طولانی‌تر را می‌شنوید.
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
عالی
عالی عالی بود عالی انشالله همیشه موفق باشم انشالله
عالی.....عالی