کشاورزان اصفهانی خودشان سند انتقال آب به یزد را امضا کردند! / همیشه یک قدم از دنیا عقب تریم / اولویت نه کشاورزان، که ۲۵ شهر وابسته به زاینده رود است
مدیریت منابع آب که به واسطه تشدید بحران های این حوزه به یکی از مهم ترین دغدغه های مسئولان بدل شده است، در شرایط کنونی و متأثر از برخی ناکارآمدی ها به ناکجا می رود تا خسارات برآمده از آن، دامن میلیون ها شهروند ایرانی را بگیرد؛ شهروندانی مثل مردم ساکن در حوضه آبریز زاینده رود که اکنون کاهش منابع آب امانشان را بریده و آینده مبهمی را پیش روی آنها قرار داده است.
به گزارش «تابناک»؛ رود و حوضه آبریز زاینده رود که تا همین چند سال پیش به واسطه جریان دائمی رودهای خروشان، زمینه حیات میلیون ها شهروند را در حاشیه این رود رقم زده و به عنوان یکی از زیباترین مناطق گردشگری ایران مشهور بود، حالا اسیر بحران آبی است که بسیاری از کارشناسان، عامل اصلی آن را مدیریت غلط منابع آب عنوان می کنند.
جدا از اینکه در این بحران پیش آمده آبی به چه میزان عامل طبیعی و به چه میزان عامل انسانی مقصر بوده است، موضوع مهم تر و انکار ناشدنی این است که این تنش پیش آمده ابعاد گسترده اجتماعی یافته و شاخص های امنیت داخلی کشور را نیز در بعد اجتماعی به چالش کشیده است.
حالا مدیران و دست اندرکاران اجرایی کشور در میان انبوهی از مشکلات اقتصادی، سیاسی و بین المللی با بحران های آبی مثل بحران آب زاینده رود نیز رو به رو هستند و نوع واکنش آنها با این مسأله در هم تنیده ای که از آشفتگی عجیبی برخوردار است؛ آشفتگی به این معنی که گویا مدیران اجرایی به رغم درک مشکل پیش آمده، توان و راهکارهای مشخصی برای برخورد با آن ندارند و همین موضوع نگرانی ها در مورد آینده بحران در حوضه آبریز زاینده رود را بیشتر کرده است.
دکتر مهدی فصیحی، پژوهشگر دانشگاه دلف هلند و متخصص سیاستگذاری آب در مورد بحران آب زاینده رود و ریشه های بروز آن به «تابناک» گفت: آنها که بر خشکسالی به عنوان یک عامل «اصلی» متمرکز شدهاند، پاسخی به این پرسش ساده ندارند که آیا این بار اول است، حوضه زایندهرود با دوره خشکسالی روبه رو شده است؟ مثال در دسترس و دم دستی ... در سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۷۸ بارش در بالادست حوضه از ۴۰۰ میلیمتر کمتر بوده است. توجه کنید که متوسط بارش ایستگاه چلگرد در بالادست حوضه بالای ۱۳۰۰ میلیمتر است، در سال آبی ۹۶-۹۷ متوسط بارش بالادست حوضه گاوخونی به زیر ۴۰۰ میلیمتر رسیده است. چرا رودخانه و تالاب گاوخونی در سال های قبل خشک نشد؟ جواب ساده است در آن سال ها حوضه و رودخانه زایندهرود بیش از ظرفیت اکولوژیک خود مدیون نبودند.
وی در ادامه سخنان خود در رابطه با همین مسأله گفت: در گذشته نیز توسعه اتفاق می افتاد ولی هنوز مصارف از آب سطحی و زیرزمینی از منابع در دسترس فزونی نیافته بود. زاینده رود در خوشبینانه ترین حالت ۲۶۰۰ میلیون مترمکعب (آب زیرزمینی و سطحی) پتانسیل دارد. اگر بشر همه این آب را برداشت کند، رودخانه خشک میشود، تقصیر تغییر اقلیم و خشکسالی نیست. برخی اطلاعات و آمار (البته اگر ارائه بشود چون امنیتی شده و اخذ آنها بسیار صعب است) میگوید هم اکنون بیش از ۳۱۰۰ میلیون مترمکعب حوضه زایندهرود بارگذاری شده است. با این حقیقت دیگر نیازی به اثبات ندارد که مقصر کیست.
