اینجا تمام شبها بلندترین شب سال است!
زندانیان زندان اوین در حالی شب یلدا را جشن گرفتند که برای تمام آنها هر شب، بلندترین شب سال تعریف شده است.
زندانیان زندان اوین در حالی شب یلدا را جشن گرفتند که برای تمام آنها هر شب، بلندترین شب سال تعریف شده است.
به گزارش مهر، از در آهنی کنار ورودی مراجعین وارد معروف ترین زندان کشور می شویم. بعد از تحویل تلفن همراه و چک شدن کارت شناسایی، همراه با یک سرباز به دفتر حفاظت اطلاعات زندان رفته تا بتوانیم تنها ساعاتی را با زندانیان اوین باشیم.

افسر جانشین زندان می گوید: برای شب یلدا مراسم داریم و در هر اندرزگاه بچه ها در نمازخانه جمع شده و جشن می گیرند البته برخی هم ترجیح می دهند در اتاق خودشان سر سفره یلدا بنشینند. بعد از ورود به یکی از اندرزگاه های زندان اوین، فروشگاه بند به سفارش زندانیان هندوانه و شیرینی عرضه می کند. قیمت را سوال می کنیم و جواب می شنویم که «قطعا به گرانی بیرون نمی رسد».
صف تلفن های زردرنگ کارتی، صدای دوش آب حمام، قابلمه های بزرگ و کوچک روی اجاق بزرگ بند و شستشوی لباس ها نشان می دهد که اینجا هم زندگی در جریان است. به قول معروف زندانیان زیاد حوصله ندارند؛ یا در حال بازی شطرنج و منچ هستند یا دراز کشیده و تلویزیون می بینند و برخی هم بر سر جدول روزنامه رقابت دارند.

با اینکه مجوز مصاحبه با زندانیان داشتیم اما هیچ گفتگویی رد و بدل نمی شود گویا اینجا زندانی ها بیشتر با سکوت صحبت می کنند و هرچه می خواهی را باید از فضا، ارتباطات، صورت ها، چشم ها، حرکات و سکوت زندانیان درک کنی. زندانیان معمولا وقتی فرد غریبه ای در جمع خودشان می بینند، می گویند «بوی بیرون می دهی؟!» و بعد هم با احترام و ادب و با حفظ حریم و فاصله با تو برخورد می کنند چون زندان به آنها یاد داده که به هیچ فردی نباید اعتماد کنند و همین کمی کار را سخت می کند.
زمان به سرعت می گذرد و وقت آمارگیری زندانیان آغاز می شود. مسئولان هر اتاق باید زندانیان را جمع کرده و آمار بگیرند. بعد از آمارگیری هر اتاقی برای خودش برنامه ای دارد. در یک اتاق همگی کارتن نگاه می کنند، اتاق دیگر سفره یلدا پهن شده، یکی خوابیده و یکی هم بدون توجه به حضورت سرش به کار خودش است. البته در میان زندانیان هم اختلاف نظر زیاد است اما باید هرچه وکیل بند دستور می دهد، اجرا کنند.
وارد یکی از اتاق های بند می شوم که زندانیان در حال تزئین سفره یلدا هستند. وقتی عکس می گیرم، می گویند «آقا این عکس ها را منتشر نکنید شاکی ما فکر می کند وضع ما خوب است و رضایت نمی دهد!» ....
نکته قابل تامل در میان زندانیان اوین این است که بیشتر زندانیان را جوانان حدود ۲۵ تا ۳۵ ساله تشکیل می دهند. به رسم زندان سکوت کرده و همانند خودشان فقط و فقط به اطراف می نگرم. به قول معروف در زندان اوین صدا از دیوار در می آید اما از زندانیان نه!
شب یلداست و تلویزیون، برنامه های شاد پخش می کند و سفره های رنگین را نشان می دهد. برخی زندانیان دوست ندارند این صحنه ها را ببینند و یاد روزهای آزادی و فکر اسارت کنونی، آزارشان می دهد و شاید به خاطر همین است که به تماشای کارتن می نشینند.
یکی از زندانیان می گوید: اینجا هر شب شب یلدا است و برای ما بلندترین شب سال تعریف می شود. شاید هم امشب تلخ ترین شب سال زندانیان باشد چون بیشتر فکر می کنند، سیگار می کشند، پیرتر می شوند و حسرت می خورند.

دوباره نگهبانی، تحویل تلفن همراه، برگه خروج، درب آهنی زندان اوین و .... در مسیر خانه حس می کنم انگار از دیدن یک سریال یا فیلم سینمایی دراماتیک و تلخ فارغ شده ام. هنوز هوای زندان در سرم هست. وارد شهر می شوم و فکر می کنم چقدر خوب بود که تمام شهروندان اجازه داشتند دقایقی وارد زندان شوند و زندگی زندانیان را به چشم ببیند. جایی که همه امکانات وجود دارد اما مشکل اصلی نداشتن آزادی است. یک لحظه غفلت، یک لحظه عدم کنترل خشم، یک لحظه فراموش کردن خدا، یک لحظه غرور، یک لحظه مجرم شدن ... و زندان!
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۵۱
انتشار یافته: ۱۸
بی گناهی که گرفتار اعتیاد سیستماتیک است هیچ بودجه ای برایش در نظر گرفته نشده است و شب ها در خیابان و پارک و توی جوب و کثافت ها سر می کند.
قاتلین و جاعلین و فاسقین و ناکسین و مارقین و .... از بودجه بیت المال بهره مند و در صلح و صفا
این است عدالت ...؟؟!!!
این هم سیستم باز تربیتی و زندان ما
واقعا که عقل کلیم.
جوان ها را معتاد می کنیم دزد می کنیم بعد می فرسیتم زندان که آدمشون کنیم.
آخرشیم.!!!!!!!!!!!!!!!
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟






