بدیهی است زمانی که توانمندی مدیران بخش دولتی را در مقایسه با حقوق و درآمد مشاغل مشابه در بخش خصوصی قرار می دهیم با تناقضی جدی مواجه می شویم و آن این است که بسیاری از مدیران توانمند و با تجربه دولتی از نظر درآمد مورد قبول جامعه در شرایطی بسیار پایین تر است مدیران بخش خصوصی قرار می گیرند.بنابراین درآمد و معیشت نمی تواند به جذب مدیران توانمند در بخش دولتی منتهی شود.
آیا این به معنی آن است که دولت باید از افراد ضعیف تر و کم کیفیت تر برای اداره امور ملی استفاده کند؟و آیا چنین شرایطی می تواند زمینه را برای تصمیم گیری و مدیریت فرایند توسعه کشور و اقتصاد مقاومتی فراهم سازد؟ بدیهی است دستمزد 10 الی 12 میلیون تومان برای زندگی متوسط به بالای یک خانواده ایرانی کفایت خواهد کرد اما هوس ها و آرزوهای مادی بلند پروازانه را به هیچ وجه پاسخگو نیستو یک فرد با تجربه تحصیل کرده حق دارد مهمترین سرمایه خود یعنی عمر و جان خود را در مسیری به کار گیرد که چنین آرزوهایی را محقق نماید.
اما در 37 سال گذشته ما مردان بزرگی را دیده ایم که با توانمندی های بی نظیر برای خدمت به اسلام و ایران و ملت بزرگ ایرانی با کمترین های مادی هم ساخته اند.
بنابراین موضوع شایسته سالاری هم از بعد توانمندی و مهارت های فردی و هم از بعدانسانی و مناعت طبع باید ملاک گزینش مدیران دولتی باشد.در واقع انتظار این است برای حفظ سلامت دستگاه های حاکمیتی کشور،عنصر مناعت طبع به مشخصات حرفه ای بودن در شایسته سالاری افزوده شود.