فصیحی با انتقاد از نوع مدیریت بحران آب در ایران، اضافه کرد: مدیریت منابع آب در ایران همیشه یک قدم از مدیریت منابع آب دنیا عقب بوده است. یعنی زمانی که دنیا به این نتیجه رسید که توسعه با محوریت آب و معیارهای اقتصادی صرف محیط زیست را از بین میبرد، ایران بعد از جنگ تحمیلی هشت ساله (با المان شاخصی به نام سدسازی و مهار آبها) عطش وار و چهار نعل به سمت توسعه در حرکت بود. زمانی که بدنههای آبی ما با بحران محیط زیست روبرو شدند و محیط زیست حداقل بر روی کاغذ مورد توجه ما قرار گرفت، دنیا سال ها بود به مشارکت و همکاری و حضور واقعی اجتماع در تصمیمات رسیده بود.
این پژوهشگر منابع آب افزود: در اینکه به مرور زمان و طی ۵۰ سال گالن به گالن حقآبهها تصرف شده است، شکی نیست. شروع آن هم از زمان ساخت سد چادگان در ۱۳۵۰ شمسی و احداث صنایع بود. آمدیم و حوضه آبریز را به عنوان یک منبع تولید ثروت در نظر گرفتیم همچون یک معدن طلا به آن نگاه کردیم، آنقدر برداشت کردیم تا همه منابع فدای توسعه بیضابطه شود.
فصیحی گفت: همان طور که کشاورزی با ساخت ۲۸۰۰۰۰ هزار هکتار شبکههای آبیاری و زهکشی بیش از حد توسعه یافت، صنعت هم با این استدلال که آب کمی مصرف میکند در شهرها و قصبات استان های همجوار و دور دست نظیر یزد و چهار محال و بیشتر خود استان اصفهان توسعه یافت. البته به نظر من علاوه بر توسعه کشاورزی که بعضاً به درخواست نمایندگان مجلس و با فشار اهالی صورت میگرفت (نمونه آن جرقویه) در قضیه حقآبهها خود حقآبهداران به نحو دیگری نیز مقصر هستند، چرا؟ چون زمانی که خط انتقال آب یزد احداث میشد آنها با دریافت غرامت اجازه عبور خط لوله از اراضی خود را امضا کردند. هرچند این مجوزی برای پایمالی حقآبه ها نیست، ولی ... «خود کرده را تدبیر نیست».
وی گفت: بنابراین همه مقصر هستند. آب بران و کشاورزان درخواست دادند، شهرها توسعه یافتند و نیازشان اضافه شد، نمایندگان مجلس لابی کردند و فشار آوردند (هر حوضه انتخابیه یک سد)، مهندسان پروژه تعریف و طراحی و مدیران تصمیمساز سیاستگذاری و اجرا کردند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه شرط اول عبور از بحران آب کنونی پذیرش آن است، گفت: حضور شهروندان در محیط های اجتماعی به عنوان معترض مشکل این موضوع نیست بلکه راه حل است. این را باید سیاستگذاران به عنوان یک راه حل عملی درک کنند. جالب است بدانید هنوز بخش هایی از بدنه حکمرانی آب ایران (با اطلاع عرض میکنم و متأسفانه امکان رفرنس دهی نیست) به بحران آب اعتقاد ندارند و معتقد هستند ما با کمیابی آب روبه رو نیستیم. این باید اول حل شود، خود به خود به آرام شدن اعتراضات میانجامد. متأسفم که عرض کنم همیّتی برای مدیریت عملی بحران اجتماعی ناشی از بحران آب وجود ندارند. امنیتی کردن مسائل آب سم حل و فصل مناقشات است.
فصیحی با تأکید بر اینکه باید مسئولان ضمن پذیرش بحران به سمت گفت و گو با مردم بروند، اضافه کرد: باید تمامی سیاست ها متمرکز شود بر جلب مشارکت و اعتماد افزایی در مرحله بعد باید آب رفته به جوی بازگردد. یعنی حقآبه ها به مرور و با مکانیزمی گفت وگو محور احقاق حق شود. منظور این است که باید نظم از دست رفته زمانی و مکانی به زایندهرود به مرور زمان و طی یک برنامه بلند مدت برگردد. از آن اقدامات علاج بخشی کوتاه مدت در حوضه زایندهرود با محوریت گفت وگو میان استانی ـ که نشانههایی در سال های اخیر بوده است ـ شروع شود. و این اقدامات پیشگیری از وقوع وقایع بعدی اجتماعی است در سطح شهرهاست. ۲۵ شهر به زایندهورد وابسته هستند. بحران شهرها جدی است. سیاستگذار باید شفاف به مردم بگوید باید برای تابستان و پاییز چه میخواهد بکند. بعد از آن کشاورزان در برنامه میان مدت قرار دارند.
