دکتر همایون کتیبه: اخیراً بحث اتصال آب دریای خزر به خلیج فارس مجدداً در محافل عمومی و تخصصی داغ شده است. اینکه آیا از نظر فنی این کار اساساً امکان پذیر است و اینکه در صورت انجام، از نظر منافع اقتصادی (نظیر کشتیرانی و غیره) این کار مقرون به صرفه است، موضوعی است که جای بحث کارشناسی و تخصصی بسیاری دارد. اما در اینجا به این پروژه از دیدگاه دیگری نظر خواهیم نمود و آن اینست که به فرض و در صورت وقوع این اتصال، اثرات زیست محیطی آن به چه شکل خواهد بود؟
نگارنده اطمینان دارد که اثرات زیست محیطی این پروژه به هیچ وجه مطالعه و بررسی دقیق و کارشناسانهای نشده است. یکی از این اثرات که میتواند عواقب بسیار مضر و خطرناکی داشته باشد، هدایت آب شور دریا به بسیاری از زمینهایی است که هم اکنون دارای ذخایر آب شیرین میباشند. کانال مورد نظر بایستی از مناطق بسیاری عبور کند و درست است که بسیاری از این مناطق از نوع شورهزار و کویری هستند، اما مناطق بسیاری نیز در این مسیر قرار میگیرند که دارای ذخایر آب زیرزمینی و سطحی شیرین و قابل مصرف در امور شرب، صنعت، و کشاورزیاند. هدایت آب شور دریا به نواحی درون قارهای، قطعاً به مرور زمان موجب نفوذ آب شور به درون زمین و اضافه شدن این آب به ذخایر آب زیرزمینی خواهد شد.
نتیجه این عمل افزایش شوری منابع آب زیرزمینی است که با اندکی تاخیر، و با نفوذ و راهیابی آب شور به جریانات سطحی، شوری آب سطحی در بسیاری از رودخانهها و آبراهههای طبیعیِ پیرامون مسیر کانال، رخ خواهد داد. با گذشت زمان، ناحیة تاثیر این پدیدة خطرناک گسترش یافته و میتواند شوریِ آب سطحی و زیرزمینی در حوضههای آبریز سطحی و زیرزمینی پیرامون، در گسترة دهها کیلومتری از جوانب کانال مورد نظر را بدنبال داشته باشد. شاید اینگونه ادعا شود که با آببندی و غیر قابل نفوذ کردن بستر کانال، از نفوذ آب شور به زمینهای اطراف جلوگیری خواهد شد، اما کدام متخصص امر است که نداند که جلوگیری از نشت آب از کانال، خصوصاً در دراز مدت، به هیچ وجه امکان پذیر نمیباشد.
مسئولین و دستاندرکاران محترم این گونه پروژههای ملی، بایستی به کمک متخصصین امر، و در مرحلة امکان سنجی این نوع پروژهها، مباحث زیست محیطی را از دیدگاههای مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند تا آنچه بر دریاچة ارومیه و بسیاری از منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور رخ داد، بر منابع آب پیرامون این پروژه رخ ندهد.