قهرمان كشتيگيري كه متهم است با همدستي سه نفر از دوستانش در پوشش مسافربر از مردم زورگيري ميكرد، به 70 سرقت اقرار كرد.
به گزارش جوان، عصر روز سهشنبه 15 مهرماه امسال مردي سراسيمه به اداره پليس رفت و از چهار پسرجوان به اتهام زورگيري شكايت كرد. وي در توضيح ماجرا گفت: من كارمند هستم و محل كارم در كيلومتر 9 جاده مخصوص كرج است.
ساعت 15 و 30 دقيقه از محل كارم بيرون آمدم و كنار خيابان منتظر تاكسي بودم تا اينكه خودروي پيكان آبي آسمان رنگي در حالي كه سه مسافر داشت، كنارم توقف كرد. وقتي خواستم در صندلي عقب سوار شوم، يكي از مسافران صندلي عقب به بهانه اينكه زودتر پياده ميشود از خودرو پياده شد و من بين دو مسافر نشستم و راننده هم شروع به حركت كرد. بعد از طي مسافت كوتاهي ناگهان راننده تغيير مسير داد. وقتي اعتراض كردم پسر جواني كه كنارم بود چاقويي زير گلويم گذاشت و تهديد كرد تا هيچ حركتي نكنم.
تازه فهميدم كه سرنشينان خودروي پيكان زورگير هستند. آنها سرم را به داخل صندلي فشار دادند تا چيزي را نبينم اما فهميدم راننده خودرو را در يكي از خيابانهاي خلوت شهر قدس نگه داشت.
زورگيران با چاقو و افشانه مرا تهديد و بعد هم جيبهايم را خالي كردند و علاوه بر تلفن همراه و پولهاي توجيبيام كارت عابر و رمزش را نيز گرفتند. سپس در حالي كه مرا داخل خودرو نگه داشته بودند، يكي از آنها از خودرو پياده شد و به مغازهاي رفت و 850 هزار تومان پول داخل كارتم را از طريق كارتخوان فروشگاه خريد كرد. پس از اين چهار زورگير مرا در حوالي اتوبان كرج رها كردند.
پس از طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي نصرتي بازپرس شعبه يك دادسراي ناحيه 34 در اختيار تيمي زبده از كارآگاهان پايگاه 5 پليس آگاهي قرار گرفت.
نخستين تحقيقات نشان داد چهار زورگير از مدتها قبل در حوالي جاده مخصوص كرج، قلعه حسنخان و ميدان آزادي در پوشش مسافربر با پيكان آبي آسماني رنگ از شهروندان زورگيري ميكنند.
در حالي كه هر روز به تعداد شاكيان چهار زورگير افزوده ميشد، كارآگاهان در تحقيقات تخصصي يكي از متهمان را به نام بهزاد كه مبلغ 850 هزار تومان با كارت عابر يكي از شاكيان خريد كرده بود، شناسايي و دستگير كردند.
بهزاد در بازجوييها به چندين فقره زورگيري با همدستي سه نفر از دوستانش به نامهاي حميد- 18 ساله، سروش - 20 ساله و مجتبي- 30 ساله اعتراف كرد. وي گفت: من به همراه حميد و مجتبي از مهرماه امسال با خودروي پيكان سروش در پوشش مسافربر زورگيري ميكرديم. با اعتراف متهم 21 ساله، كارآگاهان سه همدست وي را شناسايي و دستگير كردند. صبح ديروز چهار متهم مقابل قاضي نصرتي به 15 فقره زورگيري اعتراف كردند.
گفتوگو با سروش يكي از اعضاي باند زورگيران كه مدعي است دو بار مدال طلاي قهرمان كشتي كشوري و آسيا را بر گردن آويخته است.
چرا گريه ميكني؟
زندگيام را تباه كردم و پشيمان هستم.
چرا؟
من ورزشكار هستم اما يك تصميم اشتباه همه چيز را خراب كرد و الان اتهامم زورگيري است در حالي كه ميتوانستم تصميم بهتري بگيرم و آيندهام را خراب نكنم.
چه رشتهاي ؟
كشتي.
در چه سطحي كشتي ميگرفتي؟
از سن شش سالگي ورزش ميكردم و كشتي را در حد حرفهاي كار ميكنم.
مدال هم داري؟
بله دو مدال طلا دارم. يك بار در رده نوجوانان قهرمان كشور شدم و در سال 87 هم در رده نوجوان قهرمان آسيا شدم.
پس چه شد كه زورگير شدي؟
هميشه تمرين ميكردم تا قهرمان شوم حتي از درسم عقب افتادم تا اينكه سرانجام به آرزويم رسيدم و قهرمان كشور و آسيا شدم. وقتي مدال طلا به گردنم آويخته شد فكر كردم همه چيز روبهراه است اما فدراسيون كشتي بعد از اين از من حمايت نكرد.
آشنا و دوستي هم نداشتم كه براي من كاري كند. از سوي ديگر خانوادهام با مشكل مالي روبهرو شدند و مجبور شدم كارگري كنم. به هر دري زدم نتوانستم كار خوبي پيدا كنم تا اينكه كارگر ساختمان شدم. صبح تا غروب كار ميكردم و شبها هم در شهر قدس باشگاه ميرفتم و تمرين ميكردم. مدتي قبل عمويم مبلغ زيادي از پدرم قرض گرفت و به خارج رفت و ديگر برنگشت. خانوادهام با مشكل مالي روبهرو شدند تا اينكه يك روز يكي از دوستانم به باشگاه آمد و پيشنهاد زورگيري در پوشش مسافربري داد و من هم قبول كردم.
فقط به خاطر اينكه مشكل مالي داشتي قبول كردي؟
بله، او گفت كه از اين طريق پول زيادي به دست ميآوريم و من وسوسه شدم و قبول كردم.
حالا در اين مدت چقدر گيرت آمد؟
حدود 700 هزار تومان.
يعني از 70 فقره زورگيري كه در اداره آگاهي اعتراف كردهايد فقط 700 هزار تومان سهم تو شده؟
ما حدود 15 فقره زورگيري كرديم اما در اداره آگاهي تحت فشار بوديم و به 70 فقره زورگيري اقرار كرديم.
اگر شما در هر روز يك زورگيري انجام ميداديد در سه ماه 90 زورگيري بود، چطور 15 فقره را قبول داريد؟
سكوت ميكند.
در اين باند چه نقشي داشتي؟
خودروي پيكان مال من بود و من هميشه راننده بودم.
حرف آخر؟
الان مدالهايم كه روزي به آنها افتخار ميكردم در گوشه خانهمان خاك ميخورند و من هم كه روزي قهرمان بودم يك مجرم شدهام در صورتي كه اگر با خودروي پيكانم مسافركشي ميكردم، الان آينده بهتري داشتم.