او در همین رابطه و با انتقاد از نبود درک مشترک در مورد بحران آب گفت: ما مصوبه ای داریم که صنایع باید از پساب استفاده کنند. پرسش این است که این پساب از چه تولید میشود؟ مگر پساب آب جدید است؟ قبلاً این پساب کجا تخلیه میشده است؟ تصفیه پساب قطعاً بایستی انجام شود، ولی صرف اینکه بگوییم چون پساب است نیازی به تغییر نداریم غیر معقول است. اگر این کارها شد، آن موقع میتوان به بخش کشاورزی الگو داد. همین موضوع در دریاچه ارومیه هم هست. کشاورز میگوید ابتدا سیستم آب نیروگاه را اصلاح و بعد توسعه فضای سبز ارتفاعات تبریز را متوقف کنید بعد سراغ من بیایید. این اقدامات میان مدت و کوتاه مدت است. در مورد اقدامات کوتاه مدت هم اولویت شهر اصفهان است و معیشت حقابهبران است.
مشروح این گفت و گو را می توانید اینجا بخوانید.
1- صنایع سنگین مثل صنایع خودرو و فولاد که حق بندرعباس و دیگر مناطق بود به زور و لابی به اصفهان ، یزد و کرمان برده شد که بسیار آب بر بودند؟
2- چرا اجازه ساخت باغات و کشت محصولات آب بری مثل خربزه و غیره داده شده اونهم در کویر؟
3- چرا اینهمه فضای سبز در اصفهان و یزد کویری ایجاد شده که بسیار آب بر بوده و لزومی به آن نیست؟
4- چرا باید کشاورزی در کویر اصفهان و یزد انجام بشه اونهم به روش سنتی که بسیار بسیار آب بر هست؟
5- زاینده رود به استناد تصاویر موجود در زمان قاجار یک رود فصلی بوده که گاهی کاملاً خشک خشک میشده و تصاویر اون موجود هست در نت و نمیشه انکار کرد چرا باید تبلیغ کنیم که الان زاینده رود خشک شده و دل مردم اصفهان گرفته؟
6- وصع موجود به بخاطر حشکسالی بلکه بخاطر لابی گری و مدیریت غیر صحیحی بوده سالها مدیران اصفهانی ، یزدی و کرمانی داشتند و فکر میکردند که با این کار به استانهای خود کمک میکنند در حالی که ضربه به ریشه اونها در دراز مدت میزنند و تاریخ گواهی خواهد داد حالا چرا این مدیران راه رفته و اشتباه انتقال آب رو دوباره میخواهد انجام بدند و چرا نباید صنایع سنگین رو به خانه های اصلی اونها در کنار دریا انتقال بدند و کشاورزی رو تعطیل کنند و اقتصاد این استانها رو بر چیز دیگری مثل آی تی و یا علوم مختلف دیگه بنا کنند درست مثل برخی شهرها در کشورهای مختلف که اقتصاد اونها کاملاً بر آی تی بنا شدند و بسیار پر درامد هستند؟
این عزیز دل استدلال ایشون بسیار مزحک هست چرا اینها رو ایجاد کردید که الان آب طلب کنید؟ حق آبه ؟ کدوم حق ؟
این مدیران فردا چه جوابی برای مردم خوزستان ، بندعباس ، کهگولیه لرستان در برابر تاریخ خواهند داشت نه در برابر خدا چون اگر خدا را در نظر گرفته بودند که وضع این نبود
به مسولین توصیه میشود جلوی آبهایی که به اصفهان و کرمان و یزد بردید را بگیرید در غیر اینصورت مصیبت بزرگی در راه است
کجای این کره زمین شما سراغ دارید که صنایع آب بر فولاد سازی و یا کاشی سازی را وسط کویر بسازند در حالیکه هزاران کیلومتر سواحل دریایی دارید. کجا سراغ دارید که وسط کویر خیار و یا هندوانه کاشت میشه و بعد هم بخاطر قیمت پایین خوراک گوسفند بشه؟
نمایندگان ولابی های کویر نشین تیشه به ریشه زیست بوم ایران زدند.آنها تا ابدالدهرباید پاسخگوی لابیگری و رانت خوری و حق کشی باشند یک مشت دلال و تاجر مسلک که افق دیدشان حداکثر تا پایان حوضه انتخابی شان است نه همه کشور
متعلق به مردم محل سرشاخه نیست
در جهان امروز که همه کشورها با هم تعامل دارند، کشور ما از نظر سیاسی پا جای پای چین زمان مائو و کره شمالی گذاشته که هر دو تجربه ای ناموفق داشتند.
خب فلسطینی ها هم خودشون زمین هاشون رو به یهودیها فروختن